قره داغین وبلاقی

سلام دوسلار خوش گلیب سیز

غزنویان و سلطان محمود


غزنویان که اولین سلسله ترک تبار می باشد که حکومتشان از سال 963 میلادی تاسیس به مدت 224 سال طول انجامید این حکومت مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود از انجا که غزنویان نخستین پایه های حکومتشان را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند.غزنویان به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت عباسی بود شهرت این حکومت در جهان بیشتر به خاطر فتوحاتی هست که در هندوستان انجام داده اند بنیانگذار این دودمان کسی است بنام سلطان محمود غزنوی پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان می زیستند نام اورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بود پس از سلطان مسعود این دودمان رو ب ناتوانی گذارد.
سلطان محمود . به دلیری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام، مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آورده مشهوراست. وی اولین فرمانروا در قلمرو خلافت اسلامی است که به خود عنوان «سلطان» داد تا استقلال خود را از دستگاه خلافت نشان دهد.
یکی از مسائل مهم در دوران غزنویان لشکر کشیهای مداوم به هندوستان بود.هند سرزمینی غنی و آباد بود که بتکدهها و معابد هندوهای آنجا همیشه سرشار از طلا و جواهری بود که مردم برای خدایان خود هدیه میآوردند و حمله غزنویان به آنجا به معنای دستیابی به این ثروت بود.علت بعدی این بود که هندوستان کشوری کافر از نظر مسلمانان بود و لشکر کشی غزنویان به آنجا تلاشی در جهت گسترش اسلام وانمود میکرد و مخصوصا از نظر دولت عباسی جهاد در برابر کفر بود که مشروعیتی را برای حاکمین غزنه به بار میآورد
این حملات مداوم سپاه غزنویان به هند باعث شد که اسلام در آن شبه قاره گسترش یابد و همچنین باعث گشت قدرت دفاعی این کشور به علت حملات پی در پی رو به زوال گذارد و راه برای حملات بعدی غزنویان باز شود.
یکی از بزرگترین فتوحات سلطان محمود در هند فتح سومنات بود که بزرگترین و مهمترین بت هندوستان بود هندوان دسته دسته به زیارت این بت میرفتند و صدها برهمن نیز به دعای وی مشغول بودند.جواهرات فراوانی نذر این بت میشد و حتی صدها روستا وقف این بت بود.
تا قبل از اینکه غزنویان به سومنات حمله کنند، برهمنان هندو برای توجیه بیقدرتی بتهایی که به دست سپاه غزنویان نابود میشد میگفتند که این بتان مورد قهر سومنات هستند.هنگامی که سپاه ۳۰ هزار نفری ترکان غزنویان به قصد سومنات حرکت کردند هندوان به پای سومنات افتادند که جلوی سپاه محمود را بگیرد اما سومنات برای جلوگیری از نابودی خود نیز توانایی کاری را نداشت ٬و بدستور محمود نابود شد و ثروت معبد نیز به غنیمت گرفته شد.
بعد از مرگ محمود برای به حکومت رسیدن میان دو پسرش یعنی محمد و مسعود اختلاف بوجود آمد و بعد از کشمکشهایی مسعود توانست پیروز شود و به حکومت برسد
مسعود غزنوی نیز مانند نیاکان خود حمله به هند را در سرلوحه کارهایش قرار دارد اما دیگر از آن ثروتهای افسانهای هند خبری نبود و در نتیجه بار سنگین هزینهها بر دوش مردمی نهاده شد که مجبور بودند مالیات بپردازند و این خود باعث نارضایتی مردم بویژه مردم خراسان شد.و در نتیجه توجه بیش از اندازه مسعود به هند وی از تحرکات سلجوقیان در خراسان غافل ماند. پس از مرگ مسعود فرمانروایی غزنویان به قسمتی از غرب هند به مرکزیت لاهور محدود گشت. و در نهایت در قرن ششم هجری غوریان آخرین بقایای غزنویان را نیز از بین بردند

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

سلجوقیان و سلطان طغرل


سلجوقیان نام دومین سلسله ترک تبار می باشد که در سال 1037 میلادی تاسیس و به مدت 157 سال به طول انجامید و بر بخش های بزرگی از اسیای غربی و ایران فرمانروایی داشتند
سلطان طغرل سلجوقی اولین پادشاه سلسله سلجوقیان هست و با براندازی حکومت غزنویان، ایران را در استیلای خویش قرار داد. در روزگار وی کشاورزی رونق یافت و همچنین ایران به بزرگترین حد خود پس از اسلام رسید.
سلجوقیان در اصل غزهای ترکمان بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا میزیستند
سلسله مشهور و مقتدر سلجوقی درنیشابور تاسیس شد. بنابراین اولین پایتخت این سلسه شهر نیشابور درخراسان بود. نیشابور قبل از این پایتخت طاهریان درقرن سوم هجری بود. با قدرت یابی طغرل و سلطه وی بر کل ایران و ماوراء النهر و سپس عراق  پایتخت دولت سلجوقی از نیشابور به شهر اصفهان منتقل شد. و اصفهان تقریبا تا پایان استقرار سلجوقیان پایتخت اصلی و اولی و اداری - سیاسی سلجوقیان محسوب می شده است.
دیگرپایتخت مطرح دولت سلجوقی شهر «مرو» در خراسان قدیم و یا درترکمنستان امروزی بوده است. اما آخرین پایتخت این سلسله ترک نژاد ایرانی شهر ری بود. دیگرشهرها و ایالات مطرح دوره سلجوقی: همدان - کرمان - بغداد- بحرین - عمان - آذربایجان- قونیه- شیراز - ارمنستان بودند ....
سلطان طغرل سلجوقی  با هجوم به عراق و تصرف بغداد، حکومت شیعی مذهب "آل بویه" را برانداخت و به حمایت خلیفه‏ی عباسی پرداخت. طغرل تمام حرکت‏هایى را که از سوی مخالفان خلافت در سراسر حکومت اسلامی برخاسته بود، دفع نمود. وی در اواخر عُمر، بغداد را که به تصرف خلیفه‏ی فاطمی درآمده بود، آزاد ساخت و القائم بامراللَّه، خلیفه‏ی عباسی را به قدرت باز گرداند. چون زنِ طغرل در 452 ق درگذشته بود، طغرل دختر خلیفه رابه زنی خواست. هرچند خلیفه از این امر امتناع کرد ولی سرانجام به این ازدواج رضایت داد و قرار شد دختر خلیفه‏ی عباسی در ذیقعده‏ی سال 455 به عقد طغرل درآید. ولی این عقد به عروسی منجر نشد و داماد پیر در هفتاد سالگی درگذشت. طغرل در اواخر عمر از بغداد راهی ری بود و در بین راه به بیماری رُعاف (خون دماغ) مبتلا گشت و در هشتم رمضان 455 ق در نزدیکی ری درگذشت. جسد وی را به ری برده و در مقبره‏ای که امروز به برج طغرل معروف است به خاک سپردند.
 آلپ ارسلان بعد از مرگ عمویش طغرل به سلطنت رسید.
بیشتر عمر آلپ ارسلان در جنگ با عیسویان سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حملهٔ -امپراتور روم- مواجه شد.
آلپ ارسلان  رومیان را به سختی شکست داد و امپراتور روم را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمهٔ تسخیر بیتالمقدس و آغاز جنگهای صلیبی میدانند.
آلپ ارسلان سرانجام به دست فردی به نام یوسف  که در جنگ آلپ ارسلان با حاکم «تاوغاچ» دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد. تاریخنگاران چنین ذکر میکنند که آلپ ارسلان پیش از مرگ چنین گفتهاست:
«دیروز در روی تپهای بودم و زمین را مینگریستم که زیرپای ارتشم به لرزه درمیآمد. در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که میتواند با من مقابله کند. خداوند غرور مرا دیده و جان مرا به وسیلهٔ یک اسیر گرفت
ملکشاه پسر آلپ ارسلان، بعد از مرگ پدرش به کرسی سلطنت نشست
او موفق به توسعه سرزمینهای تحت سلطه سلجوقیان شد
یه علت گسترش حکومت سلاجقه، ملکشاه، کشور را به ایالات و ولایات مختلف تقسیم کرده بود و هر ولایت را یکی از شاهزادگان، امراء یا اتابکان اداره میکرد.
اینان به علت دوری از اصفهان، پایتخت آن عهد و قدرتی که ملکشاه به آنها داده بود، بعد از مدتی شروع به تشکیل حکومتی جدا و مستقل کردند.
سلسله خوارزمشاهیان به دست انوشتکین غزجه که یکی از امراء بود تأسیس شد.
اتابکان نیز برای خود دم از استقلال زدند. در کرمان سلسله سلاجقه کرمان و در روم سلسله سلاجقه روم بوجود آمد. از طرف دیگر اتابکان آذربایجان و اتابکان لرستان هم ادعای استقلال کردند.
و سرانجام در حالیکه در بغداد مهمان خلیفه عباسی بود، دچار زردی گردید و زندگی را بدرود گفت
سلطان محمد را میتوان آخرین پادشاه سلجوقیان دانست که بر تمام تصرفات این سلسله حکومت کرد. پس از اینکه ملکشاه زندگی را بدرود گفت بین پسران و شاهزادگان سلجوقی جدال سنگینی در گرفت.
...ابتدا بین دو پسر او محمود و پسر بزرگ برکیارق جنگ بر سر تاج و تخت سر گرفت. این جدال عاقبت در اصفهان با پیروزی محمود به پایان رسید و برکیارق زندانی شد. اما بعد از مدتی محمود بر اثر بیماری آبله در گذشت و قدرت دوباره به برکیارق بر گردانده شد.
محمد پسر دیگر ملکشاه که در آن موقع سلطنت گنجه را بر عهده داشت سر به شورش علیه برادر خویش برداشت. بجز جنگ اول که در نزدیکی همدان رخ داد و با شکست محمد به پایان رسید، پنج جنگ دیگر نیز رخ داد که عاقبت با صلح بین دو برادر به پایان رسید. اما برکیارق در سال ۴۹۸ هجری یک سال بعد از صلح با برادرش محمد در گذشت و امور به محمد منتقل شد.
سلطان محمد امور مربوط به خراسان را به برادر خود «سنجر» واگذار کرد و خود امور دیگر تصرفات را به عهده گرفت. شام، آسیای صغیر و عراق عرب بخاطر از بین رفتن قدرت خلفای عباسی در فرمان او بود.
بعد از آنکه سلطان محمد در گذشت سلطنت ایران تقریباً به دو قسمت تقسیم شد: سلجوقیان شرق به دست سلطان سنجر برادر سلطان محمد و سلجوقیان غرب به دست محمود. سلطان سنجر در دوران سلطنت خود کشمکشهای فراوانی را پشت سر گذاشت، اما قسمتی از کشور یعنی خراسان به پایتختی مرو را کاملاً در اختیار خود داشت.
عاقبت سنجر در سن ۷۲ سالگی و بعد از تقریباً ۶۲ سال سلطنت در سال ۵۵۲ هجری زندگی را بدرود گفت. سنجر برای خود جانشینی نداشت و خواهر زادهاش رکن الدین محمود به جای او بر تخت نشست.
اما دز سال ۵۷۷ هجری به دست یکی از سرداران سلجوقی کور شد و باقی زندگی را در زندان به سر برد تا در گذشت.
با کشته شدن طغرل سوم «سنجر» درمیدان جنگ با لشکریان سلطان «تکش» خوارزمشاه و تسخیر ری به سال ۵۹۰ هجری توسط خوارزمشاهیان دولت سلجوقی منقرض شد

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

خوارزمشاهیان و سلطان محمد



خوارزمشاهیان نام سومین خاندان شاهنشاهی ترک تبار است که از سال1098 میلادی تاسیس و به مدت 121 به طول انجامید  و تا قبل از حمله مغول بر ایران فرمانروایی می کردند.
علاءالدین محمد خوارزمشاه  پسر تکش خوارزمشاهی، نامدارترین پادشاه خوارزمشاهیان بود در زمان او پهناوری پادشاهی خوارزمشاهیان به اوج خود رسید و با حکومت چنگیزخان همسایه شد. دوران سلطنت او عمدتاً به سرکوب مخالفان گذشت. قسمت عمده مبارزات وی باغوریان و قراختائیان بود. خلیفه عباسی که در بغداد مستقر بود، رابطه خوبی با سلطان نداشت و همواره غوریان و قراختائیان را علیه او تحریک میکرد
در سال ۶۱۶ قمری  یورش مغول به قلمروی خوارزمشاهیان آغاز شد که به سقوط سلسله او انجامید.
 اولین تماسهای سلطان با مغولان در سال ۶۱۲ قمری برقرار شد. او هیاتی را به سرکردگی بهاالدین رازی به سوی چنگیزخان روانه ساخت. این هیات در پکن با چنگیزخان دیدار کردند و در طی این دیدارها با نمایندگان سلطان به احترام برخورد کردند و در دیدار دوم چنگیزخان به سلطان پیغام داد که چنگیزخان همچنانکه خود را پادشاه شرق میداند، سلطان را نیز فرمانروای غرب میداند. در این دیدار چنگیزخان ابراز تمایل کرد که بین دو طرف صلح و مسالمت برقرار باشد. چنگیزخان به همراه نمایندگان سلطان گروهی از بازرگانان خود را با کاروانی مرکب از پانصد شتر که زر، سیم، ابریشم و پوست سمور داشتند، روانه مملکت خوارزمشاهی کرد. هیات مذکور در اوایل سال ۶۱۵ قمری در بخارا به خدمت سلطان رسید. چنگیزخان از سلطان خواست که بین آنها عهد دوستی و صلح برقرار باشد ولی آن چیز که خشم سلطان را برانگیخت پیام چنگیزخان بود که او را «برابر گرامیترین پسرانم» خوانده بود. ولی نهایتاً سلطان با چنگیزخان عهد نامه صلح منعقد نمود.
کاروانی که چنگیزخان به ایران روانه ساخته بود در سال ۶۱۵ قمری  که تعدادشان به چهارصد و پنجاه تن میرسید به شهر «اترار» که در کرانه شرقی قلمرو خوارزمشاهیان قرار داشت رسیدند. هدایای این بازرگانان حاکم «اترار» که «اینالچق» نام داشت و از خویشاوندان سلطان بود را به طمع انداخت و او بازرگانان را جاسوس خطاب کرد. اینالچق به دستور سلطان این بازرگانان را کشت. خبر این کشتار به گوش چنگیزخان رسید ولی او خشم خود را فرو خورد. از اینرو فردی مسلمان را با دو فرد مغول به نزد سلطان محمد فرستاد و خواستار استرداد اینالچق شد، ولی سلطان با زیر پا گذاشتن شئونات دیپلماتیک فرمان قتل فرستادگان چنگیزخان را صادر کرد و با اینکار خویش سند حمله سهمگین مغول به ایران را امضا نمود.
اولین درگیری سلطان با مغولان در حوالی شهر سمرقند اتفاق افتاد. در این نبرد مغولان با قپچاقها در گیر بودند و فرمان جنگ با خوارزمشاهیان را نداشتند اما سلطان آنها را به جنگی خیره سرانه و بی نتیجه تحریک کرد. این جنگ با ترک شبانه و ناگهانی میدان نبرد توسط مغولان پایان یافت. ولی تجربه نخستین برخورد تاثیری عمیق بر سلطان نهاد و از آن پس هرگز جرات نکرد با مغولان رودررو شود.
از این پس بود که دوره فرار سلطان فرا میرسد و او با فرار خویش شهر به شهر را تسلیم لشکر مغول کرد. بطوریکه در فاصله اندک دو سالهای کل منطقه فرارود به تصرف چنگیزخان درآمد.
فرارهای سلطان محمد از شهر سمرقند شروع شد و شهرهایی که او به آنها گریخت به ترتیب عبارتند از: سمرقند، بلخ، ترمذ، کلات نادری، نیشابور، اسفراین، ری، سلطان آباد سلطانیه، قسمت اعظم گیلان و نهایتاً جزیره آبسکون در دریای خزر.
سلطان محمد خوارزمشاه در سال ۶۱۷قمری از اندوه سرنوشت حرمش که در قلعهای نزدیکی ساحل دریای خزر به اسارت مغول در آمده بودند درگذشت، ولی «نسوی» گزارش میکند که مرگ او در اثر تورم حاد ریه در جزیره «آبسکون» اتفاق افتاد
پس از مرگ وی، پسرش جلال الدین منکبرنی جانشین او شد و مبارزه اصلی با مغولان توسط او آغاز شد.
منابع این نوشته:
تاریخ جهانگشای جوینی - عطاملک جوینی - شابک ۶-۱۲۴-۳۶۳-۹۶۴-۹۷۸ صفحه: ۳۹۵
تاریخ ایران کمبریج: جلد پنجم، از فروپاشی سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانیان ۳۰۵-۲۸۹
«برگرفته شده از وکی پدیای فارس»

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

ایلخانان


  متاسفانه  چیزهایی که ما در مورد مغول میدانیم تنها در مورد چنگیزخان و حمله او هست شاید عده ای حتی ندانن چنگیزخان بنیانگذار سلسله ایلخانی هست البته نمی خواهیم در اینجا از مغول دفاع کنم فقط میخواهیم یک نگاه کوچیک به دوره ایلخانی و کارهای سازنده ای که در این دوران انجام شد بیندازیم منبع این مطلب مخصوصا  از دانش نامه وکی پدیای فارسی صفحه های «ایلخانان - قسمت علوم در عهد ایلخانی» و «هنر ایلخانی» گرفته شده است
سلسله ایلخانیان که بنیان گذار ان چنگیز خان مغول بوده و بعد از سلسله ترک تبار خارزمشاهیان تشکیل شد اقوامی بودند زردپوست که در سرزمین های چین – هندوستان- منچوری سیبریه و مغولستان به طور پراکنده زندگی می کردند  بعد از مدتی که چنگیز خان به دنیا آمد. توانست اقوام مغول را متحد سازد و به این ترتیب حکومت مغول یا ایلخانان را راه اندازی کرد و حملاتی به تمامی آسیا و اروپا انجام داد این سلسله از سال 1256 میلادی تاسیس و به مدت 79 سال بر ایران حکومت کرده اند.
 مغولها در اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم هجری  به سرزمینهای اطراف خود یورش برده و بخش وسیعی از دنیای  آن زمان را تصرف کردند و بزرگترین امپراتوری پیوسته را از نظر وسعت سرزمین در تاریخ بشر تشکیل دادند.حملهٔ  مغولها به ایران در اوایل قرن هفتم هجری صورت گرفت مغولها با تسلط کاملی که بر ایران و بینالنهرین یافتند، به حکومت عباسیان در بغداد نیز پایان دادند. با از بین رفتن تسلط خلیفه بغداد بر سرزمینهایی مانند ایران پس از یک دوره رکود شکوفایی مجدد هنرها و علوم آغاز شد. در همین زمان به همت خواجه رشیدالدین فضلالله، مرکزی علمی و هنری به نام «ربع رشیدی» در تبریز ایجاد گردید و باعث تشویق و ترغیب هنرمندان و دانشمندان شد. خواجه رشیدالدین مردی فاضل بود و از مهمترین فعالیتهایی که صورت داد، دوباره نویسی و گردآوری آثار گذشتگان بود. یعنی به عبارتی دست به حفظ و اشاعه فرهنگ دانشمندان و هنرمندان زد و همین نکته موجب ایجاد آثار بی شماری در عهد مغول و پس از آن گردید.
با تثبیت حکومت مغولها و ایجاد خاندان ایلخانیان در ایران و آسیای مرکزی، بزودی فاتحان مغول هنرمندان را که جذب دربار عباسیان شده بودند، به خدمت خود گرفتند. وارثان چنگیزخان مغول با قبول دین اسلام دست به تأسیس دولتهایی در ایران زدند و هنرمندان را به پایتختهای خود در تبریز و مراغه کشاندند،
معماری و هنرهای وابسته نظیر کاشیکاری و گچبری نیز در این دوره رشد قابل توجهی داشت. در معماری دوره ایلخانان به سبک مساجد و کاروانسراهای پیش از خود ساخته میشد با این اختلاف که مدرسهها به جای شبستان در یک یا دو طبقه هجرههایی جهت سکونت طلاب داشتند. بیشتر مقابرههای دوره ایلخانی نیز به سبک دوره سلجوقی بنا شدهاند که در مجموع در پلانهای مربع، مدور، چند ضلعی و هشت ضلعی ساخته میشدند و معمولاً گنبدی در بالا دارند
برخی از بناهای مهم مذهبی و غیر مذهبی دوره ایلخانی عبارتند از:
    مدرسه امامی در اصفهان
    مدرسه/مسجد جامع اصفهان و محراب اولجایتو
    گنبد یا آرامگاه سلطانیه
    بقایای قصری در تخت سلیمان و علائم و آثار رصدخانه مراغه و چندین کاروانسرا
در این دوره به سبب ارزشی که برای حفظ و احیاء آثار علمی و ادبی گذشته قائل میشدند، نهضت کتابآرایی آغاز شده و کتابهایی ادبی را بارها رونویسی کردند همین آثار باعث ایجاد نقاشیهایی شد که روشنگر شیوه نقاشی این دورهاست. شیوهای که در این نقاشیهای مطرح است، از نظر فنی به مراتب قویتر از نقاشیهای عهد سلجوقی است مجموع آثار نگارگری این دوره را از آنجا که در تبریز پدید آمدند، به نام مکتب تبریز میخوانند
توسعه علوم در عهد مغولان
در عصر آنها طب، نجوم و ریاضیات در ایران توسعه قابل ملاحظهای یافت. به طوری که عدم توجه این قوم به زبان فارسی نیز با اظهار علاقه زیادی که به تاریخ نشان میدادند جبران شد. چرا که کتابهای تاریخی قابل ملاحظهای در این دوره به فارسی تدوین شد که جامع التواریخ (تاریخ رشیدی) در آن میان شاید نخستین تجربه موفق در نگارش دسته جمعی و گروهی تاریخ بود. به علاوه توجه برخی از این ایلخانان به ایجاد بناهای عظیم و آبادانی، در خاطر نسلهای بعدی به منزله جبران گذشتهٔ اخلاف وحشی این قوم در ایران بود، چنان که پیدایش سبک تلفیقی ممتاز در تاریخ معماری ایران، نتیجه کوششهای برخی از این امیران بود

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

چوپانیان


چوپانیان دودمانی بودند که طی سده هشتم در قسمتی از ایران حکومت کردند این سلسله در سال 1335 تاسیس و به مدت 22 سال حکومت کردند چوپانیان از خانواده ترک سولدوز بودند که در قرن ۱۴ میلادی به شهرت رسیدند اما مدت زیادی دوام نیاوردند.
این دودمان سلسهای از امرا بود که پس از درگذشت ابوسعید بهادرخان آخرین ایلخان مغول در قسمتی از ایران حکومت کرد. مؤسس آن امیرشیخ حسن کوچک پسر امیر تیمورتاش بن امیرچوپان سلدوز است و پس از او برادرش، ملکاشرف حکومت کرد. خاندان چوپانی منحصر به همین دو تن است.
 در آغاز زیر نظر ایلخانیان حکومت میکردند ولی پس از سرنگونی آنها تقریباً همگی سرزمینهای آنان را زیر کنترل درآوردند. چوپانیان آذربایجان را پایگاه قدرت خود قرار دادند تا زمانی که جلایریان در بغداد به قدرت رسیدند.

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

سلسله جلایری یا ایلکانی


یکی از بزرگترین و معروفترین سلسله هائی که در دوره ای  بین سلطنت ایلخانان مغول و تیموریان در ایران حکومت کردهاند، «سلسله جلایری یا ایلکانی» میباشد،که از سال 1335 میلادی تاسیس و به مدت 97 سال حکومت کرده اند مؤسس این سلسله «شیخ حسن بزرگ» بود
فعالیتهای فرهنگی این دور  برای کسی پوشیده نیست، سلاطین جلایری گذشته از اینکه حامی هنرمندان و صنعتگران بودند، خود اغلب از شعر و ادب، نقاشی و خوشنویسی سر رشته داشتند، تمدن دوره جلایری در حوزه نگارگری از اهمیت ویژهای برخوردار شد و فعالیتهای هنری آنان در تبریز و بویژه در بغداد متمرکز بود و نمونههای برجستهای از معماری آنان امروزه حفظ شده است
قبیله جلایر هنگامی نامش در تاریخ ایران وارد میگردد که «ایلکانی نویان» با عدهای از افراد قبیله خود همراه هلاکوخان مغول(دومین پادشاه سلسله ایلخانان بعد از چنگیز) به ایران میآیند، او یکی از معروفترین امرای هلاکوخان به شمار میرود و در اغلب جنگهای وی شرکت داشت، چندتن از اولاد ایلکانی نویان در سلطنت ایلخانی دارای مقامی شایسته بودند و چند نفر از آنان دخترانی از خاندان هلاکو به زنی گرفتهاند
   امیر شیخ حسن بزرگ، پس از حوادثی چند، بعد از شکست "شاه جهان تیمورخان" پانزدهمین ایلخان مغول به بغداد رفت و در آنجا استقلال خود را اعلام کرد و به این ترتیب در آخر سال 740 هجری قمری "سلسله جلایریان" تأسیس شد، خود وی تا سال 757 هجری سلطنت کرد
بعد از مرگ شیخ حسن بزرگ که توانسته بود با درگیریهایی که با چویانیان و بخصوص شیخ حسن کوچک(بنیانگزار سلسله چوپانیان) داشت سلسله بزرگ را در عراق و قسمتی از ایران تأسیس کند، فرزندش شیخ اویس جانشین او شد و در سال 761 هجری قمری توانست آذربایجان را تصرف کند و حکومت جلایریان را گسترش دهد و قمستهای زیادی را به حکومت خود ملحق کند و 29 سال حکومت کرد اما این تلاشها که در مرکز و مشرق ایران انجام شد قرین کامیابی نبود و پس از او نیز حاکمان جلایری در این سیاست چندان موفقیتی حاصل نکردند و در واقع زوال قدرت جلایری بعد از مرگ او شروع شد.
   پسر ارشد او "حسن" نتوانست محبوبیتعمومی کسب کند و به وسیله امیران رده بالا به قتل رسید و امر جانشینی بدست برادر او حسین افتاد و او هم بعد از مدتی به دلیل بیماری درگذشت و پایتخت جلایریان که بغداد بود از این زمان باعث درگیریهایی بین جانشینان جلایری شد و از طرفی ضعف این سلسله را در پی داشت و این سلسله با 96 سال حکومت و خلافت 10 امیر، به کار خود پایان داد

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

سلسله تیموریان


تیموریان  یکی از سلسله های  ترک تبار ایرانی بعد از سلسله جلایریان هستند. بنیانگذار این سلسله امیر تیمور گورکانی بود که به همین جهت به انها گورکانی یان هم گفته میشود این سلسله این سلسله در سال 1370 میلادی تاسیس و به مدت 136 سال حکومت کرده اند در آسیای میانه میزیستند و سمرقند پایتختشان بود. تیمور کشوری گسترده و دولتی قدرتمند ساخته بود و سرزمین ماوراءالنهرن را به اهمیتی رساند بود که تا ان موفق به خود ندیده بود. او مرزهای خود را ابتدا در سرتاسر آسیای میانه و سپس سراسر خراسان و بعد به همهٔ بخشهای ایران و عثمانی و بخشهایی از هندوستان گسترش داد.
امیر تیمور پس از ۳۶ سال فرمانروایی و کشورگشایی با بر جای گذاشتن قلمروی گسترده، در ۸۰۷ هق در اُترار درگذشت
دورهٔ تیموریان به رغم نابسامانی و منازعات داخلی و درگیری امیران این خاندان با  قراقوینلوها، دوره رونق فرهنگ، ادبیات، تاریخ، ریاضی و نجوم بود. دربارهای هرات، سمرقند، شیراز، تبریز و اصفهان بهسبب هنرپروری و هنرمندی فرمانروایان تیموری، محل تجمع و آمد و شد هنرمندان و ادیبان برجسته بود
تیمور با اینکه روحیه خشن داشت ولی به دانش و هنر علاقه نشان میداد،. فرزندان او نیز سیاست پدرشان  را پی گرفتند که میتوان به تأسیس رصدخانه، مسجد و مدرسه اشاره کرد. هنر مینیاتور نیز در این دوره از تاریخ ایران به اوج خود رسید. خلیل نوهء تیمور اهتمام کامل به رفاه و سعادت مملکت معطوف داشت و خدماتى به علم و ادب کرد. شاهرخ پسر تیمور طرفدار جدى علوم و صنایع بود و مسجد گوهرشاد و حرم علی بن موسیالرضا که زیارتگاه شیعیان است از اوست. پسر او، الغبیک فرمان داد زیجى (زیج یا زیگ، جدول یا کتابی است برای تعیین احوال و حرکات ستارگان) ترتیب دادند. حسینبن بایقرا نیز حامى علوم و ادبیات بود. ابوسعید پادشاه توانا، با کفایت، هنر دوست این خاندان نیز خود هنرمند بود. او طرفدار اهل عرفان بود.
پس ازتیمور با ثروتی که تیمور فراهم آورده بود و میزان بالایی از هنرمندان که در مناطقی نظیر سمرقند گرد آمده بودند ، سبب شد تا با حمایت کسانی همچون شاهرخ تیموری و همسرش گوهرشاد آثار درخشانی از هنر و معماری و نقاشی و خطاطی پدید بیاید .
فرزندان تیمور، بسیارهنرپرور و فرهنگ دوست بودنند.
چنانچه حتی علم و دانش نیز در این دوره درخششی کوتاه مدت داشته است و رصدخانه الغ بیگی که با حمایت الغ بیک تیموری و با نظارت دانشمند بزرگ عصر یعنی غیاث الدین جمشید کاشانی بنا شد.
پاره ای از زیباترین نقاشی ها ، ریشه در مکتب هرات دارند که بطور کامل با حمایت شاهزاده های تیموری در شهر هرات شکل گرفت و استاد بزرگ نقاشی یعنی کمال الدین بهزاد برخاسته از چنین مکتبی است .
پاره ای از زیباترین آثار معماری ایرانی در این دوره به وجود آمد که از آن جمله می توان به مسجد گوهرشاد در شهر مشهد و در کنار بارگاه امام رضا علیهالسلام اشاره نمود . این مسجد که با حمایت گوهرشاد همسر شاهرخ تیموری ساخته شده است ، یکی از درخشان ترین آثار معماری ایرانی است . در گوشه ای کتیبه های این مسجد و در سمت ایوان مقصوره آن ، کتیبه ای از بایسنقر میرزا از شاهزادگان تیموری وجود دارد که خود از خطاطان بزرگ عصر خویش بود

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

سلسله قاجاریان


متاسفانه  چیزهایی که ما در مورد دودمان قاجاریه میدانیم اکثرا مربوط به تبلیغات منفی دوران پهلوی و اکثرا درباره دوران احمدشاه است البته نمی خواهیم در اینجا تک تک پادشاهان قاجار را برسی کنیم و یا از انها دفاع کنم فقط میخواهیم یک نگاه کوچیک به دوران قاجار و خدمات ارزنده انها به ایران را داشته باشیم منبع این مطلب مخصوصا  از دانش نامه  وکی پدیا فارسی  صفحه های «قاجاریان» و «اقا محمد خان قاجار» گرفته شده است.
قاجاریان نام دودمانی است که در سال 1785 میلادی تاسیس و به مدت 140 سال حکومت کرده اند. بنیانگذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است که در تهران تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه قاجار احمدشاه است که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت
پس از مرگ کریم خان، آقامحمدخان از شیراز فرار کرد و پس از جنگهای فراوان سلسله زندیه را نابود کرد و به پادشاهی رسید. آقامحمدخان موفق گردید دو قبیله اشاقهباش و یوخاریباش را با هم متحد کند و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد.
ایران در زمان این دودمان با دنیای غرب آشنا گردید. اولین کارخانههای تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعزیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن (از جمله دارالفنون که به همت امیرکبیر بنیاد گردید)، و اعزام اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای پزشکی و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.
بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به جنگافزار نوین اروپایی نیز از زمان فتحعلیشاه قاجار - در قرارداد نظامی اش با ناپلـون امپراتور فرانسه - آغاز شد.
در زمان این سلسه و بعد از کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، جنبش مشروطه در ایران برپا شد و سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.
سلسه قاجار با کودتای ۱۲۹۹ رضا خان قدرت را از دست داد. با انحلال سلسله قاجار توسط مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴، رضا خان با نام رضا شاه پهلوی تخت سلطنت نشست
به علت مشکلات روی داده در دوران افشاریه و زندیه سرزمین ایران دارای ناامنیهای داخلی (مانند ناامنیهای جادهای) بود و ارتباط با خارج از کشور از جنوب و شمال ایران کاهش یافته بود. زمانی که دولت قاجاریه به وجود آمد ایران از نظر اقتصادی و سیاسی در وضعیت بدی بهسر میبرد و اولین انسجام ایران به شکل امروزی مدیون آقا محمدخان قاجار است هرچند که در زمان پادشاهان بعدی قاجاریه بخشهایی از ایران جدا شدند ولی خاک اصلی به صورت یک دولت متحد از زمان آقا محمدخان قاجار به بعد شکل گرفت

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

بابک خرمدین

بابک(بای+بک= آقا+بزرگوار=آقای بزرگوار) فرزند مرداس در منطقه آذربایجان  زاده شده او  کسی بود که به مدت 22 سال با خلفای عباسی جنگید و اجازه نداد که پای آنها به آذربایجان باز شود و قریب به 33 هزار نفر از متجاوزان به اذربایجان را از پای در اورد سرانجام با خیانت یک ایرانی تبار بنام افشین، متجاوزان بر خرمدینان اذربایجانی چیرگی یافتند. و او را به سامرا نزد خلیفه بردند. خلیفه معتصم دستور داد تا بابک را سوار بر فیل کرده و در شهر بگردانند و در روز پنجشنبه دوم صفر سال ۲۲۳ با بودن امان نامه ای که به او داده بودند به دستور خلیفه او را تکه تکه کرده و کشتند. قرارگاه اصلی بابک خرمدین دژی استوار و سخت گذر بنام دژ بَز بود که در نزدیکی شهر کلیبر در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی قرار دارد.
در مورد افکار تأثیر گذار در روحیة بابک ، بهروز خاماچی و رحیم رئیسنیا مینویسد: «مادر بابک روزی شمشیر پدرش را به او و برادرش نشان داد و گفت فرزندانم ! پدر شما یک روغن فروش ساده نبود . او یک بهادر بود ،او در روی شمشیر چنین نوشته بود : « ای جوانمرد اگر شمشیر را در خلاف خواهی کرد بهتر است که دست به قبضه اش نبری .در روزگاران عباسیان، بی چشم میتوان زندگی کرد ، اما بی شمشیر هرگز!»
هر ساله در 12 تیر به پاس بزرگداشت سالروز تولد بابک در قلعه بابک مراسمی برگزار می شود
بلاخره پس از 22سال قیام غیرتمندانه و شجاعانة بابک ، با خیانت و دسیسة  افشین ، این قهرمان آزادی اسیر گشته و به خلیفة عباسی تحویل داده میشود. خلیفه ابتدا پیشنهاد سرداری در لشگر خود را به بابک میدهد ولی بابک مرگ را قبول میکند و هرگز زیر بار ننگ نمیرود .خلیفه برای اینکه خود را حق نشان دهد در دربار خود خطاب به بابک چنین میگوید : «شنیدهام که تو حرام های خدا را حلال کرده ای و بر آن بوده ای که سرزمین خلافت را غصب کنی؟!» بابک در جواب به خلیفة عباسی چنین میگوید: «هر کس را مادرش هر جا به دنیا آورد مال اوست . سرزمین اوست . وطن اوست .غاصب کسی است که فرسخ ها را زیر پا گذارد و با قشون و سلاح بر سر مردم بی دفاع یورش آورده و دسترنج مردم زحمتکش را غارت کند و زندگی را در کامشان تلخ سازد. غاصب کسانی هستند که اندیشمندان ملتها را میربایند ،غاصب کسانی هستند که بر کشتگاه مردم اسب میتازانند. مردم را اسیر میگیرند ، مردان را چون حیوان به بیگاری وا میدارند ، زنان شوهردار را میفروشند ، دختران را بی عصمت میکنند، در حرمسرای خلیفه زنان و دختران و رامشگر و رقاصه وجود دارد . حرمسرای این مردان که در اینجا جمعند ، موج میزند از دختران و زنانی که روزی برای خود زندگی آزادی داشته اند

روز قبل از اعدام،خلیفه با بزرگان دربارش مشورت کرد که چگونه بابک را درشهر بگرداند و به مردم نشان بدهد تا همه بتوانند وی را ببینند.
بنا بر نظر یکی از درباریان قرار برآن شد که وی را سوار بر فیلی کرده در شهر بگردانند.
فیل را با حنا رنگ کردند و نقش و نگار برآن زدند؛ و بابک را در رختی زنانه و بسیار زننده و تحقیر کننده برآن نشاندند و درشهر به گردش درآوردند.
پس ازآن مراسم اعدام بابک با سروصدای بسیار زیاد با حضور شخص خلیفه برفراز سکوی مخصوصی که برای این کار دربیرون شهر تهیه شده بود، برگزار شد.
برای آنکه همه ی مردم بشنوند
که اکنون دژخیم به بابک نزدیک میشود و دقایقی دیگر بابک اعدام خواهد شد، چندین جارچی در اطراف و اکناف با صدای بلند بانگ میزدند نَوَد نَوَد این اسمِ دژخیم بود و همه اورا میشناختند .
ابن الجوزی مینویسد که وقتی بابک را برای اعدام بردند خلیفه درکنارش نشست و به او گفت: تو که این همه استواری نشان میدادی اکنون خواهیم دید که طاقتت دربرابر مرگ چند است!
بابک گفت: خواهید دید.
چون یک دست بابک را به شمشیر زدند، بابک با خونی که از بازویش فوران میکرد صورتش را رنگین کرد. خلیفه ازاوپرسید: چرا چنین کردی؟ بابک گفت: وقتی دست هایم را قطع کنند خونهای بدنم خارج میشود و چهره ام زرد میشود، و تو خواهی پنداشت که رنگ رویم از ترسِ مرگ زرد شده است.. چهره ام را خونین کردم تا زردیش دیده نشود .
به این ترتیب دستها و پاهای بابک را بریدند . چون بابک برزمین درغلتید، خلیفه دستور داد شکمش را بدرد... پس از ساعاتی که این حالت بربابک گذشت، دستور داد سرش را از تن جدا کند.
پس ازآن چوبه ی داری در میدان شهر سامرا افراشتند و لاشه ی بابک را بر دار زدند، و سرش را خلیفه به خراسان فرستاد .
آخرین گفتار بابک چنین بوده است:
تو ای معتصم خیال مکن که با کشتن من فریاد استقلال طلبی را خاموش خواهی کرد . نه ! این حماقت است اگر فکر کنی چون افشین وطن فروش را با زر خریده ای میتوانی آزربایجانی ها را اسیر کنی . این را بدان که آزربایجانی هرگز زیر بار زور و ستم نخواهد رفت و سلطه بیگانگان را تحمل نخواهد کرد. من مردانگی و درس مبارزه را به جوانان آزربایجان آموختم و هم اکنون که جلاد تو شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند صدها آزربایجانی با خون بجوش آمده آماده طغیان هستند. و صدها بابک دیگر آماده اند تا مردانه برخیزند....
 بدینسان نخست دست چپ بابک بریده شد و سپس دست راست او و بعد پاهایش و در نهایت دو خنجر در میان دنده هایش فرو رفت و آخرین سخنی که بابک با فریادی بلند بر زبان آورد این بود :
"من همیشه سنینلیم آذربایجان"
روز اعدام بابک خرمدین و تکه تکه کردن بدنش در تاریخ 2 صفر سال 223 هجری قمری انجام گرفت که مسعودی در کتاب مشهور مروج الذهب این تاریخ را برای اذربایجان بسیار مهم دانسته است اعدام بابک چنان واقعه ی مهمی تلقی شد که محل اعدامش تا چند قرن دیگر بنام خشبه ی بابک یعنی چوبه ی دار بابک در شهرِ سامرا که در زمان اعدام بابک پایتخت دولت عباسی بود شهرت همگانی داشت و یکی از نقاط مهم و دیدنی شهر تلقی میشد
برادر بابک یعنی آذین را نیز خلیفه به بغداد فرستاد و به نایبش در بغداد دستور نوشت که اورا مثل بابک اعدام کند.
طبری مینویسد که وقتی دژخیمْ دستها و پاهای برادر بابک را میبُرید، او نه واکنشی از خودش بروز میداد و نه فریادی برمیآورد. جسد این مرد را نیز در بغداد بردار کردند.
بله اذربایجان چنین قهرمانانی در دامن خود پرورده است اما متاسفانه امروزه مردم آذربایجان که تنها خواهان حقوق طبیعی و بر حق خودشان هستند و تنها خواسته شان داشتن رخست برای خواندن و نوشتن به زبان مادری شان است. حتی اجازه برگزاری مراسم بزرگداشت زادروز این قهرمان ملی آذربایجان را نیز نمی دهند و دوستداران بابک همه ساله برای برگزاری مراسم یادبود بابک با مشکلات بسیاری روبرو هستند ولی خیل عظیم دوستداران آذربایجان و بابک، با وجود جو نظامی و امنیتی سرکوب، همه ساله تولد بابک را در محل قلعه بابک واقع در کلیبر برگزار می کنند که با اندوه باید گفت که عده ای حتی این شادی کوچک ملت آذربایجان را بر نمی تابند و به این مراسم انگ های مختلفی زده می شود.

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

اُلُغ بیگ پادشاه دانشمند


 

اُلُغ بیگ ( ۱۳۹۳ تا ۱۴۴۹ میلادی) فرزند شاهرخ و نوه تیمور از پادشاهان تیموری ایران بود پادشاه دانشمندی که جزء عجایب تاریخ است محل تولد سلطانیه زنجان می باشد او پادشاهی ستاره شناس، ریاضی دان و اهل علم و ادب بود.
. مادرش گوهرشاد آغا از شاهزادگان ایرانی بود که بناهایی چون مسجد گوهرشاد را در مشهد ساخت و پدرش شاهرخ، در تحکیم حکومت تیموری و رشد هنر در آن دوران و شکل گرفتن مکتب هرات بسیار موثر بود.
شاهرخ در ۸۱۱ به ماوراءالنهر لشکر کشید، خدایداد حاکم آنجا را کشت و خلیل سلطان پسر میرانشاه و نوه تیمور را پس از رهایی به ری فرستاد و حکومت سمرقند را به اُلُغ بیگ داد
 الغ بیگ برخلاف فرمانروایان پیشین خویش، علاقه ای به جنگ و کشورگشایی نداشت و دوستدار علم و دانش و هنر بود. الغ بیگ دانشمندان علوم ریاضی، هندسه، نجوم، الهیات و هنرمندان خطاط، تذهیب گر، جلدساز، کتاب پرداز و شاعران و عارفان را از مناطق گوناگون به دربار خود در سمرقند دعوت کرد. خود نیز فقه، اصول، معانی و بیان، زبان، ریاضی و نجوم آموخت و قرآن مجید را در شش ماه حفظ کرد وی به شاعری نیز علاقه داشت، اما بیش از هر چیز دلباخته نجوم شد و این علم را نزد صلاح الدین موسی بن محمود، معروف به قاضی زاده رومی فرا گرفت..
الغ بیگ در سمرقند رصدخانه عظیم و مجهزی به نام رصدخانه الغ بیگ را برپا کرد و همراه با دانشمندان بزرگ آن زمان مانند غیاث الدین جمشید کاشانی مشغول رصد و تحقیقات علمی شد و با همکاری آنها زیجی را که شامل دقیق ترین جداول ستاره شناختی و مثلثاتی آن عصر بود پدید آورد که به زیج سلطانی معروف است.
که به آن اثرش خود به صفت عالم سـتاره شـناس بزرگ جهانی شـناخته شـده اسـت. حیدر میرزا در تاریخ « رشـیدی خود » از اثر دیگر او « تاریخ اولوس ترک » نام می برد. که در دو نسـخه این اثر در کتابخانهء اسـتانبول و دو نسـخه خالصه شـده این اثر در کتابخانه اندیا آفیس و در موزیم بریتانیا نگهداری می شـود.
اثر دیگر او در تاریخ بزبان ترکی تحریر یافته اسـت که در شـناخت حیات سـیاسی متصرفات چنگیز خان در نیمه اول قرن 13 و 14 از اهمیت خاصی برخوردار اسـت.
مدرسه ای نیز برای آموزش علوم و فنون تأسیس کرد و بهترین استادان را در آن جا به کار تدریس گمارد. یادداشت ها و نامه هایی که کاشانی برای پدرش در کاشان می فرستاد از سطح بالای فهم و دانش الغ بیگ حکایت می کند
الغ بیک به طبیعت و موسیقی علاقه خاص داشت و شـعر نیز می سـرود. امیر علی شـیر نوایی در مجالس النفایس و ابوطاهر خواجه در اثر ثمریه نمونه یی از اشـعار او را آورده اسـت. در مورد موسیقی نیز تالیفی دارد. در زمان الغ بیک آثار زیادی از عربی و فارسی به ترکی  ترجمه گردیده اسـت؛ و.در کتابخانه های او در بیشـتر از 1500 جلد کتاب موجود بود.
در اکادمی الغ بیک از طرف غیاث الدین کاشی کسـر اعشـاری اختراع گردید که بعد از گذشـته 150 سـال دانشـمندان اروپا به کشـف آن موفق گردیدند. اندازه سـاین یک زاویه را الغ بیک و کاشـفی و همچنین معادله یک مجهوله درجه سـه و قیمت پای را تا 17 رقم اعشـاری کشـف نموده اند. ایشـان به خاطر کشـف راز ها ی کاینات با تجهیزات مکمل رصدخانه اعمار نمود.
با وجود نبود آلات متکامل و پیشـرفته با اسـتفاده از رصدخانه حرکات آفتاب و مهتاب را حسـاب نمود که با محاسـبات امروزی فرق اندک دارد.این تفاوت در درجه نیسـت و فقط در دقیقه و ثانیه فرق ناچیز دیده می شـود. و حسـاب سـال و تاره الغ بیک با حساب حاضر بسـیار نزدیک اسـت.
با گذشـت زمانی بعد از وفات این دانشـمند بزرگ اثر پر بهایش مشـهور به « زیج گوگانی » در دنیای مدرن اروپا راه یافت و از طرف گریوس آماده چاپ گردید. در سـال 1643 از طرف یونورسـیتی آکسـفورد چاپ گردید. این اثر گرانقدر در سـال 1690 در پولند و در سـال 1611 ـ 1678 بنام « اطلس سـتاره های آسـمان » به زبان لاتین به نشـر رسـید. دانشـمندان شـرق شـناس انگلیسی ژ.دلیمبر ( قرن 19 ) سـتاره شـناس آلمانی، ل.سـدی قرن 19 ، ک.پتربی ( 1806 ـ 1880 ) سـتاره شـناس آلمانی ک.پروکیلن ( 1868 ـ 1956 ) آلمانی و دیگران در مورد اثر زیج گورگانی تحقیقاتی نمودند. و زیج گورگانی به زبان های مخلتف جهان در اروپا و قطعه آمریکا و در شـهر های مختلف چاپ گردیده اسـت.
دانشـمندان زیاد کشـور های ترکیه، ایران، افغانسـتان، هندوسـتان و اروپا از اصول تحقیقات الغ بیک ضمن سـمینار ها و کنفرانس ها برگذار می نمایند، که در سـال 1375 م در مزار شـریف نیز سـمینار در هوتل ترابی برگذار گردید و به این مناسـبت لیسـه خراسـان به نام لیسـه الغ بیک نام گذاری گردیده بود که در سـال 1382 م. دو باره نام آنرا حذف نموده و لیسـه را به نام شـخص دگری گذاشـتند.
دوران زندگی الغ بیک اولین بار توسـط دانشـمند روسی برتولد آموخته شـد و در سـال 1908 باسـتان شـناس دیگر روسی و. ل. پاتکین خرابه های رصد خانه را کشـف و دو باره احیا گردید و توجه سـیاحان و جهان گردان را به خود جلب نموده اسـت. سـالانه هزار ها جهانگرد از آن بازدید می نمایند

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

کتیبه تورکی نادر شاه اووشار یا افشار( ملقب به ناپلئون ایران)



کتیبه نادر شاه افشار

کتیبه تورکی نادر شاه در کلات نادری


این سنگ نوشته ترکى معروف به کتیبه نادرى در مدخل در بند ارغون شاه  در کلات نادرى ٬ ملک پدرى نادر (دره گز خراسان)٬ پیش از آبادی دربند قرار دارد. اشعار به خط ترکى – عربى به سال ١١٥٥-١١٥٧ بر روى صخره بزرگى حک شده است. ارتفاع کتیبه از سطح رودخانه ١٥ متر بوده دارای ٢٤ بیت شعر ترکی (٤ مصراع عربی) است. اشعار متعلق به “گلبن افشار” از شاعران دربار نادر شاه افشار است. در باره وى معلومات گسترده اى وجود ندارد. شعر در ستایش ثنای نادر پسر شمشیر است و با حمد خدا شروع می شود و همچون دیگر آثارش با مرگ او ناتمام مانده است. حکاک این کتیبه کم نظیر در تاریخ اسلامى و ترکى دانسته نیست.


بسم الله الرحمن الرحیم و هو الاعلی

ایبتیدا حمد-ى خودا-یى احد-و فرد-ى قدیم

قادیر-ى لم یزل-و عالیم-و دانا-و حکیم

او کی بو کون-و مکانی یارادیب قودرتدن

او کی بو بحر-و بری خلق ائدیب شؤوکتدن

ایکی عالمده اودور بنده لره یاور-و یار

حیکمتیندن گؤرونور بنده لره هر آثار

خلق-ى عالم هامى مؤحتاجدیر او درگاهه

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

ساری قلی خان که بود؟!!



 

ساری قلی خان
  
ساری قولو خان نامی هم ردیف ملانصرالدین در شوخی و بذله گویی شهرت زیادی کسب کرد که هم اکنون نیز لطیفه ها و نقل قولهایی به او نسبت میدهند که بود؟؟
قلی خان سالار در سال  ۱۲۵۴ شمسی در محله قره باغی تبریز به دنیا امدو در سال ۱۳۴۸ در بیمارستان آزاد تهران در ۹۴ سالگی دیده از جهان فروبست و در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد.
قلی خان فردی تحصیل کرده و اشنا به ادبیات دوران خود و نویسنده طناز و شاعر شوخ طبع تبریزی که به هفت زبان زنده دنیا (روسی، فرانسه، عربی، ارمنی، کردی، فارسی و ترکی) و ادبیات انها تسلط داشت....

در زمان اشغال آذربایجان توسط روسها و اختناق جامعه انروز قلی خان به همراه دوستان خود در قهوه خانه ای در محله "ایکی قاپیلی" به نام "دبه لر قهوه سی" که بعد ها به "ائشکلر قهوه سی" معروف شد با طنز و گاها هجو و هزل تفکرات روشنفکری و افکار و عقاید مترقی را در جامعه نشر میدادند.این قهوه خانه و اعضای ان پایه گذار حزب سیاسی معروفی در آذربایجان شدند به نام "حزب خران" پس از اتمام دوره اشغال در روزنامه توفیق صفحه ای بهمطالب و تفکرات واشعار این حزب اختصاص یافت.

حزب خران که با انواع طنز و جوک با موضوعات اجتماعی فرهنگی سیاسی و فلسفی به مبارزه با وضع سیاسی ان دوران میپرداخت الهام بخش احزاب مختلفی در سراسر ایران شد و این قهوه خانه تا انقلاب 57 دایر بود و پس از آن به دلایلی تعطیل گردید. مهمترین طنز پردازان این قهوه خانه میر محسن مستجاب الدعوه و قلی خان سالار که لقب ساری قولو خان را برای خود برگزیده بود در ان سالها به اجرای استندآپ کمدی می پرداختند.

"دوببه" واژه ای در ادبیات محاوره تبریز به طنز  زیر پوست جامعه اشاره دارد تبریزیان به حاظر جوابی و شوخ طبعی شهره هستند و در اکثر محله های قدیمی تبریز "دبک لر" و "دوببه لر" پاتوق های مخصوصی دارند.طنز ظریف ساری قولو خان که شوخی با حکام و افسران و آخوندها و عموم جامعه در آن دیده میشود به مانند طنز ملانصرالدین به دور از جنبه تحقیر قومی و نژادی و دینی و طبقاتی میباشد ولیکن وی را مردی با علایق زیاد به جنس موافق نشان میدهند!

دلیل این امر نیز دو نکته میباشد:

اول اینکه در ان سالها فعل و کلام روابط جنسی اینگونه، در تمام شهر های ایران بر سر زبان مردم به خاطر افرادی  به مانند(کاظم قاقی در قزوین) و (احمد مولا) در شیراز و... بوده است.
دوم به دلیل فضای سنگین و عواقب سنگین شوخی با جنس مخالف و زنان در جامعه انروز ساری  قولوخان با ظرافت در کارهای خود شوخی با جنس موافق را اختیار میکرد. و همین عوامل باعث شد که در گذر زمان و عدم آگاهی کافی از بیوگرافی این فرد هنرمند امروز به اشتباه ایشان را فردی با تمایلات به جنس موافق بدانند.

در آن روزگار پای نویسندگان و شاعران بزرگی از سراسر ایران به قهوه خانه ائشکلر باز شد و قولوخان با شوخی ها و طعنه ها و جوک های خود سربه سرشان گذاشت منجمله: جلال آل احمد، منوچهر هزارخانی، عمران صلاحی، صمد بهرنگی، غلام حسین ساعدی و....

از قولوخان فرزندی به یادگار مانده که افتخار آذربایجان  و ایران زمین می باشد!!

دکتر اسفندیار قره باغی از مشهورترین چهره های آوازی ایران در ۴۰ سال اخیر با سرودهای انقلابی تحصیلکرده ایتالیا و جزو معدود صداهای سولیست باس اپرای ایران میباشند.رهبر گروه کر تالار وحدت، رهبر گروه کر صدا وسیما، مسئول موسیقی رادیو... و احرا و ساخت بیش از هشتصد ترانه و سرود در دوران انقلاب و جنگ از مسئولیت های ایشان بوده است و معروفترین اثر ایشان "آمریکاآمریکا ننگ به نیرنگ تو" میباشد.

قلی خان سالار یا همان ساری قولوخان جزو لاینفک تاریخ و ادبیات فولکلور آذربایجان میباشد

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

زندگینامه دکتر جواد هیئت

دکتر جواد هیئت

دکتر جواد هیئت فرزند علی هیئت (متولد ۱۳۰۴ تبریز)، پزشک جراح و پدر جراحی قلب ایران  ، روزنامه نگار و پژوهشگر آذربایجانی بود .  
دکتر هئیت به موازات مطالعات و تألیفات پزشکی در تورک شناسی و فلسفه و اسلام شناسی نیز صاحب مطالعه و اهل نظر است و بعد از انقلاب اسلامی با همکاری چند نفر از دوستان صاحب قلم خود، مجله وارلیق را به زبان های ترکی و فارسی منتشر نموده و در زمینه تورک شناسی شخصأ بیش از صد مقاله معروف در رابطه با زبان ترکی در این مجله نوشته است.
یکی از تلاش گران مجله « وارلیق » در راه اندازی و انتشار آن، بولود قره چورلو « سهند » بود که مدت کوتاهی پیش از انتشار اولین شماره آن درگذشت. به همین جهت مدت ها دوستان مجله وارلیق در نظر داشتند که نام مجله را « سهند » بگذارند ولی با پیشنهاد حمید نطقی به وارلیق تبدیل شد. استاد شهریار در پیامی که به مجله فرستاد آن را « آزادلیق قوشو وارلیق » ( وارلیق پرنده آزادی ) خواند.
اولین شماره وارلیق به سردبیری حمید نطقی و به مدیر مسئولیتی استاد جواد هیئت در اردیبهشت ۱٣۵٨ انتشار یافت، در همان شماره، خود را ارگان رسمی انجمن آذربایجان نامید، هرچند مقالاتی هم به زبان فارسی منتشر می کرد ولی بیشتر نوشته ها به زبان ترکی آذری و اغلب پژوهشی و علمی بودند. استاد هیئت همواره به دوستان و یا مقامات دولتی یادآور می شد که من یک آذربایجانی ترک و  ترک زبان هستم. زبان مردم آذربایجان ترکی است و آذربایجان نام سرزمینی آنان است. هرچند استاد هیئت یکی از شخصیت های برجسته و چند وجهی جامعه آذربایجان و متخصص در علوم پزشگی است ولی سخن گفتن پیرامون ایشان بدون پرداختن به مجله وارلیق امکان پذیر نیست زیرا انتشار این مجله در طول این سال ها همواره مهر و نشان استاد هیئت را با خود داشته است. بنابرین نام و نشان استاد با مجله وارلیق یکی شده، جدایی آن دو قابل تصور نیست.
 وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دوسال اول رشته پزشکی را در ایران گذرانده و به استانبول رفت و پس از اخذ دکترای پزشکی، دوره تخصصی جراحی را در استانبول و پاریس به پایان رساند و در سال ۱۳۳۱ به ایران بازگشت. در مدت ۴۸ سال طبابت و جراحی در تهران ، به تدریس و تألیف کتاب ها و مقالات جراحی پرداخت و در فاصله سال های ۵۵ ـ ۱۳۴۳، مجله دانش پزشکی را منتشر نمود. ( در این مجله بیش از پنجاه مقاله علمی به قلم او چاپ شده است ).
در کنار جراحی عمومی، جراحی قلب را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۱ برای اولین بار در ایران موفق به انجام جراحی قلب باز شد و پدر قلب کشور نام گرفت،. در سال ۱۳۴۷ اولین عمل پیوند کلیه را در تهران و اولین پیوند قلب سگ ها را در ایران با موفقیت انجام داد. ( دکتر ابتدا روی سگ ها که تا آن زمان در کشور ما بی سابقه بود ماشین قلب و ریه مصنوعی را به کار گرفت و بعد از عمل جراحی روی ۲۵ سگ در بیمارستان شهربانی ماشین فوق الذکر را در جراحی قلب انسان با موفقیت به کار برد. )
از سال ۱۳۴۲ به نمایندگی ایران در « انجمن بین المللی جراحی » و از سال ۱۳۶۲ به عضویت « آکادمی جراحی پاریس » انتخاب شد. تا کنون بیش از ۲۵ مقاله و سخنرانی از او در کنگره های بین المللی جراحی به زبان های فرانسه، انگلیسی در مجلات معتبر پزشکی خارجی چاپ شده است.
ازسال 1367 نیز بعنوان مدیر گروه جراحی دانشگاه آزاد بوده است
مرگ:
استاد در سال های گذشته عمر خود تعدادی از رفقای بسیار نزدیک و همراه خود را در مجله « وارلیق » از دست داده بود. در این سال ها شمع عمر استادان حمید نطقی، محمد علی فرزانه، پیر هاشمی، سرداری نیا، علی کمالی، بیگدلی، منظوری خامنه، زهتابی و دیگر دوستان و هم رزمان یکی پس از دیگری به پایان رسید که تاثیر بسیار فراوانی در احساس تنهایی استاد گذاشت. در نتیجه عمر پر بار، پر تلاش، پیگیر و خستگی ناپذیر استاد در ۲۱ مرداد ماه ۱٣۹٣ در شهر باکو پایتخت جمهوری آذربایجان به پایان رسید و چشم از حهان فرو بست
اثار:
سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی (۱۳۶۵)
ترومبوز و قلبیت و درمان آن (۱۳۳۵)
نگاهی به تاریخ ادبیات آذربایجان (دوجلد)
مقایسه اللغتین مقایسه فارسی و ترکی (۱۳۶۲)
زبان وادبیات ترکی آذربایجان در قرن بیستم (گزارش به ترکی استانبولی در چهارمین کنگره بین‌المللی تورکولوژی - استانبول ۱۳۶۴)
نگاهی به تاریخ و فرهنگ ترکان (۱۳۶۵)
آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی (۱۳۶۷)
ادبیات شناسلیق (۱۳۷۴)
خلاصه تاریخ فلسفه غرب
 کناب نگاهی به تاریخ و فرهنگ ترکان مدتهاست در دانشگاههای ترکیه و آذربایجان بعنوان کتاب درسی معتبر تدریس می شود این کتاب در باکو به خط کریل نیز چاپ شده است.
از هفت جلد کتاب درباره تورکولوژی پنج جلد آن در باکو و یک جلد ( نگاهی به تارخ و فرهنگ ترکان ) در آنکارا ازطرف وزارت فرهنگ به ترکی استانبولی به چاپ رسیده است. علاوه بر این دکتر هئیت ، مقالات علمی از تحقیقات خود را درباره تورکولوژی ، ترکی سنقر، ترکی خلج و ترکی خراسانی تهیه و در کنگره های جهانی تورکولوژی ارائه نموده و به عضویت فرهنگستان زبان ترکیه انتخاب شده است .
دکتر هئیت از طرف دانشگاه های استانبول، باکو و نخجوان عناوین دکترای افتخاری و پروفسـوری دریافت نموده و سال هاست به عنوان یکی از مراجع ترک شناسی در جهان شناخته شده است. دکتر هئیت هنوز هم به فعالیت جراحی و فرهنگی ادامه می دهد.

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 22 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

کلمه لر انگلیسی / آذربایجانی و استانبولی دیله

 یازینین آرتیغیندا بیرتعداد  کلمه لری اوچ انگلیسی  - تورکی آذربایجانی و استانبولی دیل لره ترجمه اولوب تا فرقلرین بیله سیز

آرتیغین اوخوماخ
شنبه 20 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,

ترکان و بررسی تاریخ ، زبان و هویت آنها در ایران

تاریخی که ما امروز از آن به عنوان تاریخ ایران نام می­بریم و در مدارس و دانشگاههای کشور تدریس می­شود, عموماً تاریخی است که اساس و پایة آن بیشتر از زمان به حکومت رسیدن رضاخان و در ادامة حاکمیت خاندان پهلوی, به دست پرورش یافتگان مکتب باستانگرایی این دوران بنیان­گذاری شده است که آنرا می­توان «تاریخ پارسیان» نامید. چرا که مبدأ این تاریخ نه از زمان تشکیل حکومتهای بومی در سرزمینی که امروز ایران می­نامیم, بلکه از زمان به حکومت رسیدن هخامنشیان که بنیان گذاران تاریخ پارسیان هستند شروع می­شود؛ چنانچه در زمان محمدرضا پهلوی که باستانگرایی دوران پهلوی مراحل تکاملی خود را طی می­کرد مبداء تقویم ایران از هجری شمسی که مبداء اسلامی داشت به شاهنشاهی, که مبداء حاکمیت کوروش هخامنشی پادشاه پارس در ۵۵۰ قبل از میلاد را می­رساند تبدیل شد! [1
                                                      

گرچه اسنادی که در دست است و با موجود بودن کتیبه­های زیادی که به زبانهای سومری, ایلامی, اورارتویی و ماننایی نوشته شده است می­رساند که حدود ۴۰۰۰ الی ۴۵۰۰ سال قبل از حاکمیت هخامنشیان و سکونت اقوام مهاجر آریایی در سرزمینی که ایران می­نامیم, حکومتهای مقتدر بومی در این مناطق حاکمیت داشتند و اوّلین تمدن بشری هم به وسیله سومریان که زبان التصاقی داشتند به بشریت هدیه شده است,[۲] لاکن تاریخ نویسان دوران پهلوی به جای پرداختن به تاریخ ۷۰۰۰ ساله ایران, همواره از تاریخ ۲۵۰۰ ساله نام برده و آنچه که مربوط به زمانهای پیش از حکومت هخامنشیان است به عنوان «حوادث پیش از تاریخ», آنهم به اختصار یاد  کرده ­اند!

آرتیغین اوخوماخ
جمعه 19 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,