شاه عباس صفوی، رجال کشور را به ضیافت شاهانه مهمان کرد و به خدمتکاران دستور داد تا در سر قلیان ها به جای تنباکو، از سرگین اسب استفاده کنند. میهمان ها مشغول کشیدن قلیان شدند و دود و بوی پهنِ اسب، فضا را پر کرد اما رجال از بیم ناراحتی شاه پشت سر هم بر نی قلیان پک عمیق زده و با احساس رضایت دودش را هوا می دادند! گویی در عمرشان، تنباکویی به آن خوبی نکشیده اند!
شاه رو به آنها کرده و گفت: «سرقلیان ها با بهترین تنباکو پر شده اند. آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است.»
همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند: «براستی تنباکویی بهتر از این نمیتوان یافت.»
شاه به رئیس نگهبانان دربار، که پک های بسیار عمیقی به قلیان می زد، گفت: « تنباکویش چطور است؟»
رئیس نگهبانان گفت: «به سر اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان می کشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده ام!»
شاه با تحقیر به آنها نگاهی کرد و گفت: «مرده شوی شما را ببرد که بخاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشید و بَه بَه و چَه چَه کنید.»
بعضی ها برای حفظ پست و مقام و جایگاه خود حاضرند به هر کاری دست زده و یا هر چیزی را قبول و تایید کنند! داستانی آشنا در زمان حال،
1
چند سال پیش هنرمند قشقایی خانم پروین بهمنی در یک همایش موسیقی در اردبیل شرکت کرده بود. انتظامات مراسم به ایشان تذکر داده بود که حجاب خود را رعایت کند. ایشان ترتیب اثر نداده بود و گفته بود این نوع پوشش، پوشش سنتی ما قشقاییهاست و ربطی به بی حجابی ندارد. پای نیروهای امنیتی به وسط کشیده شده بود. ایشان بعد از مشاهده اصرار و ابرام ماموران گفته بود: ما با همین لباس با استعمارگران انگلیسی گر جنگیدیم و آنها را به دریا ریختیم. آن موقع شما نبودید. اگر نمیتوانید پوشش مرا تحمل کنید مجبورم همایش را ترک کنم.
2
محمد قائد در مقالهای مربوط به ملی شدن صعنت نفت و کودتای 28 مرداد، مثل بسیار زشتی را در مورد خلجها به کار برده بود. به کار بردن این مثل از سوی ایشان قابل هضم نبود. طی مکاتبهای اعتراض خود را به ایشان اعلام کردم. ایشان گفتند من اصلا نمیدانستم قومی به نام خلج وجود دارد، این ضرب المثل را از احمد شاملو شنیده بودم و فکر میکردم خلج کلمه ای به معنای ساربان و ... است.
آقای قائد آن مثل را از مقالهی خود حذف کردند.
3
آقای زیبا کلام در همان مصاحبهی خود که قشقاییها را رنجانده است میگوید من در غرب فهمیدم که شاه اسماعیل دیوان دارد و شعر می گفته است و یک نفر در دانشگاه آکسفورد بر روی سبک شعری وی تحقیق کرده است.
*
اگر ماموران همایش اردبیل از تاریخچهی ایل قشقایی و پوشش آنان خبر داشتند مجبور نبودند به یک خانم هنرمند شصت هفتاد ساله درس حجاب بدهند و آن جواب دندان شکن را بشنوند. شاید چنین انتظاری از یک مامور جوان نیروی انتظامی و حتی امنیتی انتظار به جایی نیز نباشد که دارای اطلاعات وسیع تاریخی و قوم شناسی باشند، اما وقتی پای بزرگانی چون محمد قائد و صادق زیبا کلام به میان میاید انسان از حیرت انگشت به دهان میماند. آقای زیبا کلام همانگونه که نمیداند شاه اسماعیل دیوان دارد، همانگونه هم نمیداند که قشقایی کولی نیست. چرا؟ چون سیستم آموزشی و فرهنگی این دانستن را از او دریغ کرده است. دیوان شاه اسماعیل ترکیسرا، و قوم قشقایی ترک زبان در کتابهای درسی در رسانهها حذف شده است. نامی از خلج را نمیتوان در هیچ کتاب و نشریه دولتی مشاهده کرد. و به این ترتیب چه محمد قائد باشی، چه احمد شاملو و چه صادق زیبا کلام، فرقی نمیکند. تو مقهور سیستم رسمی آموزشی و رسانهای هستی و نمیتوانی ادعا کنی غیر از زبان رسمی و فرهنگ رسمی چیزی را میتوانی ببینی، و لاجرم صلاحیت نسخه پیچیدن به آن را نیز نداری. چون اطلاعات تو ناقص است، چون نقد تو بر پایهی همان دادههایی است که رسانهها و مراکز علمی ـ پژوهشی قدرت به تو میدهد. در پیلهای چنین تنگ نمیتوان مشق دموکراسی و تکثرگرایی کرد. کاش زیبا کلام به قشقاییها توهین کرده بود. آن موقع مسئله قابل هضمتر از جهل این منتقد و استاد صاحب نام علوم سیاسی بود. جهلی که خود زیبا کلام البته بدان معترف است و بخش منتشر شدهی مصاحبهی ایشان در پی تبیین همان است.
تورک دیلینده 32 سَس(حرف) وار اونلارین 9-و سَسلیدیر
23-و سَس سیزدیر
۱- سَسلیلر = مصوت لر:
سَسلی سَسلر آغیزدان چیخاندا بیر مانعه توش گلمه دن آغیزدان دوز چیخارسَسلری سینایین.
سَسلیلر ایکی یئره بؤلونور
دؤردو قالین دیر
بئشی اینجه دیر
قالین سَسلر دیلین آرخاطرفیندن چیخدیغی اوچون گوبورد هابئله قالین چیخار.
الیف-قالین لار:( A=آ -- I = ای-- U = اوُ-- O= او)
A _ana آ- آنا
ای _ ایلیق I _ ılıq
U_ ULDUZ اوُ_اوُلدوز O__OĞLAn او-اوغلان
دیلیم دوداغیما دئینمیر سوزون
گوزده اوز قونشوسو قاشدان شهله نیر
بدن دوغرانسادا باشین یولوندا.
ینه ده گوز کیمی باشدان شهله نیر
یاخشیلیق دفترین بوکوب روزگار
یامانلیق فخر اولوب پیس لیک اعتبار
بیله یاشایشین نه معناسی وار
داغدا قوینوداکی داشدان شهله نیر
چیچک لر قوورولور یازین قیشیندا
حیات شیرین جانین توتوب دیشینده
فیکیر حیران قالیب چرخین ایشینده
اینسان یاشادیغی یاشدان شهله نیر
چن باسیب داغلارین گورونمور باشی
ایچیلیر ایچکی تک قانلی گوز یاشی
قارداشدان دیسکینیراوزقان قارداشی
آشپر پیشیردیگی آشدان شهله نیر
دگدی هجران داشی سیندی شهپریم
سینمیش قانادیمی کیمه گوستریم
تنگ اولور باشیما تک لیک ساری، عا لم گئجه لر
بیر نفر اولمادی منله اولا همدم گئجه لر.
عشقه بیگانه اولانلار نه بیلیر کیم نه چکیر
چکمه سین من چکنی اهل جهنم گئجه لر.
بیر منم، بیر بو قلم ، بیرده بو ویرانه کونول
اوچوموزده گلیریک ناله یه باهم گئجه لر.
کیمسه بیلمز اورگیم سیررینی دونیادا منیم
یاز قلم دورما کی سنسن منه محرم گئجه لر.
یارالی کونلومه کوندور وورولان یاره لره
مهربان یار الی ایستر قویا مرهم گئجه لر.
نه وئرر گوندوزو مهلت منه هیجران ستمی
نه قویار باش یئره بیر لحظه قویام غم گئجه لر.
عشقینه صادق اولان جهدیله همت کمرین
درد و غم چکمه یه باغلار بئله محکم گئجه لر.
منده مجنون کیمی زنجیریده گوررم اوزومو
اوندا کی زولفون اولار گوزده مجسم گئجه لر.
من چکن غم یوکونو بیر گئجه چرخین بئلینه
قویسالار، پشت فلک غمدن اولار خم گئجه لر.
پرده لی قویدو سوزون « بارز» ه فاش ائیله مه دی
سرَلر اورتویو بو قورخولو مبهم گئجه لر
ادامه ده بیر مختصر استادین معرفی وباشینا گلمیش ماجرانی اوخویا بیلرسیز
ائل دایاقی یوزوم سنه چؤننده |
جوان بختیم چراغ کیمی سؤننده |
|
گوزیاشلاری قزل قانا دؤننده |
ئوزون گلیب منه مزارآچئیدین |
|
قبریم اوسته بیردسته گول ساچئیدین |
||
ائل دایاقی، هنگامی که روی به تو میگردانم |
و احساس سر شستگیام عود میکند |
|
و از بارش اشک چشمانم خون آلود میشوند |
کاش جای مزاری را برایم نشان میکردی |
|
و بعد دفن دسته گلی بر آن مینشاندی |
انواع حکومت:
فدرال: اتحادی از چند ایالت که قانونهای ایالتی خاص خود را دارند، اما در برخی مسائل مانند دفاع از کشور، قانونهای دولت مرکزی را میپذیرند. ایالات متحدۀ آمریکا، استرالیا، کانادا، روسیه، سوئیس، اتریش و ... به این روش اداره میشوند.
کمونیسم: سیستمی که بر اساس نظریههای سیاسی «کارل مارکس» و «فریدریش اِنگِلس» در دهۀ اول قرن نوزدهم بنیانگذاری شد. کمونیستها خواهان جامعهای هستند که در آن، همه چیز در اختیار مردم است و مالکیت خصوصی وجود ندارد.
سلطنتی: در چنین حکومتی ادارۀ کشور بر عهدۀ شاه، امپراتور یا ملکه است. در گذشته شاه اختیار تام داشت؛ اما امروزه بیشتر شاهان دارای قدرت مشروطه هستند. بدین معنی که قانون اساسی و دولت، قدرت آنان را به امور تشریفاتی محدود میکنند. کشور انگلستان چنین حکومتی دارد.
اولیگارشی: در این شیوه، دولت از طریق گروه کوچکی اداره میشود. امکان دارد حکومتِ جمهوری، اگر تنها عدّۀ محدودی حقّ رأی دادن به رئیسجمهوری آن را داشته باشند، یک حکومت اولیگارشی باشد. بیشتر دولت-شهرهای یونان باستان به شیوۀ اولیگارشی اداره میشد؛ زیرا تنها مردان آزاد (نه بردگان و نه زنان) میتوانستند رأی بدهند. حکومت روم باستان هم اولیگارشی بود و گروه کوچکی از اشرافزادگان آن را اداره میکردند.
جمهوری: سیستمی که در آن قدرت در اختیار نمایندگان منتخب مردم است. محتوای یک حکومت جمهوری را قانون اساسی، که مردم به آن رأی دادهاند، تعیین میکند. امکان دارد این محتوا طیف وسیعی از لائیک (ضد دین) تا دینی را شامل شود.
دیکتاتوری: حکومت یک فرد یا گروهی که حرفشان در حکم قانون است. این نوع حکومتها اغلب با جلوگیری از انتشار حقایق و برقراری قوانین سخت همراهاند.
ترکها به خاطر باورهای آسمانی خود علاقه شدیدی به نجوم داشتند
آثار نشان های نجومی و باور به عناصر مختلف نجومی را در هرجایی میتوان در آثار ترکان دید
نام فارسی - نام ترکی
1 سال مار ئیلانییل
2 سال اسب یونتییل
3 سال گوسفند قوزیییل
4 سال میمون پیچیییل
5 سال مرغ تخاقوی ( تویوق)ییل
6 سال سگ ایتییل
7 سال خوک تنگوزییل
8 سال موش سیچقانییل
9 سال گاو اود ( اینک)ییل
10 سال پلنگ بارسییل
11 سال خرگوش توشقان ( دوسان) ییل
12 سال نهنگ لویییل
این گونه شد کوردهای پناهنده و آواره عراق امروز آذربایجان غربی را سرزمین
آبا و اجدادیه خود می نامند.(حتما بخواندید مطالب و تصویر واقعیت را نشان
میدهد) برج دیده بانی خانا - پیرانشهر
صادق زیبا کلام: حکومت شاه ۳۰۰ هزار کُرد عراقی را در ایران اسکان داد
کیسینجر، مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت نیسکون به ریچارد هلمز، سفیر آمریکا در تهران:
طی سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ شاه بصورت سختگیرانه ای مفاد معاهده ی الجزایر در
خصوص کردها را اجرا و عملی کرد. وی گروههای آواره کُرد را در گروه های چند
ده و چند صد نفری در مناطق عمدتاً غیر کُردنشین ایران اسکان داد و ساواک و
دیگر نیروهای امنیتی به شدت مانع از هر گونه فعالیت و تحرک پیشمرگان و کادر
رهبری سیاسی حزب در ایران می شدند. اما وقوع انقلاب اسلامی و در فاصله
بسیار کوتاهی وقوع ناآرامی ها در کردستان ایران تبدیل به بهانه ای شد تا
اعضای قیاده موقت (کادر رهبری جانشین ملامصطفی بارزانی) از شورای انقلاب
بخواهند تا با مسلح شدن و سازماندهی مجدد آنها جهت آرام کردن شمال غرب و
غرب ایران موافقت کند.
صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران و از نظریه پردازان شهیر گروههای نزدیک
به اکبر هاشمی رفنسجانی در مقاله ای در سایت “خبرآنلاین” اعلام کرده است
که حکومت شاه بیش از ۳۰۰ هزار نفر از اکراد عراقی را در ایران (بخصوص
آزربایجان غربی) اسکان داده است .
در بخشی ار مقاله صادق زیبا کلام آمده است”در سال ۱۳۵۴ که توافق معروف به
الجزایر میان رژیم شاه و صدام حسین منعقد گردید و حالت آتش بس میان تهران و
بغداد ایجاد شد، رژیم شاه از حمایت های کردهای عراق علیه صدام دست کشید و
متقابلا صدام هم به حمایت از مخالفین رژیم شاه پایان داد. نزدیک به ۳۰۰۰۰۰
تن از کردهای عراقی ظرف یکی دو سال به ایران پناهنده شدند. رژیم شاه آنها
را در کردان کرج و سایر شهرهای کشورجا داد. این ۳۰۰۰۰۰ کرد ظرف ۳۰ سال بعدی
در ایران زندگی کردند. در ایران به مدرسه رفتند، به دانشگاه رفتند، ازدواج
کردند و ایرانی شدند.”
این سخنان در حالی ایراد می شود در در طول حکومت جمهوری اسلامی نیز همزمان
با جنگ اکراد با صدام حسین صدها هزار کرد عراقی و بارزانی در استان
آزربایجان غربی اسکان داده شده اند .
خوش گونلری یوخدی غمدی کدردی
عؤمرون اولسا مین ایل یاشا هدردی
قایتاراجاق قارا توپراق آلتینا
بیزدن قاباق گئدیب یولی بابالار
موقدس یاشاییب اولو بابالار
هاردادی ساخلایان ائلی بابالار
گئدیبلر او قارا توپراق آلتینا
"باخیش" کیملر سالار سنی یادینا
نه قوهوم نه قارداش یئتمز دادینا
یئتیشسه اجلین باخماز آدینا
آپاراجاق قارا توپراق آلتینا.
بو شعری یازان: رضا"باخیش"
شاطر اوغلان گوروم آللاه سنه وئرسین برکت
قوی اونون یاخشی النسین ،خمیرین اللنسین
چوخ پیشیر یاخشی پیشیر گویده قیریلدات کوره یی
منبر اوسته چوره یین قوی قالانیب تللنسین
تندیرین طور تکین عرشیده ن آلسین ایشیغی
ارسینین بیرق احرار کیمی میللنسین
بیر آزجادا ویرانه قالان داخمـــــــــــــادا قال گئت
سنسیز گوزومـــون نوری دوشوب الدن ، اَیاقدان
بیر یول گئری دؤن سئوگیمیزی یادیوه سال گئت
فرش ائیلهمیشم خاطرهمی پیلّهلر اوستــــــــه
توزقون خیالی خالچا کیمین بیر کــــره چال گئت
عکسون نه قَدَر تاقچــــــــــادا توزلانسین عزیزیم
میسماریلـــه تصویریوی گل سینه مه چال گئت
من عؤمرومو تقدیم ائلهدیم عشقیـــــــــوه بوردا
بیر دفعهده سن بیر گئجهلیک بوردا قوجال گئت
یانمیش جانیمـــــــا یاغمادین آمما من اولوم گل
هردن بو سوسوزلار باشینا سایهوی سال گئت
پالچیخ دووار آلتیندا غمیلن تانیشان گون
سن دن سورا من بوردا خزل لر شاهی اولدوم
اؤد سالدی غمیم عالمه ؛ قلبیم آلیشان گون
تَر باسدی منی ؛ ایستی نفس سینَه مَه دولدی
سن سیز ئورگیم سینه مین ایچره چالیشان گون
بیر دفعه آنام سود وئریب اآغزیم داد آپاردی
دادلاندی دیلیم بیرده سنی لن دانیشان گون
ایندی داریخیر اِئو منیچین ؛ مَنده کوچه ایچین
اِئودن کوسر اولدوم کوچه نیزلن باریشان گون
کؤنلوم داریخیب ؛ هاردا قالوب بیلمیرم آخر
قلبیم ده اؤلان حسّی لن عقلیم آتیشان گون
أوزمَـه ؛ أوزمَـه اتگـوندَن ایلیشن دیرناقیمی
آیری سالما گؤزومی گـون اؤتوران ایواندان
اودلار اوستونده ، اَریتمَـه اورگیمـده یاغیمی
بیر زامان گؤیده گَزَردی داغیلان آرزولاریم
قؤیمـا یئل لر سوؤرا بیـرده گؤیـه تُپراقیمی
قؤیگیلان سینه مین اوستونده اُمیدیم یاتسون
یوخوسوندان اِئلَمه ؛ سینه جیران جیرناقیمی
چؤله سالدون منی؛سؤردی بو تیکانلار قانیمی
ایاقیم بیلمورم هارادا بوراخیب باشماقیمی ؟
گَلگیلن اُلکه ده؛ یورقون یوخوسوز یوللار وار
اِیلَه مَه یؤل لار آراسیندا منیم اُؤتراقیمی
بیلورم سن سن اوزاق شهرده مستانه گزن
گَل داشا چالما آماندور بو عؤمور بارداقیمی
دوزَرَم ساپلارین اوستونده اَلیمدَن گَلسه
گؤزلریمدن تؤرَنن یاشلاریلان قؤل باقیمی
قیش ائویندن ائله بیل پنجره آچدیم باهارا
سن دوواردا دیری سن!! من ائو ایچینده اؤلویم!!
گل منیم عمرومی آل عکسیم اُؤتورسون دووارا
بو تَر احساسیمی گل گؤزله گیلن یازلی آنام
قورخورام قیش بَلیه غنچه گولون بیرده قارا
باغلادون پنجره نی غنچه تؤکن خاطیریمه
سؤلدوم آنجاق یئل اَلینده ؛ خزل اولدوم حاصارا
سنه خاطیر بو فنا دهری ایاقدان سالدیم
اؤ قدر یول یئریدیم یول سینه سی اؤلدی یارا
بیر ایشقلانگیلان ای آی بو قارانلیق گئجه ده
تنگه لرده یؤلی قؤیما قالا سَنسیز ؛ آوارا
تا بهشت ایچره مَلَک لر منه لای لای دیه لر
دئمیشم لای لایووی ضبط ائلیوبلر ناوارا
بیر قانادسیز بولودا اؤخشیارام ؛ آغلایالی
سؤورم قانلی گوزوم آخشام ائوینده قیزارا
گوزلریم سئللی گزر آی گؤزَلیم اِئل ؛ اؤبانی
قؤرخارام سئل سارامی مندن آلوب ؛ تِئز آپارا