قهرمان حماسی  میان اهالی آذربایجان است که با قیامش بر ضد فئودالیسم و شیوهٔ ارباب و رعیتی نامی ماندگار در میان مردم آذربایجان و بسیاری از کشورهای جهان از خود به جا گذاشت.

باعث این قیام مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی کیشی است. وی پسری موسوم به روشن (کوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشم‌داری است به نام حسن خان. روایت کوراوغلی در جغرافیای وسیعی از اروپای شرقی تا قفقاز، ایران، افغانستان، آسیای مرکزی و جنوب سیبری و برخی نقاط دیگر گسترده است. در این جغرافیای وسیع، روایت کوراوغلی در قالب نمونه‌های آذربایجانی، قفقازی، آناتولی، ارمنی، گرجی، ازبکی، ترکمنی، خراسانی، قشقایی و حتی توبولها یا گروههای تاتار در سیبری سروده شده است.
وجه تسمیهٔ کوراوغلو
حسن خان بر سر اتفاقی بسیار جزئی که آن را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می‌کند، دستور می‌دهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعهٔ تلخ، روشن پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود می‌گیرد. کوراوغلو به ترکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گووراوغلو یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو می‌دانند. همچنانکه کوراوغلی در زبان ترکمنی، گوراوغلو تلفظ می‌شود.
سرآغاز قیام
علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانه‌ای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان می‌گریزد و پس از عبور از سرزمینهای بسیار سرانجام در چنلی بئل (کمره ی مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و صعب العبور با راههای پیچا پیچ، مسکن می‌گزیند . روشن کره اسب ها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش می‌دهد و در قوشابولاق (جفت چشمه) در شبی معین آب تنی می‌کند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده می‌شود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده است، شمشیری برای پسر خود سفارش می‌دهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را می‌گذارد، می‌میرد.
روشن او را در همان قوشابولاق به خاک می‌سپارد و به‌تدریج آوازهٔ هنرش از کوهستانها می‌گذرد و در روستاها و شهرها به گوش همگان می‌رسد.
دو کره اسب، همان اسبهای بادپای مشهور او می شوند، با نامهای قیرآت و بزآت.
عاشق جنون، اوایل کار به کوراوغلو می‌پیوندد به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چنلی‌بئل می‌پردازد و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان می‌شود.
کوراوغلو سرانجام پس از کشمکشهای فراوان موفق می‌شود حسن خان را به چنلی بئل آورده و به آخور ببندد و بدین ترتیب انتقام پدرش را بستاند
داستان کوراغلو ریشه در تاریخ دارد و به گواه خیلی ها به دوران صفویه و زمان جنک های ایران و عثمانی بر می گردد. این داستان به غیر از آذربایجانی ها  بین سایر تورک های ایران ، ترکیه و سایر کشور های تورک نشین وجود دارد.
در آذربایحان چندین قلعه به نام کوراوغلو شناخته شده است .اما یکی  از آنها بیشتر از بقیه با عقل جور در می آید قلعه ای در نزدیکی خوی و کاملا نزدیک به مرز ترکیه.بر فراز کوه چنلی بئل قلعه کور اوغلو قرار دارد.
و اما چند  دلیل برای موثق بودن این قلعه در نزدیکی خوی ( از زبان استاد بهروز نصیری)
1-به این منطقه از قدیم قلعه کوراوغلو . چنلی بئل می گفتند.
2- در داستانها داریم که وقتی پدر کوراوغلو به دستور حسن پاشا کور می شود از آنجا برگشته و دو اسب معروف را باخود می آورد وی به کوراوغلو دستور می دهد تا خود به همراه اسب ها در چشمه قوشا بولاغلار استحمام کنند.ای چشمه ها در این منطقه ودر کنار روستای کتیللی به همین اسم ذکر شده قرار دارد
3-در روایات وجود دار که کوراوغلو قلعه خود را در کنار جاده ابریشم احداث می کند.واهد هم نشان می دهد که جاده ابریشم دقدقا از اینجا عبور کرده است.
4-کوراوغلو در شعرها  خود را " تکه تلمان " می نامند .در خوی یک منطقه به نام تکلی داریم .
5-کوراوغلو مشاوری به نامصفراز منطقه " قوروق " داشته است . روستا و منطقه بزرگی در همین منطقه به نام قوروق وجود دارد.

6-نزدیکی به  مرز ترکیه هم دلیل بیشتری برای اثبات این موضوع است

آرتیغین اوخوماخ
دوشنبه 29 آذر 1395
بؤلوملر : تورک ادبیاتی ,