قره داغین وبلاقی

سلام دوسلار خوش گلیب سیز

بررسی ویژگی های معماری دوران قاجار

از اواخر دوره صفویه تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه به علت آشفتگیهای موجود و جنگ های پی در پی و عدم ثبات و فقدان امنیت – هنرهای معماری و تزئینات ساختمانی ایران که در دوران صفویه وسعت و تنوع زیاد پیدا کرده بود طی این دوره نابسامانی ملی به انحطاط گرائید.

 فقط در دوره کوتاه کریم خان زند – ارگ کریم خان و برخی بناهای منفرد همچون مجموعه بناهای وکیل در شیراز برپا می گردد که البته هیچگاه این بناها نتوانستند تاثیر خود را به گستردگی تاثیر بناهای دوران صفوی بر سراسر پهنه سرزمینی ایران به ثبت برسانند. هر چند که این بناها نیز همچنان بر مبنای اصول سبک اصفهان ساخته می شدند و از این روست که معماران این دوره و دوره ی قاجار دنباله رو معماران دوره صفوی بوده اند.


   علی رغم مطالب ذکر شده در فوق؛ در دوره‌ی قاجاریه شیوه‌ی جدیدی در معماری ایجاد شد که باز هم بر پایه سبک اصفهان اما در ادامه آن بوده است که می توان آن را سبک تهران نام نهاد.

    بطور کلی معماری دوره ی قاجاریه را می توان به دو دوره ی کلی تقسیم کرد :
۱- دوره ی اول: از آغاز سلطنت آغا محمد خان تا پایان سلطنت محمد شاه : در این دوره نگاه حاکم بر معماری همچنان نگاهی درونزا و بر مبنای سبک اصفهان و به کمال رساندن آن می باشد که نمونه هایی همچون حرم حضرت معصومه در قم و مسجد سلطانی نمونه هایی از آن می باشند.
 

آرتیغین اوخوماخ
چهارشنبه 22 شهریور 1396

معماری ایران در دوره صفوی

یکی از درخشان‌ترین دوره‌های هنری ایران پس از اسلام دوره‌ی صفویه است. در سال 907 قمری (1502 م) شاه اسماعیل اول، سلسله صفوی را تاسیس کرد. درابتدای تاسیس این سلسله، تب
یکی از درخشان‌ترین دوره‌های هنری ایران پس از اسلام دوره‌ی صفویه است. در سال 907 قمری (1502 م) شاه اسماعیل اول، سلسله صفوی را تاسیس کرد. درابتدای تاسیس این سلسله، تبریز پایتخت بود. در اواخر قرن دهم قمری، در زمان شاه عباس پایتخت از قزوین به اصفهان انتقال یافت. با انتخاب پایتخت جدید، این شهر به عنوان یکی از درخشان‌ترین شهرهای خاورمیانه گسترش پیدا کرد. با توجه به امنیت ایران در این دوره بناهایی بزرگ و عالی مانند کاخ‌های عالی قاپو، چهل ستون، هشت بهشت و تالار اشرف در اصفهان و بقعه ی شاهزاده حسین، سر درب عالی قاپو و چهل‌ ستون در قزوین ساخته شدند. باید پذیرفت که در دوره‌ی صفوی، بار دیگر عصر نوین و درخشانی در هنر ایران طلوع کرد. در هر دوره، هنری که در نوع خود زیبا و کامل بوده پدیدار شده است. در قرن دهم قمری هنرمندان ایران به مزایا و نتایج تازه‌ای دست یافتند. کاخ خورشید و برج‌های دیده‌بانی شهر کلات از هنر معماری این دوره است. در بسیاری از بناهایی که به ویژه در اوج توانمندی صفویان ساخته شده‌اند، اهمیت پوشش‌های تزیینی تا‌ آن اندازه فزونی پیدا می‌کند که برای فهم شالوده معمارانه فضا باید از آنها عبور کرد تا فراتر از پوشش‌های تزئینی به شالوده ساختمان پرداخت.
 

 
معرفی اجمالی شهراصفهان
   اصفهان به سبب پیشینه تاریخی کهن خود در طول تاریخ با نام هایی چون: آپادانا، آصف هان، اَسباهان،اِسبهان، اِسپهان، اسپینر، اسفاهان، اِسفهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، پارتاک، پارک، پاری، پرتیکان، جی، دارالیهودی، سپاهان، شهرستان، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی، نصف جهان و یهودیه نیز خوانده شده است. 
بعد از آنکه اصفهان توسط شاه عباس کبیر به عنوان پایتخت انتخاب شد وی در طول 42 سال حکومت خود، پیوسته به عمران و آبادی کشور، به ویژه اصفهان پرداخت. ایجاد میدان بزرگ نقش جهان، عالی قاپو، مسجد شیخ لطف الله و سردر قیصریه، مسجد شاه، بازار شاهی، خیابان چهار باغ، شهرک جلفا، کلیساهای تاریخی،. . . در این شهر نتیجه گام ها و تلاش های شاه عباس بزرگ است.
   پس از شاه عباس، هر یک از شاهان صفوی نیز به نوعی در آبادانی اصفهان کوشیدند. شاه صفوی بنای امام زاده اسماعیل را در محل آن، به خوبی تعمیر و تزیین کرد. هم چنین دَرِ بزرگ مسجد شاه را نقره پوش و طلا کاری نمود. شاه عباس دوم بناهایی چون کاخ پادشاهی چهل ستون و ساختمان پل خواجو و ساختمان های سلطنتی کرانه زاینده رود، مانند هفت دست، آیینه خانه، و نمکدان را ساخت و باغ پهناور سعادت آباد را ایجاد کرد. شاه سلیمان کاخ هشت بهشت را بنا نمود و شاه سلطان حسین نیز مدرسه سلطانی یا مدرسه چهار باغ، سرای فتحیه (محل مهمانسرای شاه عباس) و بازارچه شاهی را بنا کرد.
 
معماری دوره صفوی:
  
    عصر صفوی ، عصر کمال و شکوفایی نبوغ معماری و شهرسازی در ایران است. زیباترین و با شکوه ترین آثار معماری ایران در همین دوره توسط معماران خلاق و هنرمندانی چون محمدرضا و علی اکبر اصفهانی آفریده شد.
    معماری دوره صفوی تکمیل و تعدیل مفهوم فضایی دوره تیموری است. اگرچه بیان دراماتیک و سیمای افسانه­ای معماری دوره تیموری قوی­تر از معماری صفوی است. نما در معماری صفوی همچون صحنه آرایی تئاتر است. نما در اغلب موارد همچون ماسکی است که بر چهره ساختمان کشیده شده و عناصر اصلی ساختمان را پنهان می­کند. نمای دوره صفوی دقیق، پرکار و مرتبط با ساختار هندسی است که در تناسب با اندازه­های افقی بنا طراحی شده است.
    از ویژگیهای مهم در شیوه معماری این دوره ، علاوه بر استحکام و زیبایی فرم ، درخشش بیان است . در آثار این دوره تابش رنگ و نور ، و جذابیت سطوح و شکوه چشمگیر آنها ، احساس زیبائی خیره کننده ای در بیننده ایجاد می کند و طنین  رنگها و سطوح مکرر کاشیهای درخشان به منظره ای شفاف ، مجرد و روحانی تبد یل می شود.
    بناهای این دوره باز هم دارای طرح کلی چهار ایوانی است البته به ساخت ایوان های عظیم با ابعاد بزرگ توجه بسیار شده است. در ابنیه مذهبی کاشی های لعاب دار، معرق و هفت رنگ در تزیین دیواره های خارجی و داخلی بنا ، طاق ها، مناره ها، گنبدها و محراب ها استفاده شده است. کتیبه های نسخ و ثلث سفید و درخشان، در طاقچه ها به کار رفته و نور ورودی از طریق پنجره های تعبیه شده در ساقه گنبد حالتی روحانی به فضا می بخشد. در بناهای ییلاقی تزئینات چوبی نقش اصلی را به عهده داشته و بر روی آن تذهیب کاری و نقاشی های لاکی استفاده شده است.
    معماری این دوره از لحاظ وسعت و کارآیی ، بسیار متنوع است. و در تمامی ابعاد حیات فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی مردم حضوری زنده و پویا دارد . باشکوهترین مساجد ، عظیمترین میدانها، زیبا ترین پلها و خیابانها، بزرگترین بازارها، مدرسه ها ، کاروانسراها و .. در این عصر ساخته شد. و همه در نوع خود در اوج کمال هنری ، استحکام و کارآیی و بعضی چنان باشکوه و زیبا و کامل ، که گاهی نمی توان باور کرد که انسانی ناچیز آن را پدید آورده باشد و براستی چه چیزی جز عشق و آسمان و درک عمیق زیبایی می تواند اینهمه را پدید آورده باشد؟ و اصفهان را اصفهان کرده باشد؟ و شاید تنها بتوانیم این گفته پیرلوتی نویسنده فرانسوی را تکرار کنیم که:
    اصفهان نه تنها آئینه تاریخ تمدنی کهنسال است، بلکه آئینه خلاقیت بشر است. اصفهان خود به تنهایی کهکشانی است که دست یافتن به ژرفای زیبایی و عظمت آن ممکن نیست.
در این دوره محور خیابان­ها و مسیرهای جدید، شطرنجی و محورهای اصلی بر اساس الگوی باغ ایرانی و بسیار متفاوت با الگوهای شناخته شده شهرسازی اسلامی ساخته شدند. تمام عناصر شهری بر پیوستگی بدنه فضای شهری تاکید می کنند. بناهای خاص اصفهان در این دوره اولین گام مهم به سوی نوعی معماری شهری در دوران اسلامی ایران هستند.
 
مکان های دیدنی و تاریخی:

قرن هاست که اصفهان را نصف جهان می نامند. اصفهان از شهرهای بسیار قدیمی ایران است که موجودیت تاریخی آن به هزاره سوم قبل از میلاد می رسد. اصفهان منطقه ای به قدمت تاریخ تمدن و فرهنگ ایران است که آثار بدیعی ازهمه ادوار را با خود دارد. موقعیت طبیعی و جغرافیایی آن در مرکز فلات ایران، خاک حاصل خیز و وجود زاینده رود به آن امکان داده که در دوره های مختلف از مراکز مهم فعالیت اقوام ساکن در این مرز و بوم باشد و یادگارهای با ارزش تاریخی زیادی از این اقوام را در دل خود داشته باشد. به همین سبب اصفهان را موزه همیشه زنده دنیا می دانند که از مکان های دیدنی و آثار تاریخی بسیار با ارزشی برخوردار است. هر یک از آثار اصفهان در دوره ای ساخته شده و یاد آورعظمت آن دوره زمانی است.
   قدمت طولانی و معماری با ارزش بناهای تاریخی اصفهان سبب شده که برخی آثار تاریخی منطقه مانند میدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی یونسکو قرارگیرند. کاخ چهل ستون از جمله بناهایی است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمی از شهرت خود را مدیون آن است و عمارت تاریخی هشت بهشت نمونه ‌ای از کاخ ‌های محل سکونت آخرین سلاطین دوره صفوی است. کاخ عالی قاپو نمونه منحصر به فرد و یکی از عجایب معماری کاخ‌های عهد صفوی است. منارجنبان از جمله بناهایی است که ازمعماری شگفت انگیزی برخوردار می باشد. مسجد شیخ لطف الله از شاهکارهای معماری و کاشی کاری ایران در نیمه اول قرن یازدهم هجری است.
   بازار بزرگ اصفهان که یکی از زیباترین بازارهای شهرهای ایران و حتی جهان اسلام به شمار می رود و پل تاریخی ، زیبا و معروف سی و سه پل (الله وردی خان) به همراه ده ها مکان دیگر تنها گوشه ای از زیبایی های تاریخی اصفهان هستند.
   اصفهان نه تنها دارای ده ها مسجد تاریخی، کاخ ها و عمارت های کم نظیر، پل ها و باغ های با ارزش، کتیبه ها وسنگ نبشته های تاریخی، کاروان سراها و... است، بلکه از جاذبه های طبیعی خوبی نیز برخوردار می باشد. بزرگ ترین رودخانه فلات مرکزی ایران" زاینده رود" که ازمیان زیباترین شهر ایران عبورمی کند، آبشارها، تالاب ها و باتلاق های مهمی چون باتلاق گاوخونی - که ازتالاب های با ارزش و نادر فلات مرکزی ایران به شمار می آید- به همراه مناطق حفاظت شده غنی، سبب رونق جاذبه های طبیعی اصفهان شده اند.
   مجموع آثار طبیعی وجاذبه های کم نظیر و متعدد تاریخی این شهرستان بر ارزش، اعتبار و شهرت جهانی اصفهان افزوده وسبب شده سفر به اصفهان در فهرست آرزوهای رویایی جهانگردان کشورهای مختلف جهان قرار گیرد.

آرتیغین اوخوماخ
چهارشنبه 22 شهریور 1396

معماری سبک تورکی آزربایجانی

معماری سبک تورکی آزربایجانی سومین سبک معماری سنتی ایران پس از اسلام می‌باشد که خود به دو دوره تقسیم می‌شود. دوره حکومت ایلخانان و دوره حکومت تیموریان.

سبک تورکی ازری سومین مکتب معماری سنتی ایران پس از اسلام می باشد. شروع این سبک مصادف است با استقرار هلاکوخان در مراغه و با روی کار آمدن صفویان نیز پایان می گیرد.

این سبک از لحاظ تاریخی و معماری به دو دوره تقسیم می شود. دوره اول حکومت ایلخانان به پایتختی مراغه است که از اواسط قرن هفتم هجری قمری شروع شده و تا دهه آخر قرن هشتم و یورش تیمور به ایران ادامه می یابد.
دوره دوم شامل حکومت تیموریان و به پایتختی سمرقند است. تیمور به هنرمندان علاقه زیادی داشت و در یورش های خود به ایران هنرمندان و صنعتگران را جمع کرده و روانی سمرقند می ساخت اما عصر شکوفایی معماری  در دوره تیموری به زمان پسرش شاهرخ برمی گردد که معماران به نامی چون قوام الدین شیرازی و زین العابدین شیرازی به ساخت ساختمان های بزرگی در خراسان بزرگ گماشته شدند.

از ویژگی‌های این سبک در دوره ایلخانی می‌توان به بهره گیری از هندسه در طراحی معماری، توجه به تناسبات عمودی بنا، گوناگونی طرح‌ها و ساختن بنا با ابعاد بزرگ نام برد مانند گنبد سلطانیه و مسجد علیشاه تبریز. در این دوره تهرنگ غالب مساجد و مدارس چهار ایوانی با میانسرا می‌باشد.
تزئینات رایج در دوره ایلخانی استفاده از گچبری، کاشی زرین فام وکاشی نقش برجسته نام برد.
بناهای به جا مانده از دوره ایلخانی عبارتند از:

 مسجد جامع ورامین

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/masged_gamea_varamin.jpg
مسجد جامع ورامین از نمونه های کامل مسجد چهار ایوانی است که ساخت آن در زمان سلطان محمد اولجایتو ( خدابنده ) آغاز ، و در دوره فرزندش ابوسعید بهادرخان تکمیل شد. تاریخ 722 و 726 هجری قمری در شبستان و گنبد اصلی دیده می شود. این بنا در سال 815 هجری قمری در عهد شاهرخ تیموری مرمت شد.

آرتیغین اوخوماخ
چهارشنبه 22 شهریور 1396

رقص آذربایجانی

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/RAGS_AZARBYJANE.jpg

ایکی تمبر آزربایجان رقص لرینن

بو بالاجا گوزل قیزدا. ماشالله الانان باشاریر

آرتیغین اوخوماخ
سه شنبه 10 اسفند 1395

عهد نامه ترکمن چای

 ﺍﻟﺤﻤﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻮﺍﻓﯽ ﻭ ﺍﻟﮑﺎﻓﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﻌﻘﺎﺩ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﻣﺒﺎﺩﻻﺕ ﻭ ﻣﻌﺎﻣﻼﺕ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﻭ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﺩﺍﺏ ﮐﻤﺎﻝ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻭ ﯾﮑﺠﻬﺘﯽ ﺣﻀﺮﺗﯿﻦ ﺑﻬﯿٌﺘﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺘﻀﺎﯼ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﺗﺠﺎﻭﺯﺍﺕ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺳﺮ ﺣﺪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺳﻨﻮﺡ ﻏﻮﺍﯾﻞ ﻋﻈﯿﻤﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﺮﺁﺕ ﺿﻤﺎﯾﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻧﻪ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﺍﺯ ﻏﺒﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺨﺎﻃﺮﺍﺕ ﭘﺎﮎ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻟﯿﺎﯼ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻋﻬﺪ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﻫﺘﻤﺎﻣﺎﺕ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻭ ﮐﻮﺷﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﻓﻊ ﻭ ﺭﻓﻊ ﻏﺎﯾﻠﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯿﻪ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺭﺳﺎﻧﯿﺪﻩ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﻧﯽ ﻭ ﺍﺻﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﯽ ﻓﺼﻮﻝ ﻣﺮﻗﻮﻣﻪ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﻗﻮﻡ ﻭ ﻣﺨﺘﻮﻡ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻭﮐﻼﯼ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺷﻮﺍﻝ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﻞ ﻭ ﻧﻪ ﻫﺠﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﻫﻤﺎﯾﻮﻥ ﺷﺮﻑ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﺳﺘﺤﮑﺎﻡ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ . ﺑﺮ ﺍﻭﻟﯿﺎﯼ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺭ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻣﻮﺟﺒﺎﺕ ﻣﺰﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﺍﻫﺘﻤﺎﻣﺎﺕ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻣﺒﺬﻭﻝ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﺳﺘﺤﮑﺎﻡ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﻫﺪﻩ ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﻭﺩﺍﺕ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻣﺘﺰﺍﯾﺪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﻌﺪﺍﺕ ﺗﮑﻤﯿﻞ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻗﺼﻮﺭﯼ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﺧﻮﺍﻫﺸﻬﺎﯼ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻻﺯﻡ ﺑﺸﻤﺎﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﺯ ﺩﻗﺎﯾﻖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﻬﻤﻞ ﻭ ﻣﺘﺮﻭﮎ ﻧﮕﺬﺍﺭﻧﺪ . ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﻗﻀﺎ ﻗﺪﺭﺕ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﻋﻈﻢ ﻭﺍﻻﺟﺎﻩ، ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺍﮐﺮﻡ ﺷﻮﮐﺖ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ، ﻣﺎﻟﮏ ﺑﺎﻻﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺭﻓﻌﺖ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺍﯾﺖ، ﺧﺴﺮﻭ ﻧﺎﻣﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﻋﻈﻢ ﺑﺎ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﺴﻮﯾﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﻨﺎﯼ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺍﯾﺐ ﻭ ﻣﮑﺎﺭﻩ ﺟﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻟﮑﻠﯿﻪ ﻣﻨﺎﻓﯽ ﺭﺃﯼ ﻭﺍﻻﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻧﻬﺎﯾﺘﯽ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺳﻨﺘﻬﺎﯼ ﻗﺪﯾﻢ ﺣﺴﻦ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ ﻭ ﻣﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﺻﻠﺤﯽ ﮐﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺩﻭﺍﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻮﺍﻋﺚ ﺧﻼﻑ ﻭ ﻧﻔﺎﻕ ﺁﺗﯿﻪ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺑﻨﺎﯼ ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ، ﻟﻬﺬﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺧﺠﺴﺘﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﮊﺍﻥ ﭘﺎﺳﮑﻮﯾﭻ، ﺟﻨﺮﺍﻝ ﺁﻧﻔﺎﻧﺪﺭﯼ، ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻋﺴﮑﺮ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﻗﻔﻘﺎﺯ، ﻧﺎﻇﻢ ﺍﻣﻮﺭﺍﺕ ﻣﻠﮑﯿﻪ ﮔﺮﺟﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﻭﻻﯾﺎﺕ ﻗﻔﻘﺎﺯ ﻭ ﺣﺎﺟﯽ ﺗﺮﺧﺎﻥ، ﻣﺪﯾﺮ ﺳﻔﺎﯾﻦ ﺣﺮﺑﯿﻪ ﺑﺤﺮ ﺧﺰﺭ، ﺻﺎﺣﺐ ﺣﻤﺎﯾﻼﺕ ﺍﻟﮑﺴﻨﺪﺭ ﻧﻮﯾﺴﮑﯽ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﺮﺻﻊ ﺑﻪ ﺍﻟﻤﺎﺱ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺻﻊ ﺑﻪ ﺍﻟﻤﺎﺱ، ﻭﻻﺩﯾﻤﯿﺮ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﻭﻝ ﻭ ﮔﯿﻮﺭﮔﯽ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺩﻭﯾﻢ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﻭ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﻃﻼ ﻣﻮﺳﻮﻡ » ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺠﺎﻋﺖ « ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺮﺻﻊ ﺑﻪ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺣﻤﺎﯾﻼﺕ ﺩﻭﻝ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻋﻘﺎﺏ ﺳﺮﺥ ﭘﯿﮑﺮ ﭘﺮﻭﺳﯿﻪ، ﻫﻼﻝ ﺩﻭﻟﺖ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﺟﻨﺎﺏ »ﺍﻟﮑﺴﻨﺪﺭ ﺍﻭﺑﺮﻭ ﺳﮑﻮﻑ « ﺻﺎﺣﺐ ﺣﻤﺎﯾﻼﺕ ﻣﻘﺪﺳﻪ ﺛﺎﻟﺚ ﻭﻻﺩﯾﻤﯿﺮ، ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺛﺎﻧﯽ ﺳﻦ ﺍﺳﺘﺎﻧﯿﺴﻼﺱ ﻟﻬﺴﺘﺎﻥ، ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺩﻭﻡ ﺳﻦ ﮊﺍﻥ ﺑﯿﺖ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﻗﻮﯾﺸﻮﮐﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﻮﺍﺏ ﻣﺴﺘﻄﺎﺏ ﻭﺍﻻ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻧﺎﻣﺪﺍﺭ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺭﺍ ﻭﮐﻼﯼ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺮﮐﻤﻨﭽﺎﯼ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺒﺎﺩﻟﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻭ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺩﯾﺪﻧﺪ، ﻓﺼﻮﻝ ﺁﺗﯿﻪ ﺭﺍ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻭ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﮐﺮﺩﻧﺪ : ﻓﺼﻞ ﺍﻭﻝ- ﺑﻌﺪ ﺍﻟﯿﻮﻡ ﻣﺎ ﺑﯿﻦ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﻭﻟﯿﻌﻬﺪﺍﻥ ﻭ ﺍﺧﻼﻑ ﻭ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻭ ﺭﻋﺎﯾﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ ﻭ ﻣﻮﺩﺕ ﻭ ﻭﻓﺎﻕ ﮐﺎﻣﻠﯽ ﺇﻟﯽ ﯾﻮﻡ ﺍﻷﺑﺪ ﻭﺍﻗﻊ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ . ﻓﺼﻞ ﺩﻭﯾﻢ- ﭼﻮﻥ ﺟﺪﺍﻝ ﻭ ﻧﺰﺍﻋﯽ ﮐﻪ ﻓﯿﻤﺎ ﺑﯿﻦ ﻋﻬﺪ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﻓﯿﻊ ﺍﻻﺭﮐﺎﻥ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺴﻌﺎﺩﺕ ﻣﻨﻘﻄﻊ ﮔﺮﺩﯾﺪ، ﻋﻬﻮﺩ ﻭ ﺷﺮﻭﻃﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻤﻮﺟﺐ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ، ﺑﺮ ﺫﻣﺖ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻻﺯﻡ ﺑﻮﺩ ﻣﻮﻗﻮﻑ ﻭ ﻣﺘﺮﻭﮎ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﻟﻬﺬﺍ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﻻﯾﻖ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭﻩ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ، ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻭﻁ ﻭ ﻋﻬﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺱ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺁﺗﯿﻪ ﺻﻠﺢ ﻭ ﻣﻮﺩﺕ ﮔﺮﺩﺩ . ﻓﺼﻞ ﺳﯿﻢ- ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻭﻟﯿﻌﻬﺪﺍﻥ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻟﮑﺎﯼ ﻧﺨﺠﻮﺍﻥ ﻭ ﺍﯾﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍ - ﺧﻮﺍﻩ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﻑ ﺭﻭﺱ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ . ﻭ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﺗﻔﻮﯾﺾ، ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻌﻬﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﺍﯾﻦ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ، ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ، ﻫﻤﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺬﮐﻮﺭﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺗﺼﺮﻑ ﺍﻣﺮﺍﯼ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﺪﻫﻨﺪ . ﻓﺼﻞ ﭼﻬﺎﺭﻡ- ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﻣﻌﺎﻫﺪﺗﯿﻦ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻓﯿﻤﺎ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻭﺿﻊ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ : ﺍﺯ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻂ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﻪ ﻗﻠﻪ ﮐﻮﻩ ﺁﻏﺮﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺃﻗﺮﺏ ﺍﺳﺖ . ﺍﺑﺘﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﯾﻦ ﺧﻂ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﻠﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﻩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻪ ﺳﺮ ﭼﺸﻤﻪ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﻗﺮﺍ ﺳﻮﯼ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺷﯿﺐ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺁﻏﺮﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺟﺎﺭﯾﺴﺖ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻩ، ﺑﻪ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻟﺘﻘﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺍﺭﺱ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺮﻭﺭ ﻣﻤﺘﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺧﻂ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﺍﺭﺱ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﻋﺒﺎﺱ ﺁﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻌﻤﯿﺮﺍﺕ ﻭ ﺍﺑﻨﯿﻪ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﺳﺖ ﺍﺭﺱ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺳﺖ ﻧﺼﻒ ﻗﻄﺮﯼ ﺑﻘﺪﺭ ﻧﯿﻢ ﺁﻏﺎﺝ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺯ ﺳﻪ ﻭﺭﺱ ﻭ ﻧﯿﻢ ﺭﻭﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﺭﺳﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻧﺼﻒ ﻗﻄﺮ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ . ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﻋﺮﺻﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺼﻒ ﻗﻄﺮ ﻣﺤﺎﻁ ﻭ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﻻﻧﻔﺮﺍﺩ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺩﻭ ﻣﺎﻩ ﺑﺎ ﺻﺤﺖ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﻌﯿﻦ ﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﺷﺮﻗﯽ ﺍﯾﻦ ﻧﺼﻒ ﻗﻄﺮ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﺍﺭﺱ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﻂ ﺳﺮ ﺣﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﻭ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﺍﺭﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﯾﺪﯼ ﺑﻠﻮﮎ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﺍﺭﺱ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻭ ﻣﺴﺎﻓﺖ ﺳﻪ ﺁﻏﺎﺝ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﯾﮏ ﻭﺭﺱ ﺭﻭﺳﯽ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺻﻮﻝ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﺧﻂ ﺳﺮ ﺣﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺍﺯ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﻣﻐﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﻮﺳﻮﻣﻪ ﺑﺎﻟﻬﺎﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻣﺤﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻪ ﻓﺮﺳﺨﯽ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﯾﮏ ﻭﺭﺱ ﺭﻭﺳﯽ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻠﺘﻘﺎﯼ ﺩﻭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻮﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﺁﺩﯾﻨﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻭ ﺳﺎﺭﯼ ﻗﻤﯿﺶ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﻂ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﭼﭗ ﺑﺎﻟﻬﺎﺭﻭﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻠﺘﻘﺎﯼ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﺁﺩﯾﻨﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻭ ﺳﺎﺭﯼ ﻗﻤﯿﺶ ﺻﻌﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻃﻮﻝ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺁﺩﯾﻨﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﺮﻗﯽ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﻫﺎﯼ ﺟﮕﯿﺮ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ، ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﮐﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﺑﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺤﺮ ﺧﺰﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺁﺑﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﺷﯿﺐ ﻭ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ . ﻭ ﭼﻮﻥ ﺳﺮ ﺣﺪ ﺩﻭ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﻗﻠﻞ ﺟﺒﺎﻝ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ، ﻟﻬﺬﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﻫﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺤﺮ ﺧﺰﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﺎﺷﺪ . ﺍﺯ ﻗﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﻫﺎﯼ ﺟﮕﯿﺮ ﺧﻂ ﺳﺮ ﺣﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﻠﻪ ﮐﻤﺮ ﻗﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﮐﻮﻫﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﻃﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺭﺷﻖ ﻣﻨﻔﺼﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﭼﻮﻥ ﻗﻠﻞ ﺟﺒﺎﻝ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﻣﯿﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ، ﻟﻬﺬﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﻧﯿﺰ ﺧﻂ ﺳﺮ ﺣﺪ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺴﻢ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﻮﻕ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﻣﺴﺎﻓﺖ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺑﯿﻦ ﻣﻨﺒﻊ ﻭ ﺁﺩﯾﻨﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻭ ﻗﻠﻞ ﺟﮕﯿﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻂ ﺳﺮ ﺣﺪ ﺍﺯ ﻗﻠﻪ ﮐﻤﺮ ﻗﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﻫﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺤﺎﻝ ﺯﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺭﺷﻖ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻣﺤﺎﻝ ﻭﻟﮑﯿﺞ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻫﻤﺎﻥ ﺿﺎﺑﻄﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﻣﯿﺎﻩ ﻣﻌﯿﻦ ﺷﺪ، ﻣﺤﺎﻝ ﺯﻭﻧﺪ ﺑﻐﯿﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﺼﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻗﻠﻞ ﺟﺒﺎﻝ ﻣﺬﮐﻮﺭﻩ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺣﺼﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ . ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻣﺤﺎﻝ ﻭﻟﮑﯿﺞ ﺧﻂ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻣﺎ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻪ ﻗﻠﻞ ﺟﺒﺎﻝ ﮐﻠﻮﺗﻮﭘﯽ ﻭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﮐﻮﻫﻬﺎﯼ ﻋﻈﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻭﻟﮑﯿﺞ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﻮﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﺁﺳﺘﺎﺭﺍ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺿﺎﺑﻄﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﻣﯿﺎﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺧﻂ ﺳﺮﺣﺪ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﻣﺠﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻠﺘﻘﺎﯼ ﺩﻫﻨﻪ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﺤﺮ ﺧﺰﺭ ﻭ ﺧﻂ ﺳﺮ ﺣﺪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺘﺼﺮﻓﺎﺕ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﺗﮑﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﻮﺩ . ﻓﺼﻞ ﭘﻨﺠﻢ- ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺼﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻮﺽ ﺍﺧﻼﻑ ﻭ ﻭﻟﯿﻌﻬﺪﺍﻥ ﺳﺮﯾﺮ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻟﮑﺎ ﻭ ﺍﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺟﺰﺍﯾﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺧﻂ ﺣﺪﻭﺩ ﻣﻌﯿﻨﻪ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﻣﺬﮐﻮﺭﻩ ﻓﻮﻕ ﻭ ﻗﻠﻞ ﺑﺮﻑ ﺩﺍﺭ ﮐﻮﻩ ﻗﻔﻘﺎﺯ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺧﺰﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮐﺬﺍ ﺟﻤﯿﻊ ﻗﺒﺎﯾﻞ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺧﯿﻤﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭ، ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﻭ ﻭﻻﯾﺎﺕ ﻣﺬﮐﻮﺭﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﺍﺿﺤﺎً ﻭ ﻋﻠﻨﺎً ﺍﻟﯽ ﺍﻻﺑﺪ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻭ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ . ﻓﺼﻞ ﺷﺸﻢ- ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺗﻼﻓﯽ ﻣﺼﺎﺭﻑ ﮐﺜﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﺪﻭﻟﺘﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﺗﻼﻓﯽ ﺿﺮﺭﻫﺎ ﻭ ﺧﺴﺎﺭﺕ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻬﺖ ﺑﻪ ﺭﻋﺎﯾﺎﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺗﻌﻬﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﻭﺟﻪ ﻧﻘﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ ﺍﯾﻦ ﻭﺟﻪ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﺪﻭﻟﺘﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﻩ ﮐﺮﻭﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍﯾﺞ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻣﻨﺎﻁ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﻭﺳﯽ، ﻭ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﻋﺪ ﻭ ﺭﻫﺎﯾﻦ ﻓﺼﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﻭﺟﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻋﻼﺣﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺪﺭ ﻗﻮﺕ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﻟﻔﻈﺎً ﺑﻪ ﻟﻔﻆ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ ﺣﺎﻟﯿﻪ ﻣﻨﺪﺭﺝ ﺍﺳﺖ، ﻣﻌﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ . ﻓﺼﻞ ﻫﻔﺘﻢ- ﭼﻮﻥ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﻭ ﻻﯾﻖ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺭﺍ ﻭﻟﯿﻌﻬﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺙ ﺗﺨﺖ ﻓﯿﺮﻭﺯﯼ ﺑﺨﺖ ﺧﻮﺩ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﯿﻞ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﻤﻨﺎﯼ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺰﯾﺪ ﺍﺳﺘﺤﮑﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻭﻟﯿﻌﻬﺪﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﻫﺎﻧﯽ ﻭﺍﺿﺢ ﻭ ﺷﺎﻫﺪﯼ ﻻﯾﺢ ﺑﺪﻫﺪ، ﺗﻌﻬﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﺨﺺ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﻮﺍﺏ ﻣﺴﺘﻄﺎﺏ ﻭﺍﻻ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺭﺍ ﻭﻟﯿﻌﻬﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺙ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺗﺎﺝ ﻭ ﺗﺨﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ، ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺟﻠﻮﺱ ﺑﻪ ﺗﺨﺖ ﺷﺎﻫﯽ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﺎﻻﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﺍﯾﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ . ﻓﺼﻞ ﻫﺸﺘﻢ- ﺳﻔﺎﯾﻦ ﺗﺠﺎﺭﺗﯽ ﺭﻭﺱ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺮ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺧﺰﺭ ﺑﻪ ﻃﻮﻝ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﺁﻥ ﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺷﮑﺴﺖ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻋﺎﻧﺖ ﻭ ﺍﻣﺪﺍﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﯾﺎﻓﺖ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﮐﺸﺘﯿﻬﺎﯼ ﺗﺠﺎﺭﺗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺳﺎﺑﻖ ﺩﺭ ﺑﺤﺮ ﺧﺰﺭ ﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ، ﺑﻪ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﺭﻭﺱ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺷﺪ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺷﮑﺴﺖ ﮐﺸﺘﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺍﺳﺘﻌﺎﻧﺖ ﻭ ﺍﻣﺪﺍﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺳﻔﺎﯾﻦ ﺣﺮﺑﯿﻪ ﮐﻪ ﻋﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﻋﺴﮑﺮﯾﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﺎﻻﻧﻔﺮﺍﺩ ﺍﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺤﺮ ﺧﺰﺭ ﺳﯿﺮ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ، ﻟﻬﺬﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﻖ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﮐﻤﺎ ﻓﯽ ﺍﻟﺴﺎﺑﻖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺑﻪ ﻧﺤﻮﯼ ﮐﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﻭﻟﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺑﺤﺮ ﺧﺰﺭ ﮐﺸﺘﯽ ﺟﻨﮕﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﻓﺼﻞ ﻧﻬﻢ- ﭼﻮﻥ ﻣﮑﻨﻮﻥ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﻞ ﺍﻟﻮﺟﻮﻩ ﻋﻬﻮﺩﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﻣﯿﻤﻨﺖ ﻣﺎ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﻘﺮﺭ ﮔﺸﺘﻪ ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ، ﻟﻬﺬﺍ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﻔﺮﺍﺀ ﻭ ﻭﮐﻼ ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺰﺍﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ- ﺧﻮﺍﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﯾﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺍﯾﻤﯽ - ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺧﻮﺭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺷﺄﻥ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﻭ ﺑﻤﻼﺣﻈﻪ ﻣﻮﺩﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﻭﻻﯾﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﺰﺍﺯ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺏ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻭ ﺗﺸﺮﯾﻔﺎﺗﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﻣﺮﻋﯽ ﻭ ﻣﻠﺤﻮﻅ ﮔﺮﺩﺩ . ﻓﺼﻞ ﺩﻫﻢ- ﭼﻮﻥ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻓﻮﺍﯾﺪ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺍﺯ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﻮﺩ، ﻟﻬﺬﺍ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺘﻌﻠﻘﻪ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺗﺒﻌﻪ ﺩﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﮐﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻣﺮﺍﺑﻄﻪ ﮐﺎﻣﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻌﯿﻦ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﻫﺪﻩ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﻣﻠﺤﻖ ﻭ ﻣﺎ ﺑﯿﻦ ﻭﮐﻼﯼ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﻣﻘﺮﺭ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺟﺰﻭ ﻣﺘﻤﻢ ﺍﻭ ﻣﺮﻋﯽ ﻭ ﻣﻠﺤﻮﻅ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻣﻀﺒﻮﻁ ﻭ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺱ ﮐﻤﺎ ﻓﯽ ﺍﻟﺴﺎﺑﻖ ﺍﯾﻦ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﺮﻋﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻗﺘﻀﺎ ﮐﻨﺪ ﮐﻮﻧﺴﻮﻟﻬﺎ ﻭ ﺣﺎﻣﯿﺎﻥ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﻭ ﺗﻌﻬﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﻧﺴﻮﻟﻬﺎ ﻭ ﺣﺎﻣﯿﺎﻥ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺯﯾﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺍﺗﺒﺎﻉ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻓﺮﺍﺧﻮﺭ ﺭﺗﺒﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺎﺕ ﻭ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺕ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﻮﺩ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﮐﻮﻧﺴﻮﻟﻬﺎ ﻭ ﺣﺎﻣﯿﺎﻥ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺟﻪ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ ﮐﺎﻣﻠﻪ ﻣﺮﻋﯽ ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﻧﺴﻮﻟﻬﺎ ﻭ ﺣﺎﻣﯿﺎﻥ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺷﮑﺎﯾﺘﯽ ﻣﺤﻘﻘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭﮐﯿﻞ ﻭ ﯾﺎ ﮐﺎﺭﮔﺰﺍﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺱ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻣﯿﺎﻥ ﻭ ﮐﻮﻧﺴﻮﻟﻬﺎ ﺑﻼﻭﺍﺳﻄﻪ ﺩﺭ ﺗﺤﺖ ﺣﮑﻢ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻐﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺪﺧﻞ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻻﯾﻖ ﺩﺍﻧﺪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺒﯿﻞ ﻋﺎﺩﯾﻪ ﺭﺟﻮﻉ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ . ﻓﺼﻞ ﯾﺎﺯﺩﻫﻢ- ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﺗﺒﻌﻪ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺟﻨﮓ ﺑﻪ ﺗﺄﺧﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﻌﻘﺎﺩ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺑﻪ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻣﻄﺎﻟﺒﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺭﻋﺎﯾﺎﯼ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﺍﺯ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﺗﻌﺠﯿﻞ ﻭ ﺗﮑﻤﯿﻞ ﻭﺻﻮﻝ ﭘﺬﯾﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ . ﻓﺼﻞ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ- ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﻣﻌﺎﻫﺪﺗﯿﻦ ﺑﺎﻻﺷﺘﺮﺍﮎ ﺩﺭ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺗﺒﻌﻪ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻕ ﻭﺍﺣﺪ ﺩﺭ ﺩﻭ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﻭﺩ ﺍﺭﺱ ﺍﻣﻼﮎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﻮﻋﺪﯼ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻘﺮﺭ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺩﺭ ﺑﯿﻊ ﯾﺎ ﻣﻌﺎﻭﺿﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻟﮑﻦ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺍﺯ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﻌﻠﻖ ﻭ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﯾﺮﻭﺍﻥ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺍﻭ ﺣﺴﻦ ﺧﺎﻥ ﻭ ﺣﺎﮐﻢ ﺳﺎﺑﻖ ﻧﺨﺠﻮﺍﻥ ﮐﺮﯾﻢ ﺧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺜﻨﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ . ﻓﺼﻞ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ- ﻫﻤﻪ ﺍﺳﯿﺮﻫﺎﯼ ﺟﻨﮕﯽ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﺧﻮﺍﻩ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺟﻨﮓ ﺁﺧﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺗﺒﻌﻪ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﯿﺮﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﻠﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻐﺎﯾﺖ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺴﺘﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺟﯿﺮﻩ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﺗﺪﺍﺭﮐﺎﺕ ﻻﺯﻣﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺱ ﺁﺑﺎﺩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺒﺎﺷﺮﯾﻦ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺗﺪﺍﺭﮐﺎﺕ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﻻﯾﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﻮﻧﺪ . ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﻫﻤﻪ ﺍﺳﯿﺮﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺗﺒﻌﻪ ﺭﻭﺱ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﯿﺮﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺩﻭﺭﯼ ﻣﮑﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻭ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻌﯿﻨﻪ ﻣﺴﺘﺮﺩ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯼٌ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﻥ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺑﯽ ﺣﺪ ﻭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺗﻌﻬﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﯿﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻋﺮﺽ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﯾﺎ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﻣﺴﺘﺮﺩ ﺳﺎﺯﻧﺪ . ﻓﺼﻞ ﭼﻬﺎﺭﺩﻫﻢ- ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻋﻠﯿﺘﯿﻦ ﻣﻌﺎﻫﺪﺗﯿﻦ ﺟﻼﯼ ﻭﻃﻦ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﺍﺭﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﯾﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺗﺤﺖ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭﻟﯿﮑﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻨﻊ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻣﻀﺮﻩ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﮑﺎﺗﺒﺎﺕ ﻭ ﻋﻼﻗﻪ ﺧﻔﯿﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺍﺭﯾﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻭﻻﯾﺘﯿﺎﻥ ﯾﺎ ﺍﺗﺒﺎﻉ ﻗﺪﯾﻢ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺷﺪ، ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻌﻬﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﻭ ﺗﻮﻗﻒ ﺍﺷﺨﺎﺻﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﻟﺤﺎﻝ ﯾﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﻤﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻣﺘﺼﺮﻓﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺍﺭﺱ ﻭ ﺧﻂ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﺟﻬﺮﯾﻖ ﻭ ﺩﺭﯾﺎ ﻭ ﺣﺪ ﺍﺭﻭﻣﯽ ﻭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﺟﯿﻘﺘﻮ ﻭ ﻗﺰﻝ ﺍﻭﺯﻥ ﺗﺎ ﺍﻟﺘﻘﺎﯼ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺳﺖ ﺭﺧﺼﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ . ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﻮﺩ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﺭﯾﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﻻﯾﺖ ﻗﺮﺍﺑﺎﻍ ﻭ ﻧﺨﺠﻮﺍﻥ ﻭ ﮐﺬﺍﻟﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺼﻪ ﻭﻻﯾﺖ ﺍﯾﺮﻭﺍﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﻭﺩ ﺍﺭﺱ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺳﺖ ﺍﺫﻥ ﺗﻮﻃﻦ ﻭ ﺳﮑﻨﯽ ﻧﺪﻫﺪ، ﻟﯿﮑﻦ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻁ ﻣﺠﺮﯼ ﻭ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﺷﺨﺎﺻﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺎﺻﺐ ﻣﻠﮑﯿﻪ ﯾﺎ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺷﺄﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮﺍﻧﯿﻦ ﻭ ﺑﯿﮏ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻼ ﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻏﻮﺍﻫﺎ ﻭ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﻭ ﻣﮑﺎﺗﺒﺎﺕ ﺧﻔﯿﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﻮﻻﯾﺘﯿﺎﻥ ﻭ ﺍﺗﺒﺎﻉ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﺧﻮﺩ ﻣﻮﺟﺐ ﯾﮏ ﻧﻮﻉ ﺭﺳﻮﺥ ﻭ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺍﺧﻼﻝ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺷﺪ . ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﺭﻋﺎﯾﺎﯼ ﻋﺎﻣﻪ ﻣﻤﻠﮑﺘﯿﻦ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺩﻭﻟﺘﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺭﻋﺎﯾﺎﯼ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻤﻠﮑﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﯾﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ ﻣﺄﺫﻭﻥ ﻭ ﻣﺮﺧﺺ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺩﻭﻟﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻋﺎﯾﺎ ﺑﻪ ﺗﺤﺖ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺍﻧﺪ ﺳﮑﻨﯽ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﮐﻨﻨﺪ . ﻓﺼﻞ ﭘﺎﻧﺰﺩﻫﻢ- ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺴﻦ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﻮﺟﺒﺎﺕ ﻣﮑﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺧﺼﻮﻣﺖ ﺑﺮ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺍﻧﻌﻘﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﯿﺮﻭﺯﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻤﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ، ﻫﻤﻪ ﺭﻋﺎﯾﺎ ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻣﻨﺎﺻﺐ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻋﻔﻮ ﮐﺎﻣﻞ ﻭ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﯼ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﻭ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻋﺮﺿﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻋﻤﻠﻬﺎ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺟﻨﮓ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺗﺼﺮﻑ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﻗﺸﻮﻥ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﺎﺷﯽ ﺷﺪﻩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻌﺎﻗﺐ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺁﺯﺍﺭ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﯾﮑﺴﺎﻟﻪ ﻣﻬﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺎ ﻋﯿﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺭﻭﺱ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺍﺷﯿﺎﺀ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﯾﺎ ﺑﯿﻊ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺩﻭﻟﺖ ﯾﺎ ﺣﮑﺎﻡ ﻭﻻﯾﺖ ﺍﻧﺪﮎ ﻣﻤﺎﻧﻌﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺍﺷﯿﺎﺀ ﻣﻨﻘﻮﻟﻪ ﯾﺎ ﻣﺒﯿﻌﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺣﻘﯽ ﻭ ﻣﺰﺩﯼ ﺍﺧﺬ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﻣﻼﮎ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﻣﻮﻋﺪ ﻣﻘﺮﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﺪﺕ ﺑﯿﻊ ﺑﻪ ﺣﺴﺐ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﺎ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﻔﻮ ﻭ ﺑﺨﺸﺶ ﻣﺴﺘﺜﻨﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﯾﮑﺴﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﻌﻀﯽ ﺗﻘﺼﯿﺮﻫﺎ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﺨﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺴﺘﻮﺟﺐ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ . ﻓﺼﻞ ﺷﺎﻧﺰﺩﻫﻢ- ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ، ﻓﯽ ﺍﻟﻔﻮﺭ ﻭﮐﻼﯼ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﻟﻌﻤﻞ ﻭ ﺣﮑﻢ ﻫﺎﯼ ﻻﺯﻣﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻼ ﺗﺄﺧﯿﺮ ﺧﺼﻮﻣﺖ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺨﻂ ﻭﮐﻼﯼ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺟﺎﻧﺒﯿﻦ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﻤﻬﻮﺭ ﻭ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺒﺎﺩﻟﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﮐﻞ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺍﻋﻠﯿﺤﻀﺮﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺼﺪﻕ ﻭ ﻣﻤﻀﯽ ﻭ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﺪﺍﻭﻟﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺨﻂ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺰﯾﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﭼﻬﺎﺭﻣﺎﻩ ﯾﺎ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﮔﺮ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻭﮐﻼﯼ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺒﺎﺩﻟﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ . ﺗﺤﺮﯾﺮﺍً ﺩﺭ ﻗﺮﯾﻪ ﺗﺮﮐﻤﺎﻥ ﭼﺎﯼ، ﺑﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺩﻫﻢ ﺷﻬﺮ )؟ ( ﻓﯿﻮﺭﺍﻝ ﺭﻭﺳﯽ ﺳﻨﻪ ﯾﮏ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﻫﺸﺘﺼﺪ ﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﻫﺸﺖ 1828) ﻡ (. ﻣﺴﯿﺤﯿﻪ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﻢ ﺷﻬﺮ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺍﻟﻤﻌﻈﻢ ﺳﻨﻪ ﯾﮏ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﻞ ﻭ ﺳﻪ 1243) ﻕ (. ﻫﺠﺮﯼ ﺑﻪ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻭ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﻧﻮﺍﺏ ﻧﺎﯾﺐ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﻭﺯﯾﺮ ﺩﻭﻝ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﻋﺎﻟﯿﺠﺎﻩ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺧﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪ

منبع :http://www.mashahir.arzublog.com

آرتیغین اوخوماخ
پنجشنبه 5 اسفند 1395

آذربایجانیمیز

دختری با لباس محلی

لباس محلی

طراحی قدیمی جهانگرد فرانسوی ژان شاردن از شهر تبریز


تبریز

طراحی قدیمی از شهر اردبیل

اردبیل

زبان ترکی آذربایجانی

زبان های اغوز یکی از شاخه های اصلی زبان های ترکی می باشد و ترکی آذربایجانی بخشی از زبان های اغوزی می باشد. این زبان توسط مردمان آذری که در منطقه خاورمیانه و قفقاز زندگی می کنند، استفاده می گردد. ترکی آذربایجانی بیشتر در کشور آذربایجان و مناطق آذری نشین ایران تکلم می شود.

گروه های زبان اغوزی غربی به ۳ دسته اصلی تقسیم می شود :

۱) آذربایجانی :   انواع زبان آذربایجانی
۲) استانبولی :  ترکی استانبولی، ترکی قبرسی، ترکی عثمانی
۳) ترکمنی :  زبان ترکمنی، زبان ترکی خراسانی

 اگر بخواهیم سایر زیر شاخه های زبان های ترکی رایج در ایران را نام ببریم به این گونه ها برخورد می کنیم:

* ترکی قشقایی

* ترکی خلجی

* ترکی شاهسونی

* ترکی افشاری

* ترکی سنقری

پراکندگی افراد ترک زبان در سرتاسر جهان ( ترک زبان بودن در این پراکندگی لزوما به معنای ترک بودن نیست)

پراکندگی

زیست بوم و پراکندگی

قوم های ترک زبان، در سرتاسر سرزمین ایران پراکنده هستند. اما در برخی از نقاط حضور پررنگ تری دارند، برای مثال در آذربایجان شرقی، بخش عمده از آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان مرم به زبان ترکی سخن می گویند. بخش های اصلی سرزمین ترک زبانان آذری را در ایران، کوهستان ها و جنگل های زیبا تشکیل داده است. مناطقی که در زمستان بسیار سرد بوده و در بهار و تابستان از سرسبزی و زیبایی خاصی و ویژه ای برخوردار است.

بخشی از قوم های ترک زبان ایران یکجا نشین هستند و گروهی هم زندگی ایلی و کوچ نشینی دارند. این قوم از نظر خاستگاه ایلی به دو دسته عمده و چند دسته کوچکتر تقسیم می شوند؛

 دسته اول ایل های آذربایجان هستند مانند شاهسون ها، ارسباران و خلخالی ها

 دسته دوم ایل های فارس و دیگر مناطق مانند قشقایی ها و برخی از ایل خمسه و بخشی از ایل افشار و . . .،

جدای از ایل های گفته شده ترکمن ها نیز در کناره های دریای خزر  استان گلستان زندگی می کنند.

پراکندگی ترک زبان ها در ایران

ترک زبانان
ارسباران
photo by Niaz Chalabianloo
آذریایجان شرقی

ویژگی های رفتاری و روحیه

در مطلب عوامل تاثیرگذار بر الگوهای رفتاری ایرانیان، 10 ویژگی مختص به ایرانیان را معرفی کردیم علاوه بر این ویژگی ها که در اقوام ایرانی عمومیت دارد، آذری ها 5 ویژگی و روحیه ویژه دارند که آن ها را در ادامه خواهید خواند.

الف) وطن دوستی

شاید برای اثبات این سخن برشمردن وقایع تاریخی کافی باشد. از نمونه های وطن دوستی این مردم می توان به رشادت های ستارخان و باقرخان، کربلایی علی مسیو، بابک خرمدین و . . . اشاره کرد که در دوره های مختلف برای آزادی و عدالت جنگیده اند.

در سال ۱۲۹۹ خورشیدی، شیخ محمد خیابانی در تبریز قیام کرد و ثقه الاسلام شهیدِ راه استقلال و آزادی این سرزمین، به دست سربازان روسی در تبریز به دار آویخته شد. در سال ۱۳۲۵ خورشیدی مردم تبریز در برابر فرقه دموکرات آذربایجان به پا خاستند و استقلال ایران را حفظ کردند. 

۲۵ بهمن ۱۳۵۶ نیز قیام مردم تبریز فصل جدیدی را در مبارزه مردم ایران و انقلاب اسلامی آغاز کرد.

الف) وطن دوستی

ب) تعصب مذهبی

آذری های غیور به دین اسلام و مذهب شیعه پایبندند و نسبت به آن تعصب خاصی دارند. چنانچه در سفرنامه های جهانگردان نیز، این مردمان در هر دوره ای پایبند دین نشان داده شده اند.

پ) مهمان نوازی

از جمله ویژگی های بارز مردم آذربایجان به خصوص تبریزیان، مهمان نواری آن ها است که برای مهمان اهمیت زیادی قائل اند. در سفرنامه جکسن، جهانگرد آمریکایی از مهمان نوازی مردم تبریز به خوبی یاد شده است. حتی فرهنگ مهمان نوازی را می توانید در ادبیات، اشعار، نوع برخورد آذری های بومی ایران به راحتی مشاهده کنید.

مهمان نوازی
photo by amir hossein Kiarostami
photo by Mahsa Key

ت) هنرمندی

آذری ها بسیار هنرمند هستند و از دیرباز هنر آن ها مورد توجه همگان بوده است. فرش تبریز علاوه بر شهرت آن در سطح ایران، دارای محبوبیت و شهرت جهانی نیز می باشد.

هر چند که در پی جنگ صفویان با عثمانیان هنرمندان آذری ناگریز به کوچ به سایر شهر ها از جمله اصفهان شدند. با کوچ این هنرمندان به اصفهان صفحه ای تازه در هنر و معماری شهر اصفهان گشوده شد. 

هنرمندان تبریزی در تمامی زمینه های هنری خوش درخشیده اند، در خوشنویسی نستعلیق، مکتب تبریز الگویی برای دیگر مکاتب بوده، شاعران تبریزی جایگاه ویژه ای در ادب فارسی دارند و تنها مقبره الشعرای تبریز دربرگیرنده آرمگاه بیش از ۴۰ شاعر بزرگ است.

هنرمندی
photo by Ali Shateri
هنرمندی
photo by Toma Maglakelidze

ث) غرور

بسیاری از جهانگردانی که به ایران سفر کرده اند، در سفرنامه های خود غرور و شأن مردم تبریز و آذری ها را به تصویر کشیده اند. دامپِری از این مردمان غیور اینگونه نقل می کند:

آنچه که به نظر ما پر شکوه و جلال است، نزد ایرانیان تبریزی مسخره است. به نظر ایشان کت های کوتاه و تنگ ما، شایسته ترین لباس نیست و فاقد هرگونه سلیقه است و هر نوع البسه ساده و تنگ و بی تصنع به نظر آن ها حقیر و ناچیز است و زیبا پسندی ایشان شامل لباسی می شود که گشاد و بلند و پرچین باشد (سرداری) و فروتنی کاذبشان آنان را وا می دارد تا هر سبک لباسی که خطوط اعضا و جوارح بدن انسان را برجسته نشان دهد، مستهجن بدانند، در حالی که اروپاییان چنین مدی را دوست دارند و از این رو ناخشنودی آسیایی ها را بر می انگیزد. آن ها از نشستن خشک اروپایی بر گرده اسب نیز انتقاد می کنند، که البته زیاد به خطا نمی رود زیرا وقتی سوار اروپایی سینه خود را جلو داده و حرکت می کند در کنار کسی که با ظرافت اما مغرور بر توسن خود می نشیند مانند کاریکاتور به نظر می رسد.

%db%8c%d8%b4%d8%b3%db%8c%d8%b45
photo by Behzad Kalantari
%db%8c%d8%b4%d8%b3%db%8c%d8%b411
photo by Behzad Kalantari
%db%8c%d8%b4%d8%b3%db%8c%d8%b46
photo by Behzad Kalantari

مشاهیر

با چند تن از افتخارآفرینان و مشاهیر ترک زبان در زمینه های مختلف ( روحانیت، جامعه پزشکان، سینما، ورزش، موسیقی، افراد نظامی ) از گذشته تا زمان معاصر آشنا خواهیم شد.

۱) سید محمدکاظم شریعتمداری : مرجع تقلید

۲) جبار باغچه بان : موسس اولین مدرسه کر و لال ها

۳) محمد حسین شهریار : شاعر

۴) آیدین آغداشلو : نقاش

۵) علی دایی : فوتبالست و صاحب رکورد بیشترین گل ملی در جهان

۶) حسین رضازاده : وزنه بردار و دارنده چندین مدال المپیک

۷) ستار خان : سردار ملی

۸) باقر خان : سالار ملی

۹) بهروز وثوقی : بازیگر

۱۰) صمد بهرنگی : معلم، داستان نویس و منتقد اجتماعی

۱۱) مهدی بازرگان : سیاستمدار

۱۲) تیمور لکستانی : پدر برق ایران

۱۳) ابراهیم حاتمی کیا : کارگردان

۱۴) عظیم قیچی ساز : تنها هیمالیا نورد ایرانی که به ۱۳ قله از ۱۴ قله بالای ۸۰۰۰ متر جهان صعود کرده است.

۱۵) محمد قلی شمس : پدر چشم پزشکی ایران

۱۶) اکبر عبدی : بازیگر سینما

۱۷) محمدتقی جعفری : فیلسوف

۱۸) سعید معروف : کاپیتان تیم ملی والیبال

۱۹) کیمیا علیزاده : نخستین و تنها بانوی مدال آور ایران در تاریخ المپیک

۲۰) مجید شهریاری : دانشمند هسته ای که در سال ۱۳۸۹ بر اثر ترور به شهادت رسیدند.

اسامی بسیار زیادی از افراد ترک زبان مشهور وجود دارد که کارناوال تعدادی از آن ها را به صورت تصادفی انتخاب کرده است

آیدین آغداشلو

آیدین آغداشلو

صمد بهرنگی

صمد بهرنگی

آرتیغین اوخوماخ
چهارشنبه 4 اسفند 1395

کتاب سوزی بزرگ


65 سال پیش در تاریخ 26 آذرماه 1325، به دنبال شکست نیروهای  فرقه ملی از ارتش شاهنشاهی ایران که خود داستان مفصلی دارد...

تصمیم بر ان گرفته شد تا تمامی میراث مادی و معنوی این فرقه در آزربایجان از ریشه سوزانده شود. واقعیت این است که حکومت سید جعفر پیشه وری علی رغم تمامی تهمت ها در خصوص  وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی (البته این مسئله دروغ نبوده و در آن دوران همه حکومت های خاورمیانه و خیلی از نقاط دیگر جهان برای ادامه حیات خویش ناچار از اتکا به یکی از دو جناح کمونیستی و یا کاپیتالیستی بودند) و نیز سوءظن روحانیون در خصوص ضد اسلام بودن آن، توانسته بود تا در ظرف تنها یک سال حکومت بر آزربایجان تحولات فراوانی را در ان خطه ایجاد نماید.  احداث کارخانجات عظیم نساجی ؛ شبکه سراسری برق رسانی در آزربایجان؛ایجاد مدارس امروزی با استفاده از کتابهای ترکی از اول دبستان ؛ آسفالت خیابان های تبریز و تلاش برای مدرن کردن شهر های آزربایجان تنها جزئی از این فعالیت ها می باشد. هنوز فراوانند افراد پیری در آزربایجان که با تحسین از آن دوران سخن می گویند.

آرتیغین اوخوماخ
سه شنبه 26 بهمن 1395

این گونه شد کوردهای پناهنده و آواره عراق امروز آذربایجان غربی را سرزمین آبا و اجدادیه خود می نامند.



این گونه شد کوردهای پناهنده و آواره عراق امروز آذربایجان غربی را سرزمین آبا و اجدادیه خود می نامند.(حتما بخواندید مطالب و تصویر واقعیت را نشان میدهد) برج دیده بانی خانا - پیرانشهر
صادق زیبا کلام: حکومت شاه ۳۰۰ هزار کُرد عراقی را در ایران اسکان داد

کیسینجر، مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت نیسکون به ریچارد هلمز، سفیر آمریکا در تهران:
طی سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ شاه بصورت سختگیرانه ای مفاد معاهده ی الجزایر در خصوص کردها را اجرا و عملی کرد. وی گروههای آواره کُرد را در گروه های چند ده و چند صد نفری در مناطق عمدتاً غیر کُردنشین ایران اسکان داد و ساواک و دیگر نیروهای امنیتی به شدت مانع از هر گونه فعالیت و تحرک پیشمرگان و کادر رهبری سیاسی حزب در ایران می شدند. اما وقوع انقلاب اسلامی و در فاصله بسیار کوتاهی وقوع ناآرامی ها در کردستان ایران تبدیل به بهانه ای شد تا اعضای قیاده موقت (کادر رهبری جانشین ملامصطفی بارزانی) از شورای انقلاب بخواهند تا با مسلح شدن و سازماندهی مجدد آنها جهت آرام کردن شمال غرب و غرب ایران موافقت کند.
صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران و از نظریه پردازان شهیر گروههای نزدیک به اکبر هاشمی رفنسجانی در مقاله ای در سایت “خبرآنلاین” اعلام کرده است که حکومت شاه بیش از ۳۰۰ هزار نفر از اکراد عراقی را در ایران (بخصوص آزربایجان غربی) اسکان داده است .
در بخشی ار مقاله صادق زیبا کلام آمده است”در سال ۱۳۵۴ که توافق معروف به الجزایر میان رژیم شاه و صدام حسین منعقد گردید و حالت آتش بس میان تهران و بغداد ایجاد شد، رژیم شاه از حمایت های کردهای عراق علیه صدام دست کشید و متقابلا صدام هم به حمایت از مخالفین رژیم شاه پایان داد. نزدیک به ۳۰۰۰۰۰ تن از کردهای عراقی ظرف یکی دو سال به ایران پناهنده شدند. رژیم شاه آنها را در کردان کرج و سایر شهرهای کشورجا داد. این ۳۰۰۰۰۰ کرد ظرف ۳۰ سال بعدی در ایران زندگی کردند. در ایران به مدرسه رفتند، به دانشگاه رفتند، ازدواج کردند و ایرانی شدند.”
این سخنان در حالی ایراد می شود در در طول حکومت جمهوری اسلامی نیز همزمان با جنگ اکراد با صدام حسین صدها هزار کرد عراقی و بارزانی در استان آزربایجان غربی اسکان داده شده اند .

آرتیغین اوخوماخ
چهارشنبه 20 بهمن 1395

آزربایجان بزرگ چگونه تکه تکه شد؟

 


آزربایجان با دارا بودن تمدن ۷۰۰۰ ساله، از بدو تاریخ دارای استقلال و آزادی بوده و خود دارای حکومت مستقل و مرکز حکومت بوده مانند خاقانات آزربایجان(دوران غزنوی)، سلجوقیان،ایلخانان، اتابکان آزربایجان، ایلکانیان (آل جلایر)، آل چوپان، آق قویونلو ها، قره قویونلو ها، صفویان،... و یا به صورت ایالتی خودمختار استقلال خود را حفظ کرده مانند مادها(ماد کوچک یا آزربایجان)، دوران خلافت اسلامی و عباسی، دوران مغول، تیموریان، افشاریان، زندیان و دوران قاجار.
اولین تکه‌ای که از آزربایجان جدا شد، شمال عراق(منطقه‌ای که امروزه به تورکمن ائلی مشهور است) یعنی شهر‌های اربیل، موصل، کرکوک و سلیمانیه بود. در سال ۱۵۳۴ در جنگی که بین صفویان و عثمانی‌ها درگرفت این مناطق ضمیمه امپراطوری عثمانی گشت و بعد از فروپاشی عثمانی سال ۱۹۲۶ در کشور عراق قرار گرفت. متاسفانه پس از سالها و با مهاجرت و اشغال کردها امروزه ضمیمه اقلیمک کردستان شده است و سیاست کردیزاسیون همچنان در مناطق آزربایجانی عراق ادامه دارد.
سالها آزربایجان همچنان به صورت ایالتی بزرگ بود (افشاریه، زندیه و اوایل قاجار) تا اینکه مطابق عهدنامه ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ شمال آزربایجان از جنوب آن جدا و گرفتار روس‌ها شد.
در سال ۱۸۴۰ مطابق اصلاحات اراضی امپراطوری تزاری روس : دربند، آلتی پارین، آختی، دوققوز پارین، قایتاق و... از خاک آزربایجان ‌شمالی جدا و ضمیمه ایالت داغستان شد.
پس از جدا شدن آزربایجان شمالی، روند مهاجرت و اسکان ارامنه یاغی اخراج شده از عثمانی توسط روس‌ها آغاز شد. طوری که پس از چند سال ایروان و شهرهای اطراف آن که صددرصد ترک نشین بودند به شهرهایی ارمنی نشین تبدیل شدند و در سال ۱۹۱۸ از جمهوری سویت سوسیالیستی آزربایجان جدا و جمهوری سویت سوسیالیست ارمنستان را در خاک آزربایجان تاسیس کردند.
پس جدا سازی دربند و ایروان از خاک آزربایجان شمالی، با تاسیس جمهوری سویت سوسیالیستی گرجستان، منطقه تاریخی بورچالی نیز از آزربایجان شمالی جدا شد.
پس از فروپاشی شوروی این منطقه همچنان در گرجستان باقی ماند. منطقه بورچالی در جنوب گرجستان همچنان هویت آزربایجانی خود را حفظ کرده است و رشید بهبوداف خواننده آزربایجانی دارای شهرت جهانی از آزربایجانی‌های گرجستان است.
در طی سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳ نیز کشورک جعلی ارمنستان با حمایت تمام عیار روسیه حدود ۲۰ درصد از خاک آزربایجان شمالی را اشغال کرد و باعث آواره شدن یک میلیون آزربایجانی و شهید شدن ۳۰ هزار آزربایجانی و زخمی شدن هزاران تن دیگر شد. گفتنی است ایران نیز یکی از حامیان رژیم اشغالگر قره باغ در طول این مدت بوده و خواستار پایان نیافتن این مناقشه برای بهرهبرداری به سود خود!
در جنوب آراز آزربایجان همچنان بصورت واحد بود. در زمان قاجار و پس جدا شدن شمال آزربایجان، ممالک محروسه به پنج ایالت(حکمرانی) و دوازده ولایت(حاکم نشین) تقسیم میشد که حکمرانی اول آزربایجان و شامل آزربایجان شرقی، آزربایجان غربی، زنجان، همدان، قزوین، گیلان و بیجار امروزی میشد.
جنوب آزربایجان همچنان بصورت واحد بود (از ۱۸۲۸ تا ۱۹۳۴)تا روی کار آمدن رژیم پهلوی، از آن زمان تکه تکه کردن آزربایجان جنوبی آغاز و تا به امروز ادامه دارد.
تجزیه آزربایجان جنوبی توسط فارس‌ها دوره اول - توسط رضا میرپنج اصطبلی و پسرش
اشغال آزربایجان با روی کار آمدن رژیم پهلوی، شد در سال ۱۳۱۶ش ممالک محروسه به ۱۰ استان تقسیم شد. بدین ترتیب آذربایجان جنوبی میان چهار استان تقسیم شد:
استان یکم شامل شهرستان‌های:۱ـزنجان ۲ـ قزوین ۳ـ ساوه ۴ـ سلطان‌آباد (اراک) ۵ـ رشت ۶ـ تنکابن
استان سوم شامل شهرستان‌های:
۱ـ اردبیل ۲ـ تبریز
استان چهارم شامل شهرستان‌های:
۱ـ خوی ۲ـ اورمیه ۳ـ سویوق بلاغ(مهاباد) ۴ـ مراغه ۵ـ بیجار و سقز و دیواندره و بانه
استان پنجم شامل شهرستان‌های:
۱ـ ایلام ۲ـ اسلام‌آباد غرب۳ـکرمانشاه ۴ـ سنندج ۵ـ ملایر ۶ـ همدان
در سال ۱۳۲۵ با شکست دمکرات‌های آذربایجان و اشغال آذربایجان، استان‌های سوم و چهارم شامل آستارا، اردبیل، تبریز، اورمیه و بیجار استان آذربایجان را تشکیل دادند.
در سال ۱۳۲۶ با تاسیس استان مرکزی به مرکزیت تهران، قزوین و ساوه و اراک از آذربایجان جدا و به استان مرکزی ملحق شد.
در سال ۱۳۳۴ مجددا استان آذربایجان به دو قسمت شرقی(شامل اردبیل و تبریز) و غربی(مرکزیت ارومیه و شامل بیجار و سقز و دیواندره و بانه) تقسیم شد.
پس از تقسیم استان آذربایجان به دو قسمت، در سال ۱۳۳۷ بیجار،سقز، دیواندره و بانه از آذربایجان غربی جدا شدند و به سنندج و قروه که در سال ۱۳۱۶ از آذربایجان جدا شده بودند پیوستند و به همراه مریوان و کامیاران استانی جعلی با نام کردستان شکل گرفت.
در سال ۱۳۵۰ آستارا نیز از استان آذربایجان شرقی که هنوز شامل اردبیل بود جدا شد و به استان گیلان ضمیمه شد.
در سال ۱۳۵۲ با تاسیس استان‌های زنجان و همدان، این دو شهر نیز از آذربایجان جدا شدند.
در سال ۱۳۵۶ قزوین از مرکزیت جدا و به استان زنجان ملحق میشود.
اشغال آزربایجان توسط فارس‌ها دوره دوم ,تجزیه دوباره آزربایجان جنوبی
در سال ۱۳۷۲ نیز اردبیل از استان آذربایجان شرقی جدا شده و استان جدیدی تشکیل داد.
در سال ۱۳۷۶ قزوین از استان زنجان جدا و استان قزوین را تشکیل داد.
در مجموع طی ۶۰ سال به ترتیب سنقر،سنندج، قروه، قزوین، ساوه، اراک، بیجار، سقز، دیواندره، بانه،آستارا، همدان، انزلی، زنجان و اردبیل از آذربایجان جدا و ضمیمه استان‌های دیگر شدند . همراه این تکه تکه کردن‌ها به بهانه توسعه کاذب، سیاست‌های شدید ترک زدایی از طریق فارسیزاسیون و کردیزاسیون اسامی شهرها و روستاها و بافت جمعیتی و زبان نیز در طی این سالها اجرا شده و همچنان ادامه دارد.
به امید اتحاد مجدد آذربایجانی‌های جهان
ییلماز تورک‌سوی

آرتیغین اوخوماخ
یکشنبه 19 دی 1395