ترکی ؛ زبان بومی یا زبان مهاجم
بعضی از نویسندگان و محققان بر این عقیده هستند که زبان ترکی در زمان سلجوقیان و با ورود ترکان "اوغوز" به این سرزمین وارد شدهاست. ازآن جمله عنایت الله رضا در کتاب "آذربایجان و اران" زبان مردم آذربایجان را "فارسی پهلوی" وگاهی آن را یکی از لهجههای فارسی با عنوان"پهلوی آذری" معرفی میکند.[4] احمد کسروی نیز معتقد هست که زبان مردم آذربایجان آذری و لهجه ای از زبان ایرانی ( فارسی ) است. این دو نظریه از آنجایی که زبان پهلوی یک زبان هندواروپایی هست و از نظر ساختاری در ردیف زبانهای تحلیلی قرار دارد و از آنجایی که زبان ترکی جزو زبانهای التصاقی بوده و از نظر ساختاری به کلی با زبان فارسی یا همان پهلوی فرق دارد ،مطرود به نظر می رسد .
"غیاثالدین غیب اللهیف" از چهار جریان مهاجرت ترکان (از آسیای میانه به سوی غرب )که در ترکیب قومی مردم آذربایجان نقش داشتهاند به ترتیب زیر سخن میگوید:
1 – موج اقوام کاسی، ماننایی، مادی، کاسپی، آلبانی (هزارهی سوم پیش از میلاد)
2 – موج اقوام کیمر، اسکوتای، ساکا، سارماک، دوندار ( نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد )
3- موجی که به اتحادیه قبایل هون مربوط بوده است ( خزرها، بلغارها، قارقارها،پچنق ها، آوارها )
4 – موجی که با طوایف سلجوق – اوغوزها مربوط بود.[5]
دیاکونوف روسی که در کتاب خود سعی کرده ماد ها را جز هند و اروپاییها قلمداد کند اعتقاد دارد:« زبان نواحی کنونی آذر بایجان و کردستان از قرن نهم تا هفتم قبل از میلاد غیر هند و اروپایی بود و ساکنان آن نقاط به زبانهای لولوبی و گوتی و مانند آن تکلم میکردند و فقط شرق ماد یعنی ناحیه تهران کنونی و اصفهان را کاملاً زبان ایرانی فرا گرفته بود.»[6] دیاکونوف به پیوستگی زبانهای مادی و عیلامی اشاره کرده و امکان خویشاوندی زبانهای عیلامی و ترکی را قوی دانستهاست.[7] زبانشناس مشهور"ن . با . مار"هم بدون هیچ قید و شرطی زبان مادها را همان زبان عیلامی دانستهاست.[8] دیاکونف روسی با در نظر گرفتن شباهتی اندک آن را رد میکند. پرفسور زهتابی با اشاره به موارد فوق مادها را از اعقاب گوتیها و لولوبیها و حتی کاسیها و عیلامیها و مانناها میداند و معتقد هست که زبان هند و اروپایی هنوز در آذربایجان و اقوام ماد تاثیر نگذاشتهبود.[9] هرودت مادها را از قبایل مختلفی معرفی میکند و معتقد بوده دارای چند زبان بوده اند و اکثر طوایف التصاقی زبان بودهاند.
در مورد مادها و اینکه این حکومت آیا هند و اروپایی بود یا نه؟! به این مطلب نیز میتوان اشاره کرد که ماد و بعدها ماد خرد در زمان هخامنشی حکومتی مستقل و گاهی نیمه مستقل و خراجگذار هخامنشی بود و اگر آنها از نظر زبان و قومیت قرابتی باهم داشتند بایست به راحتی در دولت هخامنشی مستحیل میشدند. این قوم حتی در زمان یونانیان نیز مستقل ماندند.
اقوام هون دستهای از ترکان هستند که روزگاری بزرگترین امپراطوریهای آسیا و اروپا را شکل دادند و بسیاری از مورخان بر این عقیده هستند که هونها نخستین گروه گرد آمدهی ترکان هستند که موفق به تشکیل حکومت شدهاند، البته بعضی از مورخان ترک نیز این قضیه را رد کرده و معتقدند« قبل از هونها نیز دولتهای مقتدر و [ گاهی کوچک ] ترک حکومت میکردند.» [10] آتیلا"بزرگترین و قدرتمند ترین پادشاه هونها بود.[11]
« مهاجرت ترکان هون به آذربایجان و اسکان آنها در این سرزمین تأثیر اساسی در شکلگیری جریان قومی – زبانی مردم آذربایجان نهادهاست.»[12] مهاجرت و سکونت هونها درآذربایجان در قرن چهارم میلادی و در زمان حکومت آتیلا اتفاق افتاده است.[13]
ترکان خزر نیز که جزو اتحادیهی قبایل هونها بودند در دوران حکومت ساسانی وارد آذربایجان شدند[14] و نیز اسکان آوارها در آذربایجان از قرن ششم میلادی به مدت یک قرن ادامه داشت و نقش آنان در شکلگیری و تکوین زبان ترکی با توجه به شرایط تاریخی انکار ناپذیر است.[15]
در مورد اوغوزها در صفحات بعدی بحث خواهدشد.
« در ترکیب اهالی کهن آذربایجان عنصر قومی توروکی نیز وجود داشت و این نام اتنونیم ( توؤرک – ترک ) سدههای متأخرتر است. نام طایفهی توروکی در منابع آشوری متعلق به سده 24 قبل از میلاد قید گردیدهاست.»[16]
« به نوشتهی"پامپولسکی"منابع آشوری طوایف مسکون در حوزهی دریاچهی اورمیه در قرن 14 قبل از میلاد را توروک نامیدهاند و متذکر میشوند که"پومپونیوس"مورخ و جغرافیدان نیمهی نخست سدهی اول میلادی نوشتهاست: « ترکان در اوایل سدهی نخست میلادی و حتی پیش از آن در چراگاههای شروان و دشت میل زندگی کردهاند.»[17]
"کریشمن"مورخ فرانسوی معتقد است: سومریان که از منطقه در بند به سمت بین النحرین عبور کردهاند عدهای از طوایف آنها در آذربایجان سکنی گزیدهاند.[18] شاخهای از اجداد باستانی اقوام ترک در حدود سالهای 5000 ( ق .م )از وطن خود واقع در آسیای مرکزی حرکت کرده و به آسیای مقدم آمده، سومریها را پدید آوردهاند وسومریان بر اساس تحقیقات به عمل آمده نه تنها التصاقی زبان بودهاند بلکه می توان آن را حالت باستانی زبان ترکی نام نهاد.
تعداد زیادی از دانشمندان و مورخان، زبان سومری را نزدیک به زبان ترکی گفتهاند. ازجمله این دانشمندان میتوان به"هومل"، دیاکونف و"الجاس سلیمان"اشاره کرد که با مقایسهی چند واژه از زبان سومری با زبان ترکی، هم ریشه بودن این دو زبان را محتمل دانسته اند. الجاس سلیمان بیشترین واژه از ترکی و سومری را باهم مقایسه کرده که چند مورد از آنها را در زیر میآوریم:
سومری ترکی معنای فارسی
1. آدا آتا پدر
2. آما آنا مادر
3. تیر ( به معنای زندگی ) تیریک ـ دیری زنده
4. کیر ـ سیلیک سیلیک قیز دختر باکره
5. شوبا(سیپا) چُوبان چوپان
6. اُوروق اوروق ( از فعل قورماق)[19] قلعه ، شهر
7. رو Ru اورو ـ قورماق احداث
8. تاق تاخماق نصب کردن
9. قوشتوکا ائشتوقان ـ ائشیدن شنونده
10. مئی من من
11. اُوزُوق یُوزُوک ( سودا اُوزَن) مرغابی
12. قولشه گولوش شاد
محمد تقی زهتابی در کتاب خویش به مقایسهی همسانی و قرابت واحدهای لغوی زبانهای التصاقی منطقه در دوران باستان با زبانهای ترکی معاصر پرداخته که در ذیل به آن میپردازیم .
کلمات زبانهای باستانی ترکی معنایِ فارسی
1. آنا ـ آما ایلامی ـ سومری آنا مادر
2. اوش ماننایی و سومری اوچ سه
3. قایا ماننایی قایا ( قَته) تخته سنگ
4. گؤک ایلامی و کاسی گؤی سبز
5. خان ایلامی خان خان
6. آغار سومری آغیر سنگین
7. آششا سومری آشاغی پایین
8. قاش سومری قوش پرنده
9. قیشیق سومری ائشیک بیرون
10. آتا ـ آدا ایلامی ـ سومری آتا پدر
اوغوز و فرزندان او
اوغوزها از اقوام ترکزبان و از نسل شخصی به نام اوغوز بودند. از زندگی اوغوز کمتر کسی با خبر است و بیشتر بر اساس افسانه و داستان مواردی وجود دارد ولی تنها موردی که میتوان به آن استناد کرد کتاب "جامع التواریخ"نوشتهی"رشیدالدین فضلالله" است. وی داستان تولد و زندگی وی را چنین نوشتهاست:
« "قراخان ( پدر اوغوز ) و برادرانش " اورخان"، "کرخان"،"کزخان" همگی کافر بودند. قراخان قایم مقام پدرش بود چون اوغوز به دنیا آمد سه شبانه روز شیر نخورد و به این خاطر مادرش گریه و زاری میکرد تا اینکه در خواب دید که آن پسر بچه به وی میگوید: اگر خداپرست شوی من شیر تو را خواهم خورد! مادر مخفیانه خداپرستی کرد و بچه شیر مادرش را خورد. یکسال بعد که کودک پاکیزه و خوب صورت بود، جهت نامگذاری وی، خویشان برای مشورت جمع شدند. بچهی یکساله به آواز آمد و گفت: نام مرا اوغوز نهید! حاضران متعجب شدند و نام وی را اوغوز گذاشتند.
اوغوز چون بزرگ شد پدرش از برادرزادگانش برای وی سه بار دختر انتخاب کرد ولی چون اوغوز شرط خداپرستی را پیش کشید دختر اورخان و دختر کرخان قبول نکردند و بالاخره چون دختر کزخان قبول کرد باهم ازدوج کردند . اوغوز معمولاً در شکار و سایر کارهایش جدا از پدر و عموهایش بود او پیوسته نام خدا(تانگری= تانری ) را بر زبان میآورد تا اینکه پدر و عموهایش از این جریان ( خداپرستی اوغوز ) با خبر
شدند و با اوغوز جنگیدند و اوغوز پیروز شد.»[20]
اوغوز شش فرزند داشت بنامهای "گون خان " ، "آی خان" ، "اولدوز خان" ،که نوادگان این سه تن را که دوازده قبیله بودند " بوز اُخ لار " یعنی تیر خاکستری و نیز "گوک خان ، "داغ خان" ، و "دنیزخان" که نوادگان این سه تن را با دوازده قبیله "اوچ اوخ لار" میگفتند.
سلجوق از نوادگان اوغوز بود فرزندان وی اسراییل، میکاییل، موسی و یوسف بعد از مرگ پدر با ایل و تبارشان به شمال خراسان آمدند، اینان به دین یهود بودند که بعد از آشنایی با سامانیان به دین اسلام مشرف شدند. اقوام سلجوقی در زمان سلطان مسعود غزنوی به سرکردگی طغرل نوهی سلجوق از رود سیحون گذشته و شهرهای خراسان از جمله نیشابور را تصرف کردند و در سال 1037 م طغرل در این شهر اعلام استقلال کرد.
نقش سلجوقیان درتحوّلات زبان
ترکی
سلجوقیان و ترکان اوغوز تأثیر زیادی در زبان ترکی امروزی آذربایجان داشتهاند. ولی بعضی از نویسندگان و محققان در دادن نقش اساسی برای سلجوقیان و ترکان اوغوز اغراق کرده اند. چرا که سلجوقیان نه میخواستند و نه میتوانستند که به یک باره سرزمین پهناور آذربایجان و آسیای صغیر را ترک زبان کنند. این مسأله که ورود ترکان اوغوز مردم آذربایجان را ترک زبان کرده هرگز مورد قبول نیست. چرا که تغییر فرهنگ زبان یک قوم سالیان زیادی طول میکشد و اگر اینطور باشد که ورود سلجوقیان مردم آذربایجان را ترک زبان کرده پس بایستی خیلی از نقاط ایران عرب زبان میشدند چرا که نزدیک به پانصد سال قبل از ورود سلجوقیان، اعراب به ایران وارد شدند ودسته دسته از قبایل و طوایف مختلف از اقسا نقاط شبه جزیره عربستان به نقاط مختلف ایران مهاجرت کردند و حتی بعدها برای خود حکومت نیز تشکیل دادند از جمله روادیان که اصلاً از عربهای یمنی بودند. زبان عربی هرچند تاثیر بسیار عمیقی در زبان فارسی گذاشت و کلمات بسیار زیادی از زبان عربی وارد زبان فارسی شد و حتی دانشمندان ایرانی بسیاری از کتب خود را به زبان عربی نوشتند. ولی زبان عربی هیچگاه جای زبان فارسی را در ایران نگرفت.
از طرفداران این نظریه؛ که با ورود اوغوزها زبان ترکی وارد آذربایجان شده میتوان پرسید با توجه به تایید این مسأله که اقوام ترک اول وارد خراسان شده و از آنجا به نقاط دیگر ایران آمدهاند و حاکمیت خود را گسترش دادهاند و نیز سلجوق همراه فرزندانش سالها قبل از آغاز حکومت سلجوقی وارد خراسان شده و در آنجا سکونت داشته است. چگونه زبان ترکی در خراسان گسترش نیافته است؟
از طرفی شاهان سلجوقی علاقه زیادی به زبان و ادبیات فارسی داشتند و حتی بعضی از آنها از جمله سلطان سنجر سلجوقی اصلاً ترکی بلد نبود و زبان فارسی زبان رسمی دربار سلاطین سلجوقی بود و عربی زبان مذهبی و علمی و آموزشی آنها به حساب می آمد.
سلجوقیان هرگز قدرت اسکان اقوام اوغوز را در مناطق آذربایجان و آسیای صغیر نداشتند و نیز «سلجوقیان هرگز این همه جمعیت را با خود به همراه نداشتند که بتوانند سَکنهیِ همهی نواحی ترکنشین ایران، قفقاز و ترکیه را فراهم کنند و هرگز در تاریخ ایران که نخستین میدان تاخت و تاز سلجوقیان بودهاست نشان نداده که هیچ یک از پادشاهان سلجوقی بتوانند گروه بسیاری را با خود همراه کنندتا بتوانند سکنهیِ این نواحی وسیع را تغییر دهند و با خود از این سوی ایران به یک سوی دیگر یعنی از خراسان و گرگان به نواحی غربی و شمال غرب ببرند.»[21] معتقدم به همین دلیل، کاملاً واضح است که نظریات مختلف تعدادی از محققین از احمد کسروی گرفته تا عنایت الله رضا و سایر محقّقان ایرانی و خارجی مبنی بر تغییر زبان مردم آذربایجان به ترکی از زمان ورود ترکان سلجوقی کاملاً رد شده و منسوخ تلقّی میشود ولی تغییر و تحوّل در زبان ترکی به عنوان زبان بومی مردم آذربایجان نه تنها در تماس با ترکان اُوغوز بلکه در تعامل وتقابل با زبان ارمنی، آریایی، تاتی، و عربی و حتی مغولی امری انکار ناپذیر است. همانطوری که پیشتر اشاره شد تأثیرات زبان عربی در زبان فارسی کاملاً غیر قابل انکار است.
کلمهی بیشکک در آسیای مرکزی و کلمات بیشک و شاماما در زبان ترکی دو کلمهی مغولی است، اوّلی به عنوان اسم بر روی یکی از روستاهای ایران و دوّمی اسم دختر است که در منطقهی ورزقان مورد استفاده قرار میگیرد.
تأثیرات زبان فارسی بر زبان ترکی
آذربایجان همواره جزو لاینفک ایران بوده و همواره در کنار برادران فارسی زبان ،کُرد ، لُر ،گیلکی و سایر اقوام وطوایف ایران اسلامی زندگی کردهاند و زبان رسمی مردم ایران فارسی بوده و چون تمام مکاتبات دولتی در تمام نقاط ایران به این زبان بوده، لذا تاثیر زبان فارسی در زبان بومی سایر اقوام در ایران نه تنها ترکها بلکه کُردها، لُرها وغیره نیز انکار ناپذیر هست همانطوری که زبان ترکی در جمهوری آذربایجان به دلیل قرابت با زبان روسی تحت تاثیر این زبان بوده است.
اگر تحقیق را دوباره بیشتر کنیم درمییابیم که در نقاط غیر از آذربایجان مثلاً ساوه، قزوین، اراک، فراهان و شهرهای نزدیک به مرکز ایران این تاثیر شدت بیشتری داشته است بطوری که ترک زبانان در استان مرکزی در شمردن ده به ده اعداد اینگونه عمل میکنند:
(اون ، ایگیرمی ، اوتوز ، قیرخ ، الّلی ، آتمیش ، یئتمیش ، هشتاد ، نود ، صد )
تأثیر زبان فارسی در زبان ترکی به اندازهای بوده که نفوذ آن در قرنهای اخیر موجب شده که زبان ترکی از مرکز ایران به سمت آذربایجان از بین برود بطوریکه امروزه در قزوین، قم[22]، استان مرکزی، و شهرهای جنوبی استان زنجان، زبان ترکی ازبین رفته یا به حداقل رسیده است.
گاهی این تاثیر بر روی نام جاهای مختلف نیز مشاهده میشود. مثلاً کلمهی قرهداغ که بدون شک یک اسم ترکی است در بعضی از کتب، سیاهکوه معرفی میشود. یا آجیچای را تلخ رود میگویند. این به این دلیل هست که چون بعضی اسامی برای فارسی زبانان قابل درک نیست لذا سعی میکنند که معادل فارسی آن را بکار ببرند. و نکتهی مهم دیگری که در تغییر و بکار بردن اسامی فارسی به جای ترکی قابل تأمّل هست، سیاستهای نابخردانهیِ رضاخان بود که در آن سالها سعی داشت اسامی فارسی را جایگزین اسامی ترکی کند.
کلمات فارسی در زمان حضور ساسانیان درآذربایجان، بیشتر وارد زبان ترکی شده است و متاسفانه منابع تاریخی ترکی زیادی در دوران پادشاهی این سلسله بخصوص در زمان اردشیر از بین رفته است.
باز به رسمی بودن زبان فارسی در ایران اشاره میکنیم و به این دلیل مهم، اکثرنویسندگان و دانشمندان و ادبا و شعرای ترک زبان برای گفتن و نوشتن مطالب خود از زبان فارسی استفاده میکنند و بعضی از محققان از جمله عنایتالله رضا به این قضیه استدلال میکنند. وبا استناد به این موضوع، عدم وجود زبان ترکی در قبل از قرن پنجم و ورود ترکان اوغوز را حدس میزنند ولی این مسأله نمیتواند قابل استناد باشد چرا که امروزه شاعر بزرگی چون"شهریار تبریزی"از سر آمدان شعر فارسی در قرون معاصر هست.
"نظامی گنجوی"از شعرای برجسته در عرصهی زبان وادبیات فارسی بودهاست. وی که در نوشتن کتاب خویش از جمله"اسکندرنامه"از منابع تاریخی یونانی استفاده کرده چنین نوشتهاست:
« ز کـوه خـزر تا به دریای چیـن همـه ترک بـر تـرک بینـم زمیـن
اگرچه نشد ترک با روم خـویش هـم از رومشان کینه ، از روس بیش
به پیـکان تـرکان ، این مـرحله تـوان ریخـت بــر پای روس آبلـه
سرانجام بعد از هفت جنگ، اسکندر به یاری ترکان بر روسها پیروز شد و" نوشابه"را از اسارت نجات داد و او با"دوالی"زناشویی کرد.»[23]
امّا مسألهیِ مهمّ دیگری که قابل تأمّل و بررسی است. نوع نگارش و دلیل نگارش کتاب"لغتنامهیِ فرس اسدی"است. این کتاب که در قرن چهارم هجری توسط اسدی طوسی تهیه و نوشته شدهاست دلیل تحریر کتابش را ناآشنایی شعرای ترک زبان با فارسی قلمداد میکند چرا که آنها در تنظیم قافیه و ردیف اشعار خود با مشکل مواجه بودند و به همین جهت اسدی لغات کتاب خویش را بر اساس حروف آخر کلمات تنظیم کردهاست.
"یاقوت حموی"که در سال 626 ( ه . ق ) در گذشته، از "ابن مقفع" نقل میکند: « ایشان را [ مردم آذربایجان را ] زبان مخصوصی است که آذریه گویند و جز خودشان کس آن را نمیفهمد.»[24]
"ناصر خسرو"در سفرنامهی خود مینویسد: « در تبریز"قطران"نام شاعری دیدم شعری نیک میگفت اما زبان فارسی نیکو نمیدانست.»[25] ناصر خسرو در مدتی که در تبریز بوده زبان فارسی را به قطران یاد داده است.
در قرون اوّلیهی ورود اسلام"احمد ابن یعقوبی" در کتاب"البلدان"مردم شهرهای آذربایجان را آمیختهای از ایرانیان و بومیان قدیم معرفی میکند.
"ابنحوقل بغدادی"مینویسد: «من ارمنیّه، ارّان و آذربایجان را یک اقلیم برشمردم.»[26]و نیز"بلعمی"مینویسد:« به آذربایجان شد و این سرزمین همه به دست ترکان بود.»[27]
خلاصه فرایند دگر گشت زبان مردم آذربایجان از چه تاریخی آغاز گردیده و در چه تاریخی به پایان رسیده بین دانشمندان اختلاف عمده وجوددارد. بسیاری از محققان معتقد هستند که بومیان این سرزمین ترک زبان بوده و یا ریشهیِ آن ترکی بودهاست چرا که اگر چنین نبود آمدن هونها و خزرها در دوران ساسانی و حتی آمدن اوغوزها و قپچاقها در دورهی بعد از اسلام به ویژه در روزگار سلجوقیان برای تغییر زبان این سرزمین کفایت نمیکرد چرا که تازه واردان اقلیّتی بیش نبودند و نمیتوانستند زبان خود را به این سرعت جایگزین زبان بومی کنند و تنها در این حالت امکان داشت که تازه واردان با بومیان اشتراکاتی داشته باشند چرا که نبود اشتراکات ساختاری بین زبان عربی با فارسی، هرچند در سده های اوّلیه جایگاه خوبی در ایران و بین مردم پیدا کرد ولی نتوانست دوام بیاورد و با تأثیرات فراوانی که در زبان فارسی گذاشت و لغات فراوانی که وارد زبان فارسی کرد، از ایران رخت بر بست.
1 کثرت قومی و هویت ملی ایرانیان – صدر- ص 9 و تاریخ ماد - دیاکونوف ص 72
2 آذربایجان ادبی دیلی تاریخی – خودیف ص 23
3 تاریخ اجتماعی ایران – راوندی ج 1 ص 152
4 آذربایجان و اران – عنایت الله رضا صص 170 الی 181
۵ تاریخ دیرین ترکان ایران - زهتاب ، ترجمه علی احمدیان ر . ک مقدمه مترجم ص 10
۶ تاریخ ماد – دیاکونوف ص 146
۹ ر . ک 1 – ایران تورکلرینین اسکی تاریخی – دکتر زهتاب ص 703 ، 2- نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترکهای ایران – محمد رحمانی فر صص 72 و 73
۱۰ تورکون قیزیل کیتابی – رفیق اوزده ک ، ج 1 ص 91
۱۱ اسرار فرمانروایی آتیلا – وس رابرتز ص 40
۱۲ آذربایجان ادبی دیلی تاریخی – خودیف ص 27
۱۳ مقدمه ای بر تاریخ و تحولات ترکی آذری – کریمی ص23
۱۴ نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترکهای ایران - محمد رحمانی فر ص 101
۱۵ مقدمه ای بر تاریخ تحولات زبان ترکی آذری – کریمی ص 101
۱۶ تاریخ دیرین ترکان ایران – زهتاب - ترجمه علی احمدیان ر. ک مقدمه مترجم ص 10
۱۷ ایران باستان – پیرنیا ، صص 877 و 876
۱۸ تاریخ ایران – کریشمن صص 38 و 39
۱۹ کلمهی قوروق در زبان ترکی ، به معنای حفاظت شده
۲۰ جامع التواریخ – رشیدالدین فضل الله همدانی صص 23الی 29
۲۱ تاریخ اجتماعی سیاسی ایران – سعید نفیسی ج 1 ص 16
۲۲ از اقوام ترک زبان در قم خلجها بودند که امروزه این زبان در بین این قوم از بین رفته است.
۲۳ خمسهی نظامی ، صص 1089الی 1134
۲۴ معجم البلدان – چاپ اوروپا ج ص 172
۲۵ سفرنامه ناصر خسرو ، صص 7 و 8