خونیه
این روستای بزرگ و آباد در پنج کیلومتری شهرستان اهر واقع شده است . خونیه روستایی است با فرهنگ که از قدیم الایام مامن و مسکن علمای بزرگ بوده است . نام این روستا با تلفظ های : خونیق ( ثبتی و اداری ) ، خونیه ، خوی نه / خوی نا ( تلفظ محلی ) خوانده می شود . از آنجایی که عموما تلفظ های محلی قابل اعتماد و استناد می باشد ما نیز در این مقوله اسامی مصطلح محلی را بکار برده و بر این اساس به ریشه یابی و وجه تسمیه نام این روستا خواهیم پرداخت . « خوی نه / خوی نا » از ترکیب دو عنصر : خوی / خوْی + نه / نا تشکیل شده است . در زیر به برخی از نظریه های گوناگونی که در ریشه شناسی قسمت اول این نام ترکی ، مطرح شده اند ، اشاره می گردد : « 1- کلمه "خوی" فرم باستانی کلمه "قویQuy, Qoy " در ترکی قدیم است که مفهوم "چوخور" (سرزمین پست) را می رساند. در دیوان لغات ترک، "قوی" به معنی دره ، بستر و بخش مسطح دره، وادی بزرگ و گود بین دو کوه و ته آمده است. هم ریشه با کلمات "قویتوQuytu " و "قویاقQoyaq ". - قویاق Qoyak: به معنی وادی بزرگ و گود بین دو کوه، گودی طبیعی ایجاد شده بین کوهها و صخره ها، گودی طویلی که در دشتها توسط برکه های آب ایجاد می شود است. 2- نام شهر خوی [نیز ]از کلمه "خویXuy "، "قویQuy " که در ترکی باستان بسیار رایج بوده و به معنی نقطه و مکان تجرید شده می باشد گرفته شده است.سایاچی سوزلری
بخشی از فولکلور مردم آذربایجان که در اصطلاح عامه به «سایاچی سوزلری » معروف است عین و بازماندة سروده های مقدسی است که مردم عهد «شامانیزم» در ستایش حیوانات اهلی ، خورشید ، کوه ، زمین ، آب ، باران ، ستارگان ، گیاهان و مانند آن سروده اند. آیین شامانیزم که مردم ما قبل از تشرف به دین مبین اسلام ، مومن به آن بودند ؛ روی اصل طبیعت پرستی و احترام و ستایش به حیوانات ، عناصر و مظاهر سودرسان طبیعت بنیاد نهاده شده است که بعد از آمدن اسلام رنگ و بوی اسلامیت به خود گرفته است .
"سایا"از مصدر «سایماق» به معنای شمردن و به حساب آوردن ، ستودن و احترام کردن آمده و درست معنای «سرود ستایش» را می دهد.سایا ها وابسته به مردم عهد دین شامان (در مورد اعتقادات شامانیزم به کتاب " قام شامان " نوشتة میر علی سیدف با مترجمی صمد چایلی رجوع شود )است که بحال خانه بدوشی در کوهستانهای با صفا و سر سبز آذربایجان سکنی گزیده بودند و حیات شان بسته به وجود گله های سالم گوسفند ،اسب ، شتر، بز و چشمه های پاک و زمین های پر برکت و سبز و ابرهای سرشار از باران بود که همة این دوستان صادق و باوفای خود را به خدمتکاری خویش می گماردند و آنگاه در ستایش صداقتشان و جلب بیشتر یاوریشان؛ "سایا " می سرودند . اشتهار نیافتن این سروده ها در جهان علم بزرگترین قصوری است که محققان اهل فن کرده اند . تنها مقداری از این سروده ها پنجاه سال پیش توسط "فریدون کوچرلی" گردآوری و چاپ شده است و هر جا سخن از "سایا " رفته با توسل به گردآوری های او بوده استتنگ اولور باشیما تک لیک ساری، عا لم گئجه لر
بیر نفر اولمادی منله اولا همدم گئجه لر.
عشقه بیگانه اولانلار نه بیلیر کیم نه چکیر
چکمه سین من چکنی اهل جهنم گئجه لر.
بیر منم، بیر بو قلم ، بیرده بو ویرانه کونول
اوچوموزده گلیریک ناله یه باهم گئجه لر.
کیمسه بیلمز اورگیم سیررینی دونیادا منیم
یاز قلم دورما کی سنسن منه محرم گئجه لر.
یارالی کونلومه کوندور وورولان یاره لره
مهربان یار الی ایستر قویا مرهم گئجه لر.
نه وئرر گوندوزو مهلت منه هیجران ستمی
نه قویار باش یئره بیر لحظه قویام غم گئجه لر.
عشقینه صادق اولان جهدیله همت کمرین
درد و غم چکمه یه باغلار بئله محکم گئجه لر.
منده مجنون کیمی زنجیریده گوررم اوزومو
اوندا کی زولفون اولار گوزده مجسم گئجه لر.
من چکن غم یوکونو بیر گئجه چرخین بئلینه
قویسالار، پشت فلک غمدن اولار خم گئجه لر.
پرده لی قویدو سوزون « بارز» ه فاش ائیله مه دی
سرَلر اورتویو بو قورخولو مبهم گئجه لر
زبان به عنوان یکی از ابزارهای ارتباطی بین انسانها، و یکی از مهمترین عوامل شناخت هویت یک قوم محسوب میشود که در طول تاریخ از آن استفاده شدهاست. مردم از نژاد و اقوام مختلف دارای اشتراکاتی هستند که زبان یکی از عوامل مهم این اشتراکات میآید. زبان ترکی یکی از زبانهای زنده در دنیا هست که امروزه مرکز اصلی آن در آسیای صغیر، آسیای مرکزی، قفقازهمچنین غرب و شمال غرب ایران یعنی استانهای آذربایجانشرقی و غربی، اردبیل، زنجان، همدان، و قسمتهایی از مرکزی و گیلان و همچنین جمهوری آذربایجان قرار دارد.
زبان بومی واصلی مردم ورزقان و خاروانا همان ترکی است که در آذربایجان مورد استفاده قرار میگیرد. در مورد حضور این زبان در منطقه و آذربایجان بحثهای زیادی شدهاست و در مورد خاستگاه اصلی آن و قدمت آن درآذربایجان نظریات فراوانی وجود دارد که در اینجا به طور خلاصه به بررسی آن میپردازیم.
تقسیمبندی ساختاری زبانهای
دنیا و جایگاه زبان ترکی
در بین زبانشناسان زبانها به چند صورت تقسیم بندی شدهاست. تقسیم بندی ساختاری و تقسیمبندی جغرافیایی از مهمترین این تقسیمبندیها میباشد. در تقسیم بندی جغرافیایی، زبان ترکی جزو زبانهای اورال– آلتاییک به حساب میآید. در تقسیمبندی ساختاری به چهار نوع زبان بر میخوریم که عبارت است از:
1- زبانهای قالبی: زبانهایی هستند که وقتی مصدر (ریشه ) کلمات در قالبها و ابواب مختلف صرف میشود حروف اصلی کلمهی مصدر بدون آنکه حذف شود از همدیگر جدا میشوند. مانند زبان عربی که وقتی مصدر یک کلمه مثل" فَعَلَ " را صرف میکنیم به این صورت در میآید:
فاعل ، انفعال ، افتعال و ....
2 – زبانهای تحلیلی: زبانهای هستند که در آن کلمات جدید بر اساس قبول پیشوند و پسوند ساخته میشوند. و درصورتی که مصدر فعل باشد دچار تغییر میشوند. مثلاً : در زبان فارسی از مصدر سوختن کلماتی مانند سوزاندن ، سوزش و غیره ایجاد میشود که در این دو کلمه، ریشهی کلمه تغییر پیدا میکند.
3 – زبانهای هجایی: زبانهایی هستند که لغات جدید بر اساس ترکیب هجاهای معنا دار و مستقل از هم و نحوهی تقدم و تأخر هجاها ساخته میشوند مانند زباهای چینی،تبتی
4 – زبانهای التصاقی یا پیوندی: در این زبانها ریشهی کلمه ثابت هست و پسوندهایی به آن اضافه میشود مانند زبان ترکی که در آن مثلاً از مصدر" بیل " کلماتی مانند بیلمَک ، بیلی جی و غیره ساخته میشود.
زبان ترکی آنچنان که در بالا مطرح شد از نظر ساختاری در زمرهی زبانهای التصاقی یا همان پیوندی قرار دارد و به عقیدهی بسیاری از زبانشناسان سوّمین زبان قانونمند و توانمند دنیا محسوب میشود. برابر با تحقیقات و مستنداتی که در کتب تاریخی ارایه شدهاست تمام اقوام باستانی ساکن در غرب و شمال غرب ایران از جمله لولوبی، گوتی، سومری، عیلامی، و حتی مهاجمان اورارتویی و نیز ماننایی که قومی پیشرفته بودند و حتی بسیاری از محققان بر این نظریه هم عقیده هستند که مدنیت و فرهنگ آریایی حاصل تعامل و تقابل با مانناییها هست، زبانشان در گروه زبانهای التصاقی قرار دارد.[1]نیز زبان مانناییها ریشهی ترکی داشته[2] واز روی نام بعضی از جاها میشود پی برد که به زبان عیلامی بسیار نزدیک بودهاست.[3]