اسطوره که بازتاب تفکر انسان دربارهی هستی و جهان است با بنمایههای افسانهای و با بادبانهای برافراشتهی خیال، سفری به مافوق الطبیعه را با گریز از واقعیت پی میگیرد که در آن تصویری از اخلاق و دین را با زندگی و ماهیت آن پیوند میزند. اسطوره با ریشه در زبان، سیال گونه عصرها را درمینوردد و با همهی سحرانگیزیاش، تاریخ را متبلور ساخته و سرمشقی راستین برای رفتار انسان میشود. رفتاری که در جوامع نوین نمودی پررمز و راز دارد و فهم مضامین اسطورهای آن به دشواری امکانپذیر است.
نام : علی آقا
نام خانوادگی : اسکندر اوف
تخلص : واحد
تاریخ و محل تولد : 1895 میلادی ، روستای ماساچیر در حومه باکو
تاریخ و محل وفات : 1965 میلادی ، شهر باکو
علی آقا در یک خانواده روستائی زاده شد. بعد از چند سال تحصیل، مدرسه را
ترک کرده و در شهر باکو برای امرار معاش به بقالی و سپس نجاری و خراطی
مشغول شد. به دلیل استعداد و شوقی که به ادبیات داشت، روزنامه ها و نشریات
مختلفی را که در باکو چاپ و منتشر می شدند مطالعه می کرد. اشعاری را که
سروده بود برای دوستانش می خواند و بر اثر تشویق همین دوستان، مدتی را در
نزد شاعر بزرگ باکو، عبدالخالق یوسف به فراگیری فنون شعر پرداخت. در جلسات
ادبی که در منزل استادش برگزار می شد شرکت می کرد و از محضر ادبا و شعرائی
چون آقاداداش منیری و صمد منصوری و عبدالخالق بهره می جست. اشعار خود را
نیز در همین مجالس عرضه می کرد. تخلس واحد را نیز در همین مجلس ادبی به او
دادند.
واحد در شعر و شاعری، در حدی بود که به وی{یادگار فضولی} می گفتند. اشعار او ورد زبان ها بود.
بو فخر دیر منه واحد، کی خلق شاعری یَم
بؤیوُک فضولی لرین خاک پای نیْن بیری یَم
اوجالتدی عؤمروُموُ نَشو و نماسی اؤلکه میزین
نَه قَدَر وار بو جهان، هرگز اؤلمَرَم دئییرَم
حکیم سید ابوالقاسم نباتی. یکی از بزرگترین سخنوران و عارف سرشناس تاریخ
ادبیات آذربایجان است که تمامی خصوصیتهای برجستهی شاعران نامدار
آذربایجان از نظامی، عمادالدین نسیمی، مولانا فضولی و واقف را در خود جمع
کرده و به عنوان شاعری پرآوازه در میان مردم وجههای بیبدیل یافته است. او
در دوران حیات خود، شهرتی بسزا یافته و بیشترین شاعران همعصر وی، به پیروی
از نباتی غزلیاتی غرّا سروده و به نظیرهنویسی بر اشعار او همت
گماشتهاند. تذکرهنویسان بسیاری نیز در تعریف و تمجید از این شاعر والا
مقام قلم فرسایی کردهاند.
ریشه واژه آشیق
سه نظریه برای آن وجود دارد:
1- از ریشه عاشق عربی به معنای دوستدار.
2- از ریشه مصدرترکی آشیلاماق (Aşılamaq) بهمعنی تلقین کردن، تزریق کردن.
3- از ریشه ترکی ایشیق(Işıq) به مفهوم نور و روشنایی.
معانی اول و سوم اعتباراتی در اشعار عاشیقی و در میان مردم دارند ولی نظریه
دوم، تنها در محافل علمی مطرح شده است. از یک سو به نظر می رسد با توجه به
فحوای اشعار عاشیقها، احتمال عربی بودن این واژه زیاد می باشد. شاید نیز
در طول زمان این همسانی بوجود آمده است و با گذشت زمان اشعار عاشیقها و
بویژه بایاتیها از آن پیروی کردهاند. از سوی دیگر با توجه با قدمت صنعت
آشیق در مناطق ترک نشین ، ریشه ترکی بودن آن قوت می گیرد.
میرمهدی
اعتماد: میرمهدی اعتماد ناطقی در سال 1285 شمسی در توفارقان (آذرشهر) از
حوالی تبریز چشم به جهان گشود, بعدها به تبریز کوچید. وی آثاری لطیف,
نیرومند و در عین حال انتقادی سرود, از جمله: «گلین بزهگی, چرشنبه بازاری و
شانلی آذربایجان»
وی نوجوانی خودر را در مدرسهی میرزا محمدعلی رشدیه (اولین مدرسهی مدرن در
ایران) سپری کرد و بعدها خود هم مدرسهای با همین سبک افتتاح کرد و بعدها
به هنگام تشکیل مجلس شاعران تبریز, اعتماد از بزرگان آن به شمار میرفت.
با بسته شدن این انجمن در سال 1325 (21 آذر) اعتماد به تهران کوچید و در سال 1360 دار فانی را وداع گفت.
بو دونیا فانیدیر فانی
بو دونیادا قالان هانی
داوود اوغلو سولیمانی
تخت اوستوندن سالان دونیا
یالان دونیا یالان دونیا (خسته قاسیم)
بخشی از ترانههای اعتماد در کتابی به نام ـتورکی ترانهلر» به کمک حسن
مجیدزاده ساوالان, چاپ شده. معروفترین ترانههای او: قاراگیله, آهو کیمی,
گؤزلرین, گلدی باهارین صداسی.
علی آغا واحد, غزل سرای معروف آذربایجان در چند جا از وی به نیکی یاد میکند:
واحید: انصافا دئسین تبریزده دوستوم «اعتماد»
گنجلرده هانسی شاعیر بیریادن یاخشیدیر.
در موزه ایران باستان در تهران و موزه لوور در قسمت تاریخ ایلام به
مجسمههای کوچک نوازندگانی با قدمت دو هزاره قبل از میلاد بر میخوریم که
همچون عاشیقان ما سرپا ایستاده و ساز خود را برروی سینه نگاه داشتهاند.
چنین نوازندگانی که مشابهشان را میتوان فقط در میان ترکان امروزی پیدا
کرد، سرنخی از قدمت هنر موسیقی عاشیقی ترکان به دست میدهد. عاشیقان به
عنوان راویان دردها، قهرمانیها و داستانهای ملت و گاه، در نقش ریشسفیدان
وخردمندان قوم خود، از قداست و احترام خاصی در بین ملت ترک برخوردارند.
این قداست و احترام را میتوان در داستانهایی چون دده قورقود، کو اوغلو و
عاشیق غریب و… مشاهده کرد، که نقش اصلی از آن عاشیقان است. عاشیق با
نامهای متفاوتی همچون اوزان و بخشی، در بین ملت ترک شناخته شده است .
بدون شک ادبیات ترکی خاصه ادبیات شفاهی آن ازغنی ترین و پربارترین ادبیاتهای شفاهی(فولکلوریک)جهان محسوب میشود،ادبیاتی که علی رغم بی مهری ها و خفقان اندیشه و بیان در دوران رژیم منحوس پهلوی و کم توجهی دوستان و... همچنان بعد از گذشت هزاران سال همچنان سرزنده و پویا و بانشاط بوده و هست و یکی از ارکان بوجودآورنده ادبیات شیعی در جهان و تشکیل دهنده و مقوم آن بوده و هستو تداوم این ادبیات مقدس نیز در گرو توجه و ارزش نهادن به این ادبیات است،
با فرایند پیچیده ای به نام غزل ترکی روبرو هستیم پدیده ای که از طرفی ریشه در ادبیات عرب دارد ازسویی وامدار ادب فارسی ست از سویی دیگر برخاسته از فرهنگی منحصر به فرد به نام فرهنگ ملل ترک می باشد واز طرفی با طی مسیر رشد وبالندگی امروزه داعیه ی تبدیل شدل به قالبی مستقل وخود بسنده وخلاق را دارد
سیر تکوینی غزل وغزل ترکی در آذربایجان
اشعار ترکی شهریار همانند اشعار فارسی وی از نظر گونه گونی انواع و قالب ها قابل تأمّل است.چیرگی و استادی شاعر در همه ی قالب ها و گونه های شعر،موجب شد او به اقتضای حال و مقال مناسب ترین قالب و گونه را برگزیند.شاعر افزون بر قالب هایی چون ترکیب بند،غزل،قطعه،مثنوی،مستزاد و ... به انواع شعر ترکی مانند قوشما،بایاتی،گرایلی نیز نظر داشته است.در دیوان ترکی به جلوه هایی کم نظیر از تجارب شهریار در عرصه ی شعر نو هم بر می خوریم.
الفبای زبان ترکی آذربایجانی
الفبای زبان ترکی آذربایجانی در طول تاریخ دستخوش تغییراتی شده است. هم
اکنون در آذربایجان ایران از الفبای عربی و در کشور جمهوری آذربایجان از
الفبای لاتین استفاده می شود.
الفبای زبان ترکی آذربایجانی(مرسوم در کشور آذربایجان ):
آ ا عا A a مثل کلمه ی آغاج ağac : درخت
اَ َ (فتحه)، ه ـه، عَـ Ə ə مثل کلمه ی ال əl : دست
اُو و، عُـ O o مثل کلمه ی اُتاق otaq : اتاق
او و، عو U u مثل کلمه ی اوشاق uşaq : کودک
او و، عو Ü ü تلفظ در کلمه گوموشو gümüşu : نقرهای
اؤ ؤ Ö ö تلفظ در کلمه گؤز göz : چشم
ائـ ئـ ئ، عِـ (کسره) E e مثل کلمه ی ائل el : مردم
بـ ب B b
پـ پ P p
تـ ت، ط T t
جـ ج C c تلفظ در کلمه جان can : جان
چـ چ Ç ç تلفظ در کلمه چای çay : رود، چای
هـ ـهـ ، حـ ح H h
خـ خ X x
د ـد D d
ر ـر R r
ز ـز، ضـ ض، ظ Z z
ژ J j
سـ س، صـ ص، ثـ ث S s
شـ ش Ş ş
غـ ـغـ ـغ غ Ğ ğ
فـ ف F f
قـ ق Q q تلفظ در کلمه قیزیلی qızılı : طلایی
کـ ک K k
گـ گ G g
لـ ل L l
مـ م M m
نـ ن N n
و V v
ایـ یـ ی I ı تلفظ در کلمه ساری sarı : زرد
یـ ی Y y فقط صدای “ی” می دهد در کلمه ی ” یار” (صدای “ای” نمی دهد مثل “ایران” )
ایـ یـ ی İ i فقط صدای “ای” می دهد در کلمه ی ” ایران” (صدای “ی” نمی دهد مثل “یار” )
به جز حروفی که تلفظ آنها در جلوی آن قرار دارد، تلفظ بقیه حروف مشابه زبان فارسی می باشد.
نکته مهم: واج “ای” که مشابه آن در فارسی هم هست و همان طور تلفظ می شود،
در خط لاتین ِ نوشتار ِ ترکی آذری، در هر دو صورت ِ حرف بزرگ و حرف کوچک،
نقطه دارد: İ i
و حرف “ای” ِ کوتاه که معادل فارسی ندارد، نه در حرف بزرگ و نه در حرف کوچک نقطه ندارد: I ı
سوال: آیا ترکی آذربایجانی، مثل فارسی واج /ق/ دارد؟
جواب: بله. ترکی آذربایجانی واج /ق/ دارد، اما در نوشتار به صورت “غ” نوشته
می شود. مانند: “آغلادی” به معنای گریه کرد، که “غ” ِ آن مانند واج /ق/
فارسی تلفظ می شود.
اما اکثر کلماتی که بین فارسی و ترکی آذربایجانی مشترک می باشند و نوشتار
فارسی آنها با “ق” است ( مانند کلمه “اقتصاد” ) ، در ترکی حرفی بین “ق” و
“گ” تلفظ می شود که مثال صوتی و نوشتاری آن در بالا ذکر شد.
زبان ترکی یکی از زبانهای گروه زبانهای اورال –
آلتاییک و از دسته زبانهای التصاقی (Agglutinative) است. در زبانهای
التصاقی ریشة فعل بصورت ثابت باقی مانده و ضمایر و پسوندها به آن الصاق می
شوند. بدین ترتیب در زبانهای التصاقی همواره می توان ریشه فعل را در حالات
مختلف صرفی آن تشخیص داد. در این زبانها، واحدهای زبانی هم در معنای
قاموسی و هم معنای ساختمانی مؤثرند ولی نحوهی ساختمان آنها بسیار روشن
است. اجزاء سازه نیز ثابت و مشخص است. در این زبانها علاوه بر ریشهی
کلمات که از یک یا چند هجا تشکیل میشود، ادات پیوندی نیز وجود دارد. در
این زبانها ماده اصلی کلمات صورت واحدی داردواگر معانی ثانوی بدان افزوده
شود،فرم اصلی کلمات تغییر نمی کند.
مهمترین ویژگیهای زبان ترکی بدین صورت می باشد
ادبیات
نوعی نوشته است که نمایشگر در هم ریختن سازمان یافته ی گفتار متداول است
،ادبیات زبان معمول را دگرگون می کند،قوت می بخشدوبه گونه ای نظام یافته از
گفتار روزمره منحرف می سازد
شعر به عنوان شاخه ی لطیف و توانمند ادبیات،جزیی از زندگی و هرگز نمی تواند
جدا از زندگی و خارج از دایره ی نفوذ تاثراتی باشد که زندگی واقعی به بشر
می دهد
صمد بهرنگی دردوم تیرماه ۱۳۱۸ در محله چرنداب در جنوب بافت قدیمی تبریز در خانواده ای تهیدست چشم به جهان گشود. پدر او عزت و مادرش سارا نام داشتند. صمد دارای دو برادر و سه خواهر بود. پدرش کارگری فصلی بود که اغلب به شغل زهتابی زندگی را میگذراند وخرجش همواره بر دخلش تصرف داشت. بعضی اوقات نیز مشک آب به دوش می گرفت و در ایستگاه «وازان» به روس ها و عثمانی ها آب می فروخت.
بالاخره فشار زندگی وادارش ساخت تا با فوج بیکارانی که راهی قفقاز و باکو بودند عازم قفقاز شود. رفت و دیگر باز نگشت.
![](http://azar.sunplus.ir/fckeditor/editor/filemanager/connectors/aspx/My360/userfiles/vvv.jpg)
عالیم قاسمف یکی از بزرگترین و معروف ترین خوانندگان موسیقی مقامی آذربایجان است.
Alim Qasimov در سال ۱۹۵۷ به دنیا آمد و از سال ۱۹۷۷ تا کنون در زمینه موسیقی فعالیت داشته است.
وی در سال ۱۹۹۹ برنده جایزه IMC یونسکو، یکی از بزرگترین جوایز
بین المللی موسیقی، شد. همچنین روزنامهی نیویورک تایمز از وی به عنوان
یکی از بزرگترین خوانندگان در قید حیات نام برد.
از عالیم قاسمف تا کنون ۹ آلبوم انتشار یافته است آلبوم سال 2009 وی پنجمین آلبوم پر فروش اروپا شد.
آلما آتدیم نار گلدی
کوینک آلدیم دار گلدی
او یاندان کولگه دوشدی
ائله بیلدبم یار گلدی
گل گل جئیرانیم، مارالیم گل
عزیزیم گوروم سنی
ایسترم گوروم سنی
خیالیما گتیررم
یوخومدا گوروم سنی
-----------------------------------
جیرانیم گل گل
طرلانیم گل گل
یولونی گوزلرم
یوبانما گل گل
باشیوا من سنین
دولانیم گل گل
گوزل دیر حیاتیم
گوزل دیر دورانیم
بختور قیزیسان
بو یئرین طرلانی
گل آدی جئیران اوزی جئیران
بالا من سنه قوربان سنه قوربان
باخیشین جان آلیر
دوروشون قشنگ دیر
قیزاران یاناغین
ائله بیل چیچک دیر
اورگیم سنین دیر
کونلومی گل دیندیر
گوزون تک گوز اولماز
سوزون تک سوز اولماز
مهربان قشنگ قیز
بو قدر ناز اولماز
گل آدی جئیران اوزی جئیران
بالا من سنه قوربان سنه قوربان
حروف
Aa, Bb, Cc, Çç, Dd, Ee, Əə, Ff, Gg, Ğğ, Hh, Xx, Iı, İi, Jj, Kk, Qq, Ll, Mm, Nn, Oo, Öö, Pp, Rr, Ss, Şş, Tt, Uu, Üü, Vv, Yy, Zz