آذری، آن هم از نوع غیر تورکی واژه ای بود که کشف آن بیشتر از سقوط امپراطوری هزار ساله تورکان ایران ، رضا خان و پان آریا ئیست ها را خوشحال کرد تا فراریان از هویت تورکی را نشان و درجه ای بس زیبا و افتخار آمیز از نوع «پارسی» ارزانی دارند ، تورک ستیزی و تحقیر تورکان از زمانی که امپراطوری هزار ساله تورکان با سقوط دولت قاجار پایان یافت و حاکمیت نژاد پرستانه رضا خان بر کشور کثیرالملله ایران تحمیل گردید، آغاز شد . از به اصطلاح روشنفکرانی که در دوران ستمشاهی پهلوی پشت به هویت خود کرده و هضم شدن در زبان فرهنگ حاکم را افتخاری بزرگ برای خود دانست احمد کسروی بود. وی با حمایت رضا خان به مخالفت آشکار علیه دین اسلام، پا به میدان مستحیل شدن در زبان و فرهنگ تحمیلی رضا خانی گشت و تئوری «زبان آذری» را به اصطلاح به صورت علمی تقدیم وی کرد . در تئوری کسروی ساکنان روستاهایی که تعداد آنها چهار روستا بود و در منطقه قره داغ و اطراف مرند و زنوز قرار داشتند و زبان آنها غیر تورکی بود دلیلی شد بر اینکه ساکنین اصلی و بومی آزربایجان تورک نباشد ! گر چه زبانی که در هرزند و گلین قیه صحبت می شد با زبانی که تاتهای خلخال صحبت می کردند از هر جهت متفاوت بود، وقتی قابل فهم برای هم نبوده اما کسروی نام مشترک «آزری» از نوع زبانهای پهلوی را بر آنها نهاد . از طرف دیگر ، اگر دلایل کسروی را بر کل ایران تعمیم بدهیم در این صورت می توان ادعا کرد که نزدیک 90% مردم ایران تورک هستند و زبان اصلی و بومی فارسهای ساکن در استانهای مختلف کشور نیز در اصل تورکی بوده است . چرا که کمتر استانی را در ایران می توان پیدا کرد که در آن چند روستای ترک نباشد . کسروی در رساله 56 صفحه ای که در زمان رضا خان به چاپ رسانده از زبان غیر تورکی با نام آذری «آزربایجان » صحبت به میان می آورد که در طول تاریخ هیچ گونه آثار و نشانۀ ادبی و مکتوب هر چند اندک از این زبان دیده و یا شنیده نشده است و خود کسروی هم به آن اعتراف می کند : چنانکه گفتیم آذری زبان گفتن بوده و همیشه در پیش روی و زبان همگانی روان ، و برای نوشتن جز این یکی به کار نمی برده اند . از این روی نوشته ای به زبان آذری در دست نبوده و یا اگر بوده است از میان رفته . (آذری یا زبان باستان احمد کسروی – ص 35) طبیعی است افرادی که قدرت مقاومت در مقابل فرهنگ مهاجم را ندارند و بدست آوردن معلومات و اطلاعات واقعی از افتخارات ملت خویش را توأ م با سختی ها ، ممانعت ها ، درد سرها و هزینه های زیاد می بینند راحت ترین راه را هضم شدن در فرهنگ حاکم می بینند و پشت به هویت خویش می کنند . بدین سان تاریخ جدیدی برای ایران نوشته شد و افتخار بر کوروش و داریوش و نژاد موهومه آریایی و قوم پارس که سر آمد همۀ ملتهای جهان باشد سر لوحه تبلیغات رضا خانی قرار گرفت و در این میان اگر کسی می خواست برای خود هویتی که بتواند بر آن ببالد دست و پا کند چاره ای جز چسباندن خود به پارسی و پارسیان نداشت و این در حالی بود که تاریخ واقعی حقایق را به شکل دیگری آشکار می کرد . این سیاستها به علت اینکه در طول 53 سال حاکمیت پهلوی در ایران تثبیت شده است متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب هم با این که نسبت به قبل از انقلاب وضع خیلی بهتر شده است ولی باز هم راه زیادی تا رسیدن به حقوق مساوی با فرهنگ حاکم وجود دارد و هنوز هم توهین ها و اهانت ها ادامه دارد هنوز هم تورکها را آذری می نامند . سیاست استحاله فرهنگی به شدت دنبال می شود و تا بتاوانند به نحوی از درون تورکها را بپوسانند برنامه ای را پیاده کنند که دیگر تورکها خود را تورک ندانند ولی هیچکدام از اینها چاره اصلی درد نیست . تنها راه حل واقعی مسئله ، شناخت حقوق فرهنگی – اقتصادی مساوی و برابر با فارسی زبانان برای نیمی از جمعیت تورک کشور است و قبول این واقعیت که ایرانی بودن مساوی فارس بودن نیست .اگر چنین حقی برای مردم ترک و یا بقول شما ترک زبانان یا آذری ها به رسمیت شناخته نشود باعث بروز مشکلات و تنشهای فراوانی خواهد شد که همه می دانیم و لازم به توضیح نیست.

چهارشنبه 24 آذر 1395
بؤلوملر : تورک ادبیاتی ,