آغ بولاق
روستاهای « آغ بولاق » سفلی و علیا در دهستان اوزومدیل شمالی ، بخش مرکزی شهرستان ورزقان واقع شده اند . واژة آغ بولاق از ترکیب دو عنصر ؛ « آغ / آق » + « بولاق / بولاغ » به وجود آمده است . جهت نتیجه گیری بهتر معنی و مفهوم « آغ بولاق » ، آن را در مقوله های متفاوت بررسی وتحلیل می کنیم . در زبان ترکی واژة « آغ » معنا و مفهوم های متفاوت و مختلفی را افاده می کند که یکی از آنها به معنی رنگ سفید می باشد . مرحوم بهزاد بهزادی در لغتنامة خود ، معانی و مفاهیم واژة « آغ »را اینطور می نویسد : « 1) سفید ، سپید ، بیاض 2) تمیز ، پاک ، نوشته نشده ، 3) خشتک 4) پارچة سفید ، ملحفه ، کفن 5) سفیده ( تخم مرغ ) 6) پاکدامن ، سربلند ، شرافتمند 7) پول نقره ، پول خرد 8) سفید پوست ( نژاد ) 9) کاملا آشکار ، مبالغه آمیز 10) تور ، دام » ( فرهنگ آذربایجانی فارسی – ترکی ، ص 101 ) . در مفهوم اساطیری ، واژة « آغ / آق » علاوه بر افاده به رنگ « سفید » ، معنا و مفهوم : بلند مرتبه ، عرشی ، الهی ، روشنایی ، زایندگی ، بزرگی ، باشکوه بودن و دارایی را نیز دارد . واژة آغ در ترکیب اماکن ، شهرها ، ایل ها ، قبایل و اسامی افراد متشخّص در اقصی نقاط ترک نشین جهان و بویژه در آذربایجان و قره داغ به وفور به چشم می خورد : آغ مچید ، آغ هون لار ، آغ قویونلو ، آغ سونقور ( نوعی پرنده ، از اسامی مردان ) ، آغ کؤوشن ، آغ دووار ، آغ یئل ، آغ دره ، آغ دربند ، آغ بولاق ، آغ داش ، آغ اوبا ( آغ آببا ) ، آغ دنیز ( دریای مدیترانه ) ، آغ کلیسا ( زادگاه آشیق العسگر ) ، آغ بوراز ، آغجا قالا ، آغ سوما ، آغ سو ، آغ مییان ، و ... همانطور که ملاحضه می شود در اکثر این اسامی ، « آغ » به معنا و مفهوم « سفید » نمی باشد . بدیهی است نمی توان مسجد ، باد ، چشمه ، دریا ، آب یا دره ای به رنگ سفید باشد یا دست کم ، مسجد ، ... و دره ای که ما می شناسیم به رنگ سفید نیستند . « در سده های میانی واژة « آغ » در زبان ترکی آذری مفهوم « بلندی و سرافرازی » داشته استدایلار
« دایلار/ دایی لار ) نام روستایی واقع شده در حومة اهر ، مابین جادة اهر و تبریز است . در مورد وجه تسمیة احتمالی آن نظراتی به شرح زیر داده می شود . این نام از ترکیب عنصر ؛ دای / دایی و پسوند « لار » تشکیل شده است . از لحاظ معنایی لغت « دای » به معنی بچه اسب دو ساله می باشد . و پسوند « لار / لر » نیز پسوندی برای بستن جمع می باشد : باجیلار ( خواهران ) ، قارداش لار ( برادران ) ، فرش لر (فرش ها ) ، اینک لر ( گاوها ) و ... دایی نیز به معنی و مفهوم یکی از اقربا ( برادر مادر ) هر انسان می باشد . « همچنین به علت جایگزینی حروف « د » و «ت » در زبان ترکی ، واژه های دای و تای می توانند به جای یکدیگر بکار گرفته شوند که در آن صورت « تای » می تواند به معنی نظیر ، لنگه و همانند نیز باشد » ( نگاهی به واژه های اساطیری آذربایجان ، صمد چایلی ، ص 130 ) . اما از لحاظ تاریخی و اساطیری نام این روستا مرتبط با اقوامی با نام های شناخته شدة : دای / دایی / داه / داس می باشد که به قول استرابون ، این اقوام مرتبط با اقوام اسکیف ها ( ساقلار ) می باشد . دکتر باستانی پاریزی در کتاب « از پاریز تا پاریس » در بارة این قوم می نویسد : «در بالای دانوب ، همینجا که امروز سرزمین رومانی استخونیه
این روستای بزرگ و آباد در پنج کیلومتری شهرستان اهر واقع شده است . خونیه روستایی است با فرهنگ که از قدیم الایام مامن و مسکن علمای بزرگ بوده است . نام این روستا با تلفظ های : خونیق ( ثبتی و اداری ) ، خونیه ، خوی نه / خوی نا ( تلفظ محلی ) خوانده می شود . از آنجایی که عموما تلفظ های محلی قابل اعتماد و استناد می باشد ما نیز در این مقوله اسامی مصطلح محلی را بکار برده و بر این اساس به ریشه یابی و وجه تسمیه نام این روستا خواهیم پرداخت . « خوی نه / خوی نا » از ترکیب دو عنصر : خوی / خوْی + نه / نا تشکیل شده است . در زیر به برخی از نظریه های گوناگونی که در ریشه شناسی قسمت اول این نام ترکی ، مطرح شده اند ، اشاره می گردد : « 1- کلمه "خوی" فرم باستانی کلمه "قویQuy, Qoy " در ترکی قدیم است که مفهوم "چوخور" (سرزمین پست) را می رساند. در دیوان لغات ترک، "قوی" به معنی دره ، بستر و بخش مسطح دره، وادی بزرگ و گود بین دو کوه و ته آمده است. هم ریشه با کلمات "قویتوQuytu " و "قویاقQoyaq ". - قویاق Qoyak: به معنی وادی بزرگ و گود بین دو کوه، گودی طبیعی ایجاد شده بین کوهها و صخره ها، گودی طویلی که در دشتها توسط برکه های آب ایجاد می شود است. 2- نام شهر خوی [نیز ]از کلمه "خویXuy "، "قویQuy " که در ترکی باستان بسیار رایج بوده و به معنی نقطه و مکان تجرید شده می باشد گرفته شده است.سایاچی سوزلری
بخشی از فولکلور مردم آذربایجان که در اصطلاح عامه به «سایاچی سوزلری » معروف است عین و بازماندة سروده های مقدسی است که مردم عهد «شامانیزم» در ستایش حیوانات اهلی ، خورشید ، کوه ، زمین ، آب ، باران ، ستارگان ، گیاهان و مانند آن سروده اند. آیین شامانیزم که مردم ما قبل از تشرف به دین مبین اسلام ، مومن به آن بودند ؛ روی اصل طبیعت پرستی و احترام و ستایش به حیوانات ، عناصر و مظاهر سودرسان طبیعت بنیاد نهاده شده است که بعد از آمدن اسلام رنگ و بوی اسلامیت به خود گرفته است .
"سایا"از مصدر «سایماق» به معنای شمردن و به حساب آوردن ، ستودن و احترام کردن آمده و درست معنای «سرود ستایش» را می دهد.سایا ها وابسته به مردم عهد دین شامان (در مورد اعتقادات شامانیزم به کتاب " قام شامان " نوشتة میر علی سیدف با مترجمی صمد چایلی رجوع شود )است که بحال خانه بدوشی در کوهستانهای با صفا و سر سبز آذربایجان سکنی گزیده بودند و حیات شان بسته به وجود گله های سالم گوسفند ،اسب ، شتر، بز و چشمه های پاک و زمین های پر برکت و سبز و ابرهای سرشار از باران بود که همة این دوستان صادق و باوفای خود را به خدمتکاری خویش می گماردند و آنگاه در ستایش صداقتشان و جلب بیشتر یاوریشان؛ "سایا " می سرودند . اشتهار نیافتن این سروده ها در جهان علم بزرگترین قصوری است که محققان اهل فن کرده اند . تنها مقداری از این سروده ها پنجاه سال پیش توسط "فریدون کوچرلی" گردآوری و چاپ شده است و هر جا سخن از "سایا " رفته با توسل به گردآوری های او بوده استانگرد ( انگرت ، انگت ، انگد ) ، انجرد ( محرف عربی انگرد ) ؛ نام روستایی زیبا و ییلاقی با چشمه های جوشان در 36 کیلومتری شمال غربی شهرستان اهر بوده ، نیز نام روستای باستانی که فقط محل آن مشخص است و با نام « کت یئری » در ورزقان ، بخش مرکزی ، دهستان اوزومدیل شمالی و 4 کیلومتری روستای توخوم دیل واقع شده است .( این اثر در تاریخ 27 اسفند 1387 با شمارة ثبت 26424 به عنوان یکی از آثار ملی به چاپ رسیده است ). ایضا نام تپه ای مرتفع در نزدیکی روستای « نوغه دی » در حومة هوراند می باشد . روستای انگرد با روستاهای زندآباد ( نام اصلی این روستا « سارای » می باشد ) ،روستای ویران و خالی از سکنة لامان ، و ییلاق های ؛ یارالیجا و ییلاق های پشت کوه شیور همسایه می باشد . معدنی هم در شمال این روستا قرار دارد . این معدن به فاصله 3 کیلومتر از روستای انگرد و در شمالشرقی روستای مزبور قرار گرفته است بهره برداری از این معدن در تاریخ 1345 شروع
تنگ اولور باشیما تک لیک ساری، عا لم گئجه لر
بیر نفر اولمادی منله اولا همدم گئجه لر.
عشقه بیگانه اولانلار نه بیلیر کیم نه چکیر
چکمه سین من چکنی اهل جهنم گئجه لر.
بیر منم، بیر بو قلم ، بیرده بو ویرانه کونول
اوچوموزده گلیریک ناله یه باهم گئجه لر.
کیمسه بیلمز اورگیم سیررینی دونیادا منیم
یاز قلم دورما کی سنسن منه محرم گئجه لر.
یارالی کونلومه کوندور وورولان یاره لره
مهربان یار الی ایستر قویا مرهم گئجه لر.
نه وئرر گوندوزو مهلت منه هیجران ستمی
نه قویار باش یئره بیر لحظه قویام غم گئجه لر.
عشقینه صادق اولان جهدیله همت کمرین
درد و غم چکمه یه باغلار بئله محکم گئجه لر.
منده مجنون کیمی زنجیریده گوررم اوزومو
اوندا کی زولفون اولار گوزده مجسم گئجه لر.
من چکن غم یوکونو بیر گئجه چرخین بئلینه
قویسالار، پشت فلک غمدن اولار خم گئجه لر.
پرده لی قویدو سوزون « بارز» ه فاش ائیله مه دی
سرَلر اورتویو بو قورخولو مبهم گئجه لر
زبان به عنوان یکی از ابزارهای ارتباطی بین انسانها، و یکی از مهمترین عوامل شناخت هویت یک قوم محسوب میشود که در طول تاریخ از آن استفاده شدهاست. مردم از نژاد و اقوام مختلف دارای اشتراکاتی هستند که زبان یکی از عوامل مهم این اشتراکات میآید. زبان ترکی یکی از زبانهای زنده در دنیا هست که امروزه مرکز اصلی آن در آسیای صغیر، آسیای مرکزی، قفقازهمچنین غرب و شمال غرب ایران یعنی استانهای آذربایجانشرقی و غربی، اردبیل، زنجان، همدان، و قسمتهایی از مرکزی و گیلان و همچنین جمهوری آذربایجان قرار دارد.
زبان بومی واصلی مردم ورزقان و خاروانا همان ترکی است که در آذربایجان مورد استفاده قرار میگیرد. در مورد حضور این زبان در منطقه و آذربایجان بحثهای زیادی شدهاست و در مورد خاستگاه اصلی آن و قدمت آن درآذربایجان نظریات فراوانی وجود دارد که در اینجا به طور خلاصه به بررسی آن میپردازیم.
تقسیمبندی ساختاری زبانهای
دنیا و جایگاه زبان ترکی
در بین زبانشناسان زبانها به چند صورت تقسیم بندی شدهاست. تقسیم بندی ساختاری و تقسیمبندی جغرافیایی از مهمترین این تقسیمبندیها میباشد. در تقسیم بندی جغرافیایی، زبان ترکی جزو زبانهای اورال– آلتاییک به حساب میآید. در تقسیمبندی ساختاری به چهار نوع زبان بر میخوریم که عبارت است از:
1- زبانهای قالبی: زبانهایی هستند که وقتی مصدر (ریشه ) کلمات در قالبها و ابواب مختلف صرف میشود حروف اصلی کلمهی مصدر بدون آنکه حذف شود از همدیگر جدا میشوند. مانند زبان عربی که وقتی مصدر یک کلمه مثل" فَعَلَ " را صرف میکنیم به این صورت در میآید:
فاعل ، انفعال ، افتعال و ....
2 – زبانهای تحلیلی: زبانهای هستند که در آن کلمات جدید بر اساس قبول پیشوند و پسوند ساخته میشوند. و درصورتی که مصدر فعل باشد دچار تغییر میشوند. مثلاً : در زبان فارسی از مصدر سوختن کلماتی مانند سوزاندن ، سوزش و غیره ایجاد میشود که در این دو کلمه، ریشهی کلمه تغییر پیدا میکند.
3 – زبانهای هجایی: زبانهایی هستند که لغات جدید بر اساس ترکیب هجاهای معنا دار و مستقل از هم و نحوهی تقدم و تأخر هجاها ساخته میشوند مانند زباهای چینی،تبتی
4 – زبانهای التصاقی یا پیوندی: در این زبانها ریشهی کلمه ثابت هست و پسوندهایی به آن اضافه میشود مانند زبان ترکی که در آن مثلاً از مصدر" بیل " کلماتی مانند بیلمَک ، بیلی جی و غیره ساخته میشود.
زبان ترکی آنچنان که در بالا مطرح شد از نظر ساختاری در زمرهی زبانهای التصاقی یا همان پیوندی قرار دارد و به عقیدهی بسیاری از زبانشناسان سوّمین زبان قانونمند و توانمند دنیا محسوب میشود. برابر با تحقیقات و مستنداتی که در کتب تاریخی ارایه شدهاست تمام اقوام باستانی ساکن در غرب و شمال غرب ایران از جمله لولوبی، گوتی، سومری، عیلامی، و حتی مهاجمان اورارتویی و نیز ماننایی که قومی پیشرفته بودند و حتی بسیاری از محققان بر این نظریه هم عقیده هستند که مدنیت و فرهنگ آریایی حاصل تعامل و تقابل با مانناییها هست، زبانشان در گروه زبانهای التصاقی قرار دارد.[1]نیز زبان مانناییها ریشهی ترکی داشته[2] واز روی نام بعضی از جاها میشود پی برد که به زبان عیلامی بسیار نزدیک بودهاست.[3]
در زبان تاتی واژههای فارسی و ترکی فروانی وجود دارد. همچنین در این زبان کلماتی یافت میشود که ریشه در هیچ کدام از این زبانها ندارد و مستقل هست. تعدادی از این واژهها را برای نمونه در زیر میآوریم:
« واژههایی از تاتی که با ترکی شباهت دارد »
تاتی ترکی معنای کلمه به فارسی
1. هووز هووز آبی
2. پاتا کرپیجه کرپیج آجر
3. زمور زومار آذوقه
4. دمیر دمیر آهن
5. یاواش یاواش آرام
6. گیله نار گیله نار آلبالو
7. زمی زمی کشتزار
8. اوجوز اوجوز ارزان
9. داری داری ارزن
10. هه هه بله
11. بنفشه بنوشه بنوشه
12. دولو دولو تگرگ
13. پوچا پوکا پوسیده
14. نوخدا نوخدا لجام
15. کیلیک کهلیک کبک
16. بو لاشنا بالیش متکا
17. ننا نه نه مادر
18. مولچک میلچک( ح ) مگس
19. یان یان نزدیک
20. بوتاق پوتاغ(بوتاغ) بوته
کتیبه سیغندل ازکتیبه های سنگی دوران اورارتویی در آذربایجان هست که در ۲ کیلومتری روستای سیغندیل و تقریبا ۱۵ کیلومتری ورزقان قرار دارد.
اورارتویی نام حکومت مقتدری بوده که از مرکز فلات آناتولی و کنارهیِ دریاچهی وان از اتحاد طوایف مختلف ایجاد شدهبود. و بعدها در اثر حملات و کشورگشاییها قلمرو آنها تا کنارههای دریای خزر کشیدهشد.
اورارتوییان جنگها و پیروزیهای خود را در کتیبههای سنگی مینوشتند. از جمله کتیبههای نوشته شده توسط اورارتوییان ، کتیبهی سغندل است. این کتیبه در نزدیکی روستای سغندل در بالای کوهی به نام زاغی و در پنج کیلومتری ورزقان قرار دارد. طول آن 115 و عرض آن 47 سانتی متر است و مشتمل بر 10 سطر است. کتیبهی سیغندل از آثار مهم دوران اورارتویی است که در سال 1330( ه.ش) توسط محمد جواد مشکور کشف شدهاست و بر اساس مطالعات انجام شده این کتیبه به « ساردوری دوم ( 33-750 ق.م ) پسر آرگیشی اول تعلق دارد و در آن از حمله به ناحیه ای کوهستانی پولوآدی و گشودن 21 دژ و تصرف 45 یا 44 شهر در یک روز سخن می رود.» [1]ملیکیشولی دانشمند و اورارتوشناس گرجی که این کتیبه را ترجمه کرده است از وجود قلعههای مختلفی در اطراف آن خبر داده و نیز وجود طایفهای کوهنشین در این منطقه را محتمل میداند.