به گفتة "اهلیمان آخوندوف "؛ سروده های سایاچی ها اساسا در پایان موسم پشم چینی گوسفندان و نیز زمانی که زاد و ولد آنها تمام می شد در مراسمی به شکرانة این نعمت ها خوانده می شد . مراسم در هوای آفتابی و روی زمینی که سر سبز بود اجرا می شد . اگر به مثل هایی که در مورد افراد مقدس «سایا » ها گفته شده دقت شود ارزش و اهمیت این نغمه کاران مقدس و سروده های زیبای آنها بیشتر آشکار خواهد شد : "سایا یارادان ، سوْی(نسل /کوْک / ریشه) قوران دیر" ، " سایا اته یی – پیغمبر اته یی " ، " سایا دان دؤنن ، سوْی دان دؤنر " ، سوْی یوخ ایکن –سایا واریدی " ، " سایا درد وئرنده – درمان دا وئرر " ، " سوْی مین اولار – سایا بیر " ، " سایا گوْیده – سوْی یئرده " ، " سایایا شک گتیرن شپه یه دوشر " و ... هر چند اکثر این سروده ها از بین رفته ، ولی مقداری هم از این گنجینة پر بها باقی مانده است . دقت کنید : به گفتة مردم و امثال آنها سایا خالق است ، اولین است ، در آسمان است ، شریکی بر او متصور نیست . همة این سجایا و خصوصیات مختص خداوند تبارک و تعالی است . به این سروده که از "سایاچی سوزلری " انتخاب شده دقت کنید :

سالام علیک سای بی لر ( در برخی جاها : سالام سالام خای* بی لر )

بیر بیریندن یئی بی لر

سایا گلدی گوردون می؟

سالام وئردی آلدین می ؟ (در برخی جاها : سایایا سالام وئردین می ؟)

آنلی ته پل قوزونو

سایاچی یا وئردین می؟

بو سایا کیمدن قالدی؟

آدم آتادان قالدی

آدم آتا گلنده

قیزیل اؤکوز دوراندا

بوغدا سونبول سالاندا

سایا یاخشی سایا دیر

یئری یوردو قایا دیر

اونون گوزلر سوزلری

یاتانلاری اویادیر.

در این سروده سایا در کوهها(قایالار) مستقر است او الهه ای است که  برای قبولی نذورات باید به او قربانی داد و این قربانی بره ای است که به شخص مخاطب پیشنهاد دادن آن به سایا می شود . دلیل اینست که به دستور سایا ؛ " قیزیل اوکؤز " که کنایه از خورشید عالمتاب است ایستاده و نور گرمای خود را جهت پر بار شدن سنبل ها نثار می کند ، است پس به شکرانة این نعمت ، باید هدیه ای در خور این نعمت داده شود . سایا یادگاری از حضرت آدم ( آی آتام) است. و حرف ها و روشنگری های سایا ، آنهایی را که به خواب غفلت رفته اند بیدار کرده و به مبارزه علیه بدی ها و زشتی ها دعوت می کند . از گفته ها چنین بر می آید ؛ سایا فقط با گوسفند و بره داری مرتبط نیست بلکه او در حقیقت الهة بسیاری از عناصر و مظاهر طبیعی می باشد .به نمونةدوم می پردازیم :

اکیل بکیل قوش ایدی

دیوارا قونموش ایدی

گئتدیم اونو توتماغا

او منی توتموش ایدی !

میدانا سالمیش ایدی

میدانین آغاشلاری

دن گتیریب قوشلاری

چپر چکدیم ، یوْل آشدیم

قیزیل گوله دولاشدیم

بیر دسته گؤل درمه میش

آناسی گلدی من قاشدیم.

در نظر اول چنین بنظر می رسد که این سروده و دیگر  سروده ها نوعی شعر کودکانه و برای سرگرمی آنها سروده شده اند . ولی وقتی در معنا و مفهوم آنها دقت می کنیم تصور و برداشت خود را در بارة کودکانه بودن این سروده ها ، غلط می یابیم . در این سروده از دو پرنده ؛ به نامهای " اکیل " – "بکیل" اسم برده می شود و صحبت از شکار و شکارچی گری است. به نظر ما واریانت این سروده که باز هم مربوط به دوران قدیم ( قام شامان) می شود ؛ در مراسم و آیین های مربوط به شکار ترنم می شده است .در این سروده "اکیل-بکیل" پرنده خوانده می شوند . ولی اینها پرنده های معمولی نیستند . اینها خاصیت عجیبی دارند و شخصی را که برای شکار آنها رفته است قبل از شکار پرنده ها ، خود به شکار اکیل-بکیل در می آیند! (گئدیم اونو توتماغا /او منی توتموش ایدی !) پرنده های اکیل-بکیل خودشان نیز شکارچی هستند و شکار آنها آسان نیست . چرا ؟ چون آنها از سوی مادرشان محافظت می شوند و تمام شکارچی ها از او می ترسند ( ... آناسی گلدی من قاشدیم ). معنی دیگر واژة "اکیل" در ترکی ؛ "قاچماق ( در رفتن ،فرار کردن و حتی دیده نشدن )می باشد و این واژه با بازی معروف مردم آذربایجان ؛ " گیزلن پانچ / گیزلین پانچ"  نیز مرتبط است . بنظر ما ، اجداد ما تصورشان این بود که "اکیل-بکیل" با حمایت و یاری مادرشان ، در بدست هم داده و به حیواناتی که در معرض شکار شکارچیان بوده اند ، کمک می کردند تا فرار کنند .

نمونة سوم

گون چیخ چیخ چیخ

کهر آتی مین چیخ

اوغلون قایادان اوشدو (اوچدو)

قیزین تندیره توشدو

کئچل قیزی قوی ائوده

ساچلی قیزی گؤتور چیخ

گوْن گئتدی سو ایچمه یه

قیرمیزی دونو بیچمه یه

گون اؤزون یئتیره جک

قاری تئز گؤتوره جک

کئچل قیزی آپاراجاق

ساچلی قیزی گتیره جاق.

بنظر می رسد این سروده مرتبط با تقویم و مراسم مربوط به تقویم  باشد. الهة کاینات هم ؛ گونش (خورشید) می باشد که دو تا دختر دارد : یکی کچل و دیگری ؛ ساچلی ( با موهای بلند ) . "کئچل قیز " شروع کنندة زمستان و "ساچلی قیز" شروع کننده بهار است . به این جهت است که مردمی که آرزوی آمدن بهار را دارند از خداوند(گونش) خواهان رفتن دختر کچل (زمستان)و آمدن دختر دیگر که موهای بلند و پر پشت(بهار) دارد ، را طلب می کنند .در مصراع : " قیرمیزی دونو بیچمه یه " منظور این است که خورشید با پوشیدن "قیرمیزی دون ( لباس قرمز) " ، به حرارت و نور خود خواهد افزود و نشانگر این است که با پوشیدن این لباس که در حقیقت لباس حاکمیت است به فرمانروایی خواهد پرداخت . در زمستان چون سرما بر گرما غلبه دارد پادشاهی و حکمرانی با سرما است .این حادثه به شکل بدیعی به صورت"قیرمیزی دونو بیچمه یه " آورده شده است.در واقع با سرودن این ترانه نشان می دهد که از طولانی شدن زمستان خسته شده و در آرزوی آمدن بهار و به طبع آن فراوانی گرما و نور و فرمانروایی خورشید است .

نمونة جهارم

بودی بودی ، بوستان بودی

آنام – بابام نئردن(هارادان؟) دوغدی

بیر قاشیق جیق سودان دوغدی

وئرین بودی نین حاققینی !

قیرخ گون یاغمور(یاغیش/باران)،اللی گون چامور (زیغ / گِل)

وئر آللاه ، بیر یاغمور وئر

توز(دوز/ نمک) وئره نین اوغلو[اولور]

یاغ وئره نین قیزی اولور.

"بودو" الهه ، توتم و حمایت کنندة اکینچی (کشاورز) ، بستانچی و روح مقدس و الهة آب است . واژة "بودو" واژه ای سانسکریت است که در زمانهای قدیم وارد زبان ترکی شده است. به عقیدة شامانیزم حیات از آب بوجود آمده است . "بودو" ، این الهة آب به کشاورزان جان می دهد و هم اجداد انسان ؛ آتا –آنا از آب تشکیل شده است آنهم از یک قاشق آب (به اشارة زیبایی که قران مجید در سورة علق به تشکیل شدن نطفه انسان از قطره ای آب مردار، دارد دقت شود ) . در سرودة دیگری که با عنوان : "قودو قودو" آمده است ، "قودو" عقیده و باور طلوع خورشید و رب النوع خورشید است . وقتی "قودو" دیده می شود ، گونش (خورشید) هم دیده می شود علاوه بر آن واژة "قودو" عقیدة قدیمی دیگری را نیز تمثیل می کند و آنهم باور " قطع شدن باران " است . وقتی او گریه می کند باران می بارد ، وقتی می خندد ، خورشید طلوع می کند در واژة "قودو" سه حادثة طبیعت جمع است : ایستی (گون) + سویوق (یاغیش) + نم (سو)

منابع:                                                                                                                                   

1-   آذربایجان سوی کوکونو دوشونرکن ، سیدف . میرعلی ، مترجم ، رحیم شاوانلی

2-   سایاچی سوزلری ، محمدزاده صدیق ،حسین

3-   هفت مقاله پیرامون فولکلور مردم آذربایجان ، محمد زاده صدیق ،حسین

4-   برداشت ها ،تعبیرها و نظریه های شخصی خودم


منبع : وبلاگ استاد علیرضا انباز

شنبه 29 آبان 1395
بؤلوملر : تورک ادبیاتی ,