قره داغین وبلاقی

سلام دوسلار خوش گلیب سیز

پل های رودخانه کیچیک چای اهر ولزوم نامگذاری آنها


 اهر گره های ترافیکی بزرگی دارد که تاکنون با یک طرفه کردن خیابان ها خواسته ایم تا حدودی به گشودن آن کمک کنیم این دوای درد خود دردی است که به ناچار باید تحمل کرد برای رفتن به محلی که در صد متری ماست باید شهر را بچرخیم اهر تنها سه خیابان شرقی غربی دارد حال با یک طرفه شدن دو خیابان معلوم است که چه وضعیتی پیش می آید خیابان آزادگان که در صورت مسیرگشایی می تواند این مشکل را رفع کند تا امسال به رودخانه که می رسید متوقف می شد پل جدیدی بر روی کیچیک چای درست می کنند که به افتتاح آن چیزی نمانده یعنی آسفالت شود گره ترافیکی روبروی مسجد جلفالار (امام رضا ع) که به خاطر عبور وسایل نقلیه از پل کوچک ایجاد می شد انشاءالله گشوده می شود اربعین امسال مسئولین اقدام به گشایش موقت پل نمودند و نقش بی بدیل ان نمایان شد با تشکر از شهرداری به این بهانه نگاهی می اندازیم به پل های رودخانه کیچیک چای اهر با این امید که در آینده زیباترین بخش اهر باشد البته اگر سنگفرش آن تکمیل شود این سخن دور از انتظار نیست .

کیچیک چای( رودخانه ی کوچکی که از وسط شهر می گذرد)اهر را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می کند. اخیراً شهرداری اهر اقدام به نام گذاری پل های جدید کیچیک چای نموده است. این کار هرچند دیر صورت گرفته اما کار بایسته ایست اولین پل از ورود این رود به اهر پل شیخ شهاب الدین نام گرفته که گلوگاه شهرک شیخ شهاب نیز محسوب می گردد .

 

اولین پلی که قبل از ورود رود کیچیک چای به داخل شهر اهر بر آن بسته شده روستای یاغبستیلو(یاغی باستی لو) را به جاده اهر – زندآباد- شیور وصل می کند . ساخت این پل کم عرض به بعد از انقلاب مربوط می شود. پل خروجی رود نیز(واقع در انتهای محله بهرام آباد) به مناسبت افتتاح آن در هفته دفاع مقدس پل مقاومت نامیده شده و در مکان مصفایی قرار دارد. پل های دیگری که دو بخش خیابان های رسالت، شهید رجایی و امام خمینی را به هم وصل می کنند نامی ندارند یا حداقل تابلویی یادآور نام آنها نیست. پل های خیابان های شهید رجایی و امام خمینی قبل از انقلاب احداث گردیده اند . پلی نیز مابین آنها روبروی مسجد ابواسحق بوده که گویا در دوره قاجار ساخته شده بود و قبل از انقلاب تخریب شده که البته باید مرمت می شد .

پل کوچکی نیز کمی پایین تر از انتهای خیابان آزادگان و روبروی مسجد جلفالار(امام رضا) قرار دارد که در زمان ریاست مرحوم قرشی زاده بر دبیرستان مطهری، احداث گردیده است .مرحوم قرشی زاده از انسان های پاک نهادی بود که بعد ها به ریاست اداره آموزش و پرورش اهر رسید. خوش درخشید اما دولت مستعجل بود و زود به دیار باقی شتافت .من خودم در زمان مدیریت ایشان تدریس ادبیات را در چند کلاس دبیرستان مطهری به عهده داشتم(سال تحصیلی 67-66) ایشان با توجه به مشکل عبورو مرور دانش آموزان از این رودخانه از موقعیت و نفوذ خود استفاده کرد و با تلاش وی و همکاری نهاد های ذیربط این پل ساخته شد و امروزه بیش از سی در صد رفت و آمد مردم را تحمل می کند. ورودی این پل از بخش غربی تنگه است و هر از گاهی تصادفی را تجربه می کند . در گفتگویی که با آقای غلامرضا پیروزنیا دبیر بازنشسته فلسفه و مدیر اسبق دبیرستان شهید مطهری (کبیرسابق )داشتم ایشان اظهار داشتند که این پل با پیگیری های مرحوم قرشی زاده و با مساعدت های پدرزن ایشان و کمک های نمازگزاران مسجد ابواسحق ساخته شد. آقای پیروزنیا در زمان تصدی ریاست دبیرستان شهید مطهری از سوی مرحوم قرشی زاده ،معاون تربیتی این آموزشگاه بود . به گفته وی ، در سال1364 مهندسی در هتل رضوی اهر بیتوته می کرد.این مهندس  به در خواست مرحوم قرشی زاده با حداقل دریافتی نقشه پل را طراحی نمود. مرحوم قرشی زاده از روحانی سرشناس اهر که در ساخت مسجد موسی بن جعفر (ع) بازسازی مسجد ابواسحق، خرید زمین قبرستان بزرگی که شاید تا نیم قرن دیگر پاسخگوی راهیان سفر آخرت باشد  و چند بنای عام المنفعه دیگر نقش بی بدیلی داشته یعنی مرحوم آیه الله برقی (ره) یاری خواست و با تشویق ایشان نمازگزاران نیز پا پیش گذاشتند. شهرداری اهر نیز وقتی خودیاری مردم را دید، با اهدای زمین معوض به صاحبان مغازه های که سر راه مانع بودند و نصب نرده به ساخت این پل کمک نمود.   انتخاب نام برای هریک از این پل ها مانند خیابان ها و امکنه دیگر  فرصتی است تا از نام برخی شخصیت های محلی غبارروبی شود یا اندیشه های ناب مثل اتحاد ملی ، استقلال ، آزادی ترویج گردد یا نام هایی که اصالت و قدمت شهر را نشان می دهد مثلاً دژعلیشاه گیلانی  (دیزه لیش) مطرح کنیم.( محقق پرتلاش و نامی جناب آقای حسین دوستی این حدس را - یعنی دیزه لیش احتمالاً دژعلیشاه است - در کتاب تاریخ و جغرافیای ارسباران آورده و من با مطالعاتی که بعدها به عمل آوردم حدس ایشان را قریب به یقین دیدم)

.

تبریز یک مکان تاریخی دارد به نام ارگ علیشاه . همین تاج الدین علیشاه گیلانی که از مقامات عالی  زمان خویش بوده و از قره باغ تا تبریز و سایر شهرهای حکومت قره قویونلو ها پل ها و کاروانسرا ها و دژها (دیده بانی ) ساخته آیا اشکالی دارد که پل خیابان رسالت که دست بر قضا کنار دیزه لیش  ساخته شده است، پل دژ علیشاه نامیده شود. دیزه لیش مشرف بر راه های مواصلاتی تبریز- طوالش و تبریز- قره باغ – سنت پترزبورگ بوده است.اگر بخواهیم شهرمان به شهرسرگردانی معروف نشود ، باید خیابان ها و پل ها و محلات نام گذاری شوند و تابلودار شوند نام های قدیمی محلات را نیز باید در فونتی کوچکتر در این تابلوها بنویسند .چون اغلب مردم با این نام ها آشنا ترند .مثل قلعه قاپوسی (شهید فهمیده) نخود تپه (ستارخان) اوغلان قیه , دوه داشی ، کره نی خانا ،گوتورگه ، ساری زمی ، میدان زمی (زمی شکل کوتاه شده زمین است ) دللک آباد (دلاک توسعاً به سلمانی و آرایشگر گفته می شود شغل شریفی است چه اشکالی دارد محله ای به نام این قشر زحمت کش باشد که اگر نباشند باید اسم همه شهرها را جنگل آمازون گذاشت!!!

شهرداری اهر در یک سال گذشته  اقداماتی انجام داده که شایسته ی قدردانی است از جمله نامگذاری میدان ورودی شهر از مسیر تبریز ،نصب تابلوهای راهنما در بسیاری از نقاط شهر توجه به بوستان های محله نصب تجهیزات ورزشی در پارک ها و محلات آسفالت کوچه ها و خیابان های دور از مرکز شهر و... تداوم این اقدامات آرزوی مردم شهر است نشست هفتگی شهردار با اهالی محلات  و انتخاب مشاوران فرهنگی و استفاده از نظرات آنها در پیشرفت شهر بسیار مؤثر است .



از وبلاگ  استاد محمود آبادی   http://www.ahariran.blogfa.com

آرتیغین اوخوماخ
یکشنبه 4 تیر 1396
بؤلوملر : قره داغ - اهر ,

حرف "ق" و "گ" در زبان ترکی

حرف "ق" و "گ" در زبان ترکی

همانطور که میدانید زبان فارسی حرف "ق" ندارد و تمام کلماتی که دارای این حرف هستند و در زبان فارسی رسوخ کرده‌اند یا ریشه ترکی دارند و یا ریشه عربی.مثل چاقو که ترکیست و قدرت که عربیست.

اما تلفظ حرف "گ" که زبان عربی از آن بی‌نصیب است در زبان ترکی و فارسی امروزه متفاوت است.

اگر کلمه گئت‌(برو) را برای بیان به یک فارس زبان ارائه کنیم اینگونه تلفظ خواهد کرد " قئت" !!
و کلمه‌ "قند" را یک فارس زبان از دهان ما ترک زبانان "گند" میشنود!! چرا که تلفظ "ق" در زبان فارسی امروزه کاملا حلقی شده است.

مثال:گوگوش‌(خواننده معروف) ترک است و این لقب از سوی پدرش به او داده شده و فارس زبانان آن را گوگوش مینویسند ولی در حقیقت این کلمه همان "قوقوش" (پرنده قو) است.
در نوشتن کلمات ترکی دقت کنیم این دو حرف به جای هم قرار نگیرند.
بعضی از دوستان در نوشتن کلمات ترکی گاهی دچار این اشتباه میشوند:
"قال" (بمان) صحیح است نه "گال"
"قاماشیر" درست است نه"گاماشیر"
"قوروپ"(گروه) صحیح است نه "گوروپ".
لازم به ذکر است که حرف "غ" در زبان ترکی وقتی در اول کلمه قرار بگیرد به "ق" تبدیل میشود. ما کلمه "غلط" را "قلت" تلفظ میکنیم ولی با این رسم‌الخط موقع نوشتار "غلط" مینویسیم.اما با حروف لاتین "Qәlәt" نوشته خواهد شد.همینطور است:
غایب⇠Qayib(قاییب)
غلام⇠Qulam(قولام)

زبان ترکی را یاد بگیریم و به فرزندانمان یاد دهیم. این زبان نظیر ندارد.

آرتیغین اوخوماخ
جمعه 2 تیر 1396
بؤلوملر : تورکی اورگنمح,

در زبان ادبی تورکی حرف ربط "که یا کی" وجود ندارد

در زبان ادبی تورکی حرف ربط "که یا کی" وجود ندارد و به مرور زمان از فارسی وارد این زبان شده است و دیده میشود که به اشتباه در حال استفاده فراوان از این حرف هستیم،و این در حالیست که جملات صحیح تورکی هیچ احتیاجی به این حرف ربطی ندارد و اگر در هر جای جمله از آن استفاده شود آن جمله کاملا اشتباه میباشد و باید اصلاح شود.

این مسئله تا جایی پیش رفته است که در برخی موارد دیده میشود که حتی استادان شعر نیز آن را به کار میبرند،حال شاید به خاطر وزن شعر از این مسئله چشم پوشی شود ولی استفاده از حرف که در نثر کاملا اشتباه میباشد.

به مثالهای زیر دقت نمایید:

او سؤز کی سن دونن دئدین ( آن حرفی که تو دیروز بهم گفتی)

ای اونلار کی ایمان گتیریبسیز ( ای کسانی که ایمان آورده اید)

همانطوری که شاهد بودید در جملات تورکی بالا اثر گرامر فارسی کاملا مشخص است و باید به جای آنها اینگونه بگوییم و بنویسیم:

_سن دونن منه دئدیگین او سؤز

_ای ایمان گتیرمیش لر و یا ای اینانمیش لار

وقتی جملات تورکی را با گرامر خود بیان کنیم بر فصاحت و صراحت آن افزوده شده و زیبایی آن نیز حفظ میشود. مثالهای بیشتر:

1-او یئره کی گئتدم (گئتدیییم یئره)

2-او آدام کی من گؤردوم( گؤردویوم آدام)

3-او فوتبال کی من باخدیم( باخدیغیم فوتبال)

آرتیغین اوخوماخ
جمعه 2 تیر 1396
بؤلوملر : تورکی اورگنمح,

معنی موتلو( زیبا ،شیرین ،مبارک)

معنی  موتلو( زیبا ،شیرین ،مبارک)

اؤز یولداشیزی اونوتمایین!(یعنی دوستتونو فراموش نکنین!)

آنا دیلی گونو موتلو اولسون(روز زبان مادری مبارک)

موتلو اولونوز(یعنی موفق باشید)

بو ظفر هاممیا موتلو اؤلسون(این پیروزی برهمه شیرین و مبارک باشد)

اویرنجی گونو، موتلو اولسون. (روز دانشجو مبارک.)

 بایرامیز موتلو  (عید بر شما مبارک  Bayramız Mutlu

  یئنی ایل موتلو ( Yeni il Mutlu سال نو مبارک)

آرتیغین اوخوماخ
جمعه 2 تیر 1396
بؤلوملر : سوزلوک,

کوتاه از محمد عابدی فرماندار اهر

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/abedi_farmandar.jpg

سید محمد عابدی، متولد سال 1344 در قم، اصالتا اهل شهرستان خوی و دارای مدرک کارشناسی جغرافیاست که پیش از این سمت‌های مختلفی همچون بخشداری مشکین‌شهر و معاونت فرمانداری‌های مشکین‌شهر، اهر و شبستر را عهده‌دار بوده و به مدت پنج سال نیز فرمانداری چالدران در آذربایجان غربی را بر عهده داشته است


آرتیغین اوخوماخ
پنجشنبه 1 تیر 1396
بؤلوملر : قره داغ - اهر ,

استوار ساقی

خاطرات جواد منصوری :
رئیس زندان قزل قلعه استوار با سابقه ارتش به نام «ساقی» بود.او به لهجه غلیظ ترکی صحبت می‌کرد و شهرتی بین کلیه زندانیان و به خصوص زندانیان سیاسی داشت. ساقی ظاهراً آدم ملایم و بی‌طرفی نسبت به زندانیان بود. معمولاً امکانات مناسبی با توجه به شرایط فراهم می کرد و مخالف سخت‌گیری‌های شدید و شدت عمل نسبت به زندانیان بود. به طوریکه گاهی به طنز زندان قزل قلعه را «هتل ساقی» در قیاس با جهنم اوین به ریاست «استوار حسینی» می‌گفتند.
http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/ostowar_sagi.jpg

زیرا حسینی به واقع گرگ و به تعبیر برخی گوریل و کفتار بود. او شخصاً زندانیان را وحشیانه شکنجه می‌کرد و برخوردهای بسیار تند و تحقیرآمیز و بعضاً وحشیانه داشت. حسینی یک استوار ارتش بود که به علت هیکل و قیافه بسیار بزرگ و بدقواره‌اش موجب ترس عده‌ای می‌شد.

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/zendan_qizil_galee.jpg
کتاب خاطرات جواد منصوری- انتشارات حوزه هنری- دفتر ادبیات انقلاب اسلامی- صفحه 121


ایوب ساقی، معروف به استوار ساقی، به مدت ده سال (۱۳۵۲–۱۳۴۲) رئیس زندان قزل‌قلعه بود.

زندگی‌نامه

ساقی متولد شهر اهر بود. او پس از طی تحصیلات مقدماتی در ۱۳۱۳ به استخدام ارتش درآمد و با درجه گروهبان سومی در هنگ شش نادری، جمعی لشکر زرهی مرکز مشغول به خدمت شد. ساقی در ۱۳۳۱ با طی مدارج نظامی به درجه استواریکمی رسید. در کودتای ۲۸ مرداد نقش فعالی ایفا کرد و در تسخیر ساختمان بی‌سیم، فرماندهی یکی از دسته‌ها را عهده‌دار بود. در ۱۳۴۲ با سابقه خدمت بیش از بیست سال در لشکر زرهی مرکز، از ارتش منتقل و به عنوان زندانبان و رئیس زندان قزل‌قلعه منصوب شد. استوار ساقی پس از مدتی کار و فعالیت در ریاست زندان قزل‌قلعه به ملایمت، نرمی و بی‌طرفی در بین زندانیان سیاسی معروف شد. در ۱۳۴۹ چند تن از اعضای گروه فلسطین برای طی دوره چریکی به صورت قاچاق وارد عراق شدند. اعضای گروه پس از اتمام دوره هنگام بازگشت به ایران با تیمور بختیار در بغداد دیدار کردند. تیمور بختیار در دیدار با احمد صبوری، عضو ارشد گروه توصیه می‌کند که استوار ساقی را به فعالیتهای سیاسی جذب و از او در زمینه فعالیتهای مسلحانه استفاده کند. اعضای گروه فلسطین در بازگشت از عراق در مرز توسط ساواک دستگیر و صبوری در مراحل بازجویی صحبتهایی را که تیمور بختیار دربارهٔ ساقی گفته بود اعتراف می‌کند. اعترافات احمد صبوری، لو رفتن کارهای مثبت ساقی نسبت به زندانیان، و نیز درگیریهای او با بازجویان منجر به برکناری وی شد و سرانجام در ۱۳۵۲ ساقی را از ریاست زندان قزل‌قلعه برکنار کردند. مدتی پس از برکناری ساقی، زندان قزل‌قلعه منحل و تخریب شد و کادر نظامی و اداری آن به زندان اوین منتقل شدند. ساقی با انتقال به زندان اوین در رسته اداری به کار پرداخت. در ۱۳۵۳ ساقی با توجه به برکناری از مسئولیت قبلی با درخواست بازنشستگی به کار خود در زندانها پایان داد. ساقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و زندانی شد اما عده زیادی از زندانیان سیاسی و در رأس آنها آیت‌الله طالقانی با ارسال نامه‌ای به دادگاه انقلاب و توضیح ملایمت و مدارای ساقی نسبت به زندانیان در زندانهای شاه، باعث تبرئه و آزادی او شدند. ساقی چند سال بعد درگذشت.

اطلاعات بیشتر

  • اظهار نظر محمدعلی عمویی در مورد ساقی: همواره شکرگزار رفتار انسانی استوار ساقی هستم.

  • علی بهاری، از اعضای جمعیت فدائیان اسلام، ادعا کرده است که، استوار ساقی چشم راست آزموده بود و تیمسارها به اوسلام نظامی می‌دادند و خیلی خرش می‌رفت.

  • هژیر پلاسچی: وقتی نگارنده پس از ادعای یکی از فعالان ملی ـ مذهبی که می‌گفت ساقی را در یکی از مراسم‌های بزرگداشت داریوش فروهر و پروانه اسکندری دیده است با برخی از زندانیان سیاسی رژیم شاه مانند محمدعلی عمویی، عزت‌الله سحابی و طاهر احمدزاده تماس گرفتم تا او را بیابم گرچه ناموفق بودم اما متوجه شدم که هیچ‌یک از آنان وقوع چنین اتفاقی را بر اساس شناختی که از ساقی دارند، بعید نمی‌دانند.

  • سید علی خامنه‌ای: ساقی یک نظامی بلندقامت، درشت اندام، قوی بنیه، چهارشانه، بااراده، مصمم و باشخصیت بود و با زبان فارسی مایل به لهجه ترکی سخن می‌گفت… وی انسانی جوانمرد و بلندهمت بود و زندانیان مقاوم را دوست می‌داشت و به آنان ارج و احترام می‌گذاشت و در مقابل، با زندانیان ضعیف النفس و دون همت و سازشکار، سخت گیر و خشن بود.

  • دژ استوار ساقی اصطلاحی بود که زندانیان سیاسی قبل از انقلاب به زندان قزل‌قلعه اطلاق می‌کردند.

  • آیت‌الله طالقانی استوار ساقی را در خانه‌اش پناه داد که دست انقلابی‌های تندرو به او نرسد و همو که روزی زندانبانش بود، در شب‌های اسفند ۵۷، در خانه زندانی سابقش آسوده می‌خوابید.

  • جواد منصوری: او به لهجه غلیظ ترکی صحبت می‌کرد و شهرتی بین کلیه زندانیان و به خصوص زندانیان سیاسی داشت. ساقی ظاهراً آدم ملایم و بی‌طرفی نسبت به زندانیان بود. معمولاً امکانات مناسبی با توجه به شرایط فراهم می‌کرد و مخالف سخت‌گیری‌های شدید و شدت عمل نسبت به زندانیان بود. به طوریکه گاهی به طنز زندان قزل قلعه را «هتل ساقی» در قیاس با جهنم اوین به ریاست «استوار حسینی» می‌گفتند.

  • استوار «ساقی» گفته بود: گاو میارن اینجا، چریک می فرستن بیرون!! بابا اینا را بزنید و ول کنید، دیگر نیندازید زندان و چیز یادشون ندید.

  • عباس واعظ طبسی: رئیس زندان قزل‌قلعه، سروان آشتیانی بود اما مدیر اجرایی و اداره کننده آن، استوار ساقی بود. عجیب بود، ایشان با هر زندانی‌ای که زیردست بازجو، اعتراف می‌کرد، خیلی خشن بود و برعکس به کسی که مقاومت می‌کرد و حرفی نمی‌زد، احترام می‌گذاشت. آقای ساقی تا من را دید گفت، شما دوباره آمدی؟ گفتم حالا یک سلول خوبی به ما بده! گفت باشد و همین کار را هم کرد.

  • اکبر هاشمی رفسنجانی: در یک سلول انفرادی زندان قزل قلعه بودم … آنجا را چند نفر استوار اداره می‌کردند و مدیریت و نگهبانی دست اینها بود. رئیس آنها ساقی بود و سه، چهار نفر دیگر هم بودند. آدم‌های نجیب و خوبی بودند.

  • محمد هاشمی رفسنجانی: من هم به منزلاللهیار که در خیابان ۱۷ آذر، روبروی دانشگاه تهران بود، رفتم تا بلکه بواسطه این نامه، اطلاعاتی کسب کنم. آن روز استوار ساقی هم با لباس شخصی (کت و شلوار) آنجا بود. ساقی خودش از علاقمندان و اعضای جبههٔ ملی بود. وقتی مرا آنجا دید جا خورد. فکر نمی‌کرد من با جبهه ملی رفت و آمدی داشته باشم. پیش از این در دستگیری دوم مرا دیده بود و می‌دانست که از تیپ مذهبیون هستم. همان‌جا اللهیار صالح سفارش کرد. ساقی هم اطلاعاتی داد.

  • همنشین بهار: ساقی زندانیان مقاوم را دوست داشت و در مقابل، با زندانیان دون همت و سازشکار، خشن بود. گاه برای تحقیر زندانیانی که زیر شکنجه بلبل زبانی می‌کردند و دوستانشان را لو می‌دادند، با لهجه شیرین ترکی‌اش می‌گفت: «آخه تو که کونش نداشتی چرا چریک شدی؟» یا (چرا کمونیست شدی؟)

  • حسین شاه‌حسینی: مسئول زندان قزل‌قلعه از آن تیپ افرادی بود که در حرفة زندانبانی احساس مروت و انسان‌دوستی داشت. ضمن انجام وظیفه با زندانیان مهربان بود، به درد دل آنها گوش می‌کرد و به قدر توان و قدرت خود به آنها نیکی می‌کرد. یک‌بار به علت خرابی حمام زندان و نیازی که به شستن بدنم داشتم، ساقی بدون کسب مجوز از رؤسای مربوطش مرا با مسئولیت خودش از زندان مرخص کرد تا در شهر استحمام کنم و برگردم. نظیر همین کمکها را به دیگر زندانیان نیز می‌کرد.

  • عبدالعلی بازرگان: مهندس مهدی بازرگان همراه سایرمبارزان در زندان «قزل قلعه» اسیر بود، مادرشان به رحمت حق پیوست. راقم این سطور اول وقت صبح روز بعد حامل این خبر به زندان بودم. با این که روز و ساعت ملاقات نبود، استوار ساقی همه کارهِ با ابهت و بسیار جدی زندان، با محبت و مدارا مرا پذیرفت و ملاقات خصوصی یک ساعته‌ای زیر درختان بید در محوطه بیرونی زندان به ما داد و حتی خودش پیش آمد و تسلیتی صادقانه و متواضعانه هم به پدرگفت و با ناباوری، که نمی‌دانم به یاد مادر خودش افتاده بود یا مرگ مادری دور از فرزند او را متأثر کرده بود، در حال تنها گذاشتن ما، با دستمال اشک‌هایش راپاک کرد!

آرتیغین اوخوماخ
یکشنبه 28 خرداد 1396
بؤلوملر : قره داغ - اهر ,

استاد عباس بارزین حقینده

 http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/barez.jpg

 عباس بارز؛ پرچمدار شعر کلاسیک آذربایجان

سطر اول: عباس اسلامی و اکنون که به نام عباس بارز شناختیم، در یک خانواده روحانی، به گفته خود در سال 1339 هجری قمری (که به سال شمسی برابر است با 1298 وبه میلادی 1919) در آخرین جمعه از ماه صفر در روزهای پاییزی در شهرستان اهـر، روستای یغفر فزان (آیپیرزان) به دنیا آمد.
تاریخ دقیق تولدش در شناسنامه وی 1300 نوشته شده است که با احتساب آن او الان 90 سال دارد. پدرش شیخ الاسلام میرزا جعفر اسلامی یکی ازعالمان قاراداغ (قــره داغ) بود. بارز پس از سپری کردن دوران کودکی در مکتب پدر روحانی خود، تحصیلات دینی، حوزوی و ملی ودروس کلاسیک را با علاقه آموخت.
بارز در روزهای اولین شاعری «مهجور» تخلص می کرد. سپس تخلص «بارز» را برای خود انتخاب کرد که واقعاًهم نام بارز برای شاعرمان یک نام زیباست.
او اولین شعرش را در 16 سالگی نوشت و چگونگی شاعر شدنش را اینگونه بازگو ساخت: «دلیل شاعر شدن من یک داستان جانسوز است .یکی از پسرعموهای پدرم از گنجه به تبریز آمده بودند. او با دو دخترش از جلفا به تبریز رفته بود و ماپس از شنیدن این خبر همراه با مرحوم پدرم و برادر بزرگم برای دعوت از آنها راهی تبریز شدیم. یکی از دختران او 9 سال و دیگری 7 سال داشت. در اولین دیدار عشق دختر 9 ساله سینه ام را شعله ور ساخت که الان هم نشانه شعله هایش در سینه ام پیداست. آن زمان 14 سال داشتم.من به او یک دل دادم و او هزاربار بیشتر عاشق من شده بود، از هر دوطرف محبت قوی وجود اشت. من قصد ازدواج با اورا داشتم،اما خانواده ام راضی به این کار نشدند. اینگونه بود که با یک سینه سوزان 5 سال از دوران جوانی ام را سپری کردم  در آن سال های ماندگار من شاعر چنین عشقی شدم.»

عم اوغلو-عم قیزیسینی سئوسه کی گوناه دئییل
نولار اگر وئره لر هر گولو اؤزعاشیقینه

بارز پس از 6 سال از این ماجرا با دختر عمویش ازدواج می¬کند اما پس از یک سال از ازدواج آنها دست قضا به پری شعرهای بارز مهلت نداده و در دوران جوانی می‌میرد. پس از او مادرش و چند نفر از نزدیکان شاعر نیز از دست می‌روند واین مصیبت‌ها شاعر را به یک خستگی روحی دچار ساخت.

کاش دئییرم میرزا حیماد قالایدی

آرخاکؤمک قوهوم اولاد قالایدی

نورتاب، خجه، مریم قالایدی

هئچ گولشنین گولو بئله سولمادی

اوچ گلیندن بیرجه سیده قالمادی

پس از گذشت چند سال بارز دوباره تصمیم به ازدواج گرفت و باشریک زندگی فعلی اش (فاطمه آذر) وصلت کرد که حاصل ازدواج آنها 6پسر و 3 دختر است.

بارزاز اول  کشاورزی می کرد و در اداره مالاریا در اهر استخدام شده بود که بعدها، از آنجا بیرون آمده در سال 1340 تا سال 1370 در اداره آموزش و پرورش، معلم بود و پس از 30 سال آموزش کودکان باز نشسته شد.

بارز در یکی از کوچه های خلوت «اهـر» که خانه اش زیارتگاهی بود برای ادب دوستان و شعر دوستان آن دیار و سایر مناطق، زندگی می کرد. خانواده بارز گرفته از پدرش تا فرزندانش همگی هنرمند و عالم هستند.

قاشلارین طاقینی هر کیم گؤره بی طاقت اولور

ِاَبِی اَنتَ وَاُمّی، بئله ده حالت اولور؟

شعر بالا از عموی عباس بارزحمید بیگ است.

کتابهای علمی، ادبی وتاریخی پدرش در سال 1320 در اتفاقات جنگ جهانی دوم در سوم شهریور هنگامی که روس¬ها به ایران آمدند، توسط آنها سوزانده شدند.

تکرار این ماجرا در سال 1357روی داد وماجرایی که بر سر پدرآمده بود بر سر پسر نیز افتاد. درآن زمان 20 هزاربیت از شعرهای بارز محو شده است. اکنون به همت دوستان هنرمند و مسئولان، همان خانه می‌تواند به صورت محفلی ماندگار برای خاطرات و داشته‌های بارز گردد.

سن قاراداغ اوغلوسان بارزدایان داغلارکیمی

شأنینه اویمازدئسن بی قدرومقداراولموشام

ایل شاعری  عباس بارز

داغدا کهلیک اوخویور باغدا خوش الحان قوشلار

حیات عشقینده اولوب جمله غزل عباس بارزوان قوشلار

داغ داش منه بئهیشت بریندن صفالی دیر

من عاشیقام بو کوه وبیابانه گئتمرم

غوغاسی چوخدو شهرین وئرشهری «شهریاره»

اول بیر گؤزل گؤیرچین گل کنده آخشام-آخشام

طبیعت عاشیقییام چون اودور منیم اورگیم

گؤزل وطن کیمی بیر جان وتندن آیریلماز

بلبل منی گؤرن کیمی جه جه وورور اوخور

سن قوشدا درکه باخ کی،غزل خوان تانیر منی

آرتیغین اوخوماخ
یکشنبه 28 خرداد 1396
بؤلوملر : اهرین مشاهیری ,

داوود اهری دن بیر گوزل شعر

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/davud-ahari.jpg


یوخ داها

                   گؤزله مه من

                                            گول گئتیره م !

اونا بیر گون

گول آپاردیم ،

تیکانی

                   کؤنلومی یاردی ،

 منی داندی ،

گولی آتدیم یئره ،

اوندان بری

بیر خاطیره قالدی ؛

داها منده

نه کؤنول وار ،

نه ده الده

                   بیر گولوم وار !

 

یوخ داها

                   گؤزله مه من

                                            گول گئتیره م !

آرتیغین اوخوماخ
شنبه 27 خرداد 1396
بؤلوملر : تورکی شعرلر ,

میرزا فتحعلی آخوندزاده‌ نین حیاتی و بعدیی یارادیجیلیغی

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/mirza_fathali_axondzade.jpg

کیتابین آدی : میرزا فتحعلی آخوندزاده‌نین حیاتی و بعدیی

یارادیجیلیغی کومئدییا‌لار

اولچوسو : 1.17 مگا بایت

الیفبا : عرب الیفبا سی

دیل : آذربایجان تورکجه سی

صفحه لرین سایی : 192 صفحه

موندریجات

میرزا فتحعلی آخوندزاده‌نین حیاتی و بعدیی یارادیجیلیغی

کومئدییا‌لار

حکایه تی-موللا ایبراهیم خلیل کیمیاگر

حکایه تی-موسیؤ ژور‌دان حکیمی-نباتات و

درویش مسته‌لی شاه جادوکونی-مشهور

حکایه تی-خیرسی-قولدورباسان

سرگذشتی-وزیری-خانی-لنکران

سرگذشتی-مردی-خصیص (حاجی قارا)

مورافیه وکیل‌لری‌نین حکایه تی

پووئست

آلدانمیش کواکیب

شعر‌لر

زمانه‌دن شیکایت

آ.س.پوشکی‌نین اولومونه شرق پوئماسی


یوکلمه (Download)

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 خرداد 1396
بؤلوملر : کیتابلار,

لیلی و مجنون (کیتابی)

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/nezami_ganjavi.jpg

کیتابین آدی : لیلی و مجنون

اولچوسو : 1.11 مگا بایت

الیفبا : عرب الیفبا سی

دیل : آذربایجان تورکجه سی

صفحه لرین سایی : 358 صفحه

صمد وورغون


یوکلمه (Download)


آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 خرداد 1396
بؤلوملر : کیتابلار,

آذربایجان خالق ادبییاتیندان سئچمه‌لر لاتین دیله

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/OLD_BOOK_WALLPAPER_-_51377_-_HD_Wallpapers_-_desktopinHQ.net.jpg

 آذربایجان خالق ادبییاتیندان سئچمه‌لر

اولچوسو : 576کیلو بایت

الیفبا : لاتین الیفبا سی

دیل : آذربایجان تورکجه سی

صفحه لرین سایی : 312 صفحه


یوکلمه (Download)

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 خرداد 1396
بؤلوملر : کیتابلار,

آذربایجان خالق ادبییاتیندان سئچمه لر

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/grafin-vino-svecha-knigi.jpg

کیتابین آدی : آذربایجان خالق ادبییاتیندان

اولچوسو : 1.403   مگا بایت

الیفبا : عرب الیفبا سی

دیل : آذربایجان تورکجه سی

صفحه لرین سایی : 256 صفحه


یوکلمه(Download)

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 خرداد 1396
بؤلوملر : کیتابلار,

آناما هدیه

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/husein_mohamad_zade_sedig.jpg

کیتابین آدی : آناما هدیه

یازان : پروفسور حسین محمدزاده صدیق

اولچوسو :  410 کیلو بایت

الیفبا : عرب الیفبا سی

دیل : آذربایجان تورکجه سی

صفحه لرین سایی : 65 صفحه

یوکلمه (Download)

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 خرداد 1396
بؤلوملر : کیتابلار,

اصلی کرم

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/asli_karam.jpg

یتابین آدی :اصلی کرم

اولچوسو :  1 مگا بایت

الیفبا : عرب الیفباسی و لاتین الیفباسی

دیل : آذربایجان تورکجه سی

صفحه لرین سایی : 213 صفحه


یوکلمه (Download)


آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 خرداد 1396
بؤلوملر : کیتابلار,

آذربایجان ناغیل لاری(1 جلد)

http://aharimiz.arzublog.com/uploads/aharimiz/260-_Folklor_Azerbaycan_Naghillari_Yazichi_Neshriyati_Baki_1985_Urmu_Turuz_2014.jpg

 کیتابین آدی : آذربایجان ناغیل لاری(1 جلد)

اولچوسو :  727 کیلو بایت

الیفبا : لاتین الیفبا سی

دیل : آذربایجان تورکجه سی

صفحه لرین سایی : 360  صفحه

موندریجات

رئداکتور‌دان

آذربایجان ناغیل‌لاری حاقیندا

زمانه‌نین حؤکمو

گؤی مینجیخ

کئچل محمّد

ملیک مممه‌دله ملیک احمد

آخوای

بختییار

آوچی محمّد

قوش دیلی بیلن ایسکندر

نار قیز

کیچیک شاهزاده

ملیک محمّد

تاختا قیلینج

سودمن

گول سومانا نئیله‌دی?

گول و ساناوار

بولود

فراستسیز اوغول

پئشه دالینجا

اوچ باجی

لالا و نرگیز

مردنن نامردین ناغیلی

ایسکندر

شمسی قمر

ملیک جمعیلین حکایه‌سی

دمیردیش قیز

یئددی قارداش‌لار

دونیا گؤزه‌لی

موختارین حکایه تی

بارخودارین باختی

تنبل احمد

شاهشونقار

تلیم‌لی پیشیک

قارا آت

تویوق بیر قیلچلیدی

نازیکبه‌دن

پینچی محمّد

داد خانپری‌نین الین‌دن

درزی‌نین شاگیردی

اوچ شاهزاده

هازارانداستان بولبولو

آرمود بی

جیک-جیک خانیم

دانا, کئچی و قویون

قیزیل ایلان

جیرت‌دان

هاخنزر

کئچلین دیوانی

ئوستا عبدالله

ایکی آروادین ایشلیی

آلتی دول آرواد

ذرنیگار

نوخودو کئچل

ابولقاسیم

شاه عباسین اوغلو

خوشقه‌دم

کئچلله تاجیر


یوکلمه(Download)

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 خرداد 1396
بؤلوملر : کیتابلار,