هیأت باستان شناس آلمانی در سال 1967 و 1971 در اطراف سیغندل به پژو هشهایی مقدماتی دست زدهاند و از وجود دو قلعه در این محل خبر دادهاند که یکی به دوران پیش از تاریخ که به دست ساردوری دوم تسخیر شدهاست و دیگری متعلق به اورارتوییهاست و«این قلعه به دست ساردوری دوم در جوار قلعهی قدیمی ساخته شدهاست و قلعهی مذکور در سیغندل از جمله بزرگترین استحکامات در ایران است.» [2]
در روزگاران قدیم در بالای کتیبهی سنگی قلعهای ارمنی نشین [ در حوالی کتیبه ی سیغندل] وجود داشته که مردم کارهای آهنگری خود را به آنها مراجعه میکردند.»[3] این مورد را سالمندان سیغندل نیز تصدیق میکنند و نیز به دلیل آشنایی ارامنه و اوراتوییها به فن آهنگری وجود ارمنی نشینان در این قلعه بعید به نظر نمی رسد( بخصوص که در زمانهایی ارمنی ها بر آذربایجان مسلط بوده اند.) محمد جواد مشکور کاشف کتیبهی سیغندل، اورارتوییان را ازمدنیتهای دنیای قدیم میشمارد.
- ترجمه و تفسیر کتیبه سیغندل
1 - ارابه جنگی خدای خالدی به راه افتاد
2 - آن به کادیا اونی پادشاه پولو آدی حمله کرد
3 - ناحیه ای کوهستانی است به یاری خالدی توانا
4 - در ارابه جنگی نیرو مند خالدی این لشکر کشی
5 - ساردوری پسر آرگیشتی صورت گرفت
6 - ساردوری گوید من 21 قلعه را گرفتم
7 - من در یک روز 45 ( یا 44 ) شهر را تصرف کردم ، لیب لی اونی
8 - شهر پادشاه و شهر مستحکم را در جنگ گرفتم
9 - ساردوری پادشاه مقتدر شاه بزرگ
10- شاه کشور شاه مملکت بیا اونی و فرمانروای شهر توشپا
در سطر اول از کتیبه، سخن از خالدی است. خا لدی یکی از خداوندان اورارتویی بوده و در معابد بزرگ در صدر خدایان اورارتوی قرار داشت. وی خدای جنگ بوده که در مقایسه با سایر مجسمهها و کتیبههای کشف شده ا ز اورارتوییان به « شکل انسان که گاهی با ریش و گاهی بدون ریش و ایستاده بر روی یک شیر، نشان داده شدهاست.» [4] آنها برای جنگ از خالدی اجازه میگرفتند و آنچه در سطر سوم می خوانیم نشان می دهد اورارتوییان معتقد بودهاند که پیروزی در جنگ حاصل توانایی خالدی است.
در سطر دوم از شخصی به نام کادیااونی نام می برد که پادشاه منطقه پولودآدی بوده است و می نویسد ، خالدی به راه افتاد و به آنجا حمله کرد.
در سطر سوم به توصیف ناحیه ی پولوآدی میپردازد و میگوید منطقهای کوهستانی است و شایداورارتوییها به منطقهی قرهداغ پولوآدی میگفتند.
در سطر چهارم منظوراز ارابه شاید مجموع لشکرکشیهایی باشد که معتقد بودهاند از طرف خالدی انجام میشده و از قدرت زیاد آن یاد شدهاست و در سطر پنجم از ساردوری پسر آرگیشتی به عنوان فرمانده یاد میکند.
سطر ششم از قول ساردوری به تصرف 21 قلعه در منطقه اشاره کرده و در ادامه ودر سطر هفتم از 45 شهر یاد می کند که در عرض یک روز آنها را متصرف شده است و از لیب لی اونی به عنوان یکی از شهرهای مهم و محکم یاد می کند که در سطر بعدی از تصرف آن سخن به میان آوردهاست. سپس به تعریف و تمجید از خود به عنوان شاه مقتدر و شاه کشورهای فتح شده می پردازد .
اوراتوئی ها خود را ( بیاای نی ) می گفتند وپایتخت آنها شهر توشپا بوده است.
اینکه اورارتوییان چهل و چهار شهر و بیست ویک قلعه را فتح کردهاند نشان میدهد که در منطقهی ورزقان و منطقهی منتهی به سیغندل شهرهای زیادی بودهاست و شاید قلعه ها ی کاسین، زرآوا، وتپه های نقاره داشی سکی اوستی، مازار دالی سی و روستاهای لَه لَلّو، کیقال و غیره از یادگارهای آن دوران باشد. آنچه در کتیبهی سیغندل میخوانیم و به نتیجه میرسیم این است که منطقهی ورزقان و قرهداغ در آن زمان از شکوه و عظمت و رونق بسیاری برخوردار بودهاست.
بی شک کاوشهای باستانشناسی اگر صورت پذیرد (!) به یافته های مهمی دست پیدا خواهیم کرد