بنا به روایات، زمانی ترکان مورد هجوم وحشیانه دشمنان قرار گرفته و بعد
از مقاومت شجاعانه بیشتر آنان قتل عام گردیده و تنها عده کمی توانستند از
مهلکه جان سالم بدر برند. ترکان باقی مانده که سرزمین جنت آسای خود را از
دست داده بودند در مکانی رحل اقامت افکنده و در حسرت و آرزوی برگشت به
سرزمین موعود به زاد و ولد پرداختند تا قدرت نظامی خود را از نو باز یابند.
دشمن بعد از گرفتن سرزمین ترکان به منابع طبیعی آن – بویژه باغهای پر از
سیب سرخ دسترسی پیدا کرد و پادشاه دشمن گویا چنان از بوی و طعم و لذت
سیبهای سرخ سرزمین ترکان خوشش آمد که دستور داد در فصل میوه یک «قیزیل
آلما» ی (سیب سرخ) واقعی، و در فصل غیرمیوه به یاد آن سیبهای سرخ یک
«قیزیل آلمای از طلا ریخته شده را بر بالای چادرش نصب نمایند») ترکان با
شنیدن این حرکت دشمن و با توجه به عدم توانایی خود در بازپس گیری سرزمینشان
حسرت و آرزوی باغهای سیب سرخ و بویژه گرفتن قیزیل آلمای ریخته شده از طلای
چادر فرماندهی دشمن را در دل فرزندان خویش پروردند و آنقدر در مورد قیزیل
آلما و سرزمین از دست رفته خود شعر و داستان سرودند و «تبلیغ فرهنگی» کردند
که نسلهای بعد با آرزو و حسرت شدید دیدار «سرزمین موعود» و رسیدن به چادر
فرماندهی دشمن و گرفتن قیزیل آلما بزرگ شدند. عاقبت روز و روزگاری که
ترکان قدرت خود را برای گرفتن سرزمین خویش کافی دانسته و خود را از نظر
ایدئولوژیکی نیز آماده احساس کردند دست به حمله زده و بعد از جنگی شدید که
در اطراف چادر فرماندهی دشمن از کشتهها پشتهها ساختند خود را به بالای
چادر فرماندهی رسانیده و قیزیل آلما را از بالای آن گرفته و فریاد «قیزیل
آلمانی آلدیق» یعنی سیب سرخ را گرفتیم را سر دادند. باقی مانده لشکریان
دشمن که دیدند ستاد فرماندهیشان سقوط کرد دست از نبرد کشیده و فرار را بر
قرار ترجیح دادند و بدین ترتیب «قیزیل آلما» و سرزمین موعود و سیبهای سرخ
حسرت انگیز آن دوباره بدست ترکان افتاد. از این به بعد در تفکر و نگرش و
بینش ترکان باب جدیدی گشوده شد و ایده و تئوری قیزیل آلما شکل گرفت. از این
تئوری مثلث «هدف، حسرت، فتح» در فرهنگ ترکان زاده شد. بعد از این ترکان که
به قدرت نظامی برتر جهان تبدیل شده بودند چنان خیال میکردند که در سرزمین
«مورد هدف» در بالای چادر فرماندهی یا ستاد ارتش یا در بالای یکی ازگنبدها
و منارهها وکلیساها و کنیسهها و یا در بالای پشت بام قصرها و کاخهای
دشمن یک قیزیل آلمای از طلا ریخته شده آویزان است و جنگاوران و دلاوران ترک
میباید خود را به این «هدف» رسانیده و به هر قیمتی شده آنجا را فتح کرده و
قیزیل را از آن خود نمایند. جنگجویان ترک گاهی سالها و نسلها بر روی این
«هدف» زوم کرده و برای رسیدن به قیزیل آلما و حمله به خطوط دشمن روزشماری
میکردند. بدین ترتیب قبلاً «هدف» (قیزیل آلما) در شهر یا کشور مورد «هدف»
به صور مختلف از طریق «بعضی ترکان» دیده و «گزارش» میشد و بعد «حسرت»
رسیدن به آن با «تبلیغ فرهنگی» آغاز میشد و بعد از آمادگی کامل به «هدف»
حمله کرده و آنجا را «فتح» میکردند. این ایده و تئوری اولیه «قیزیل آلما»
که خیلی ساده و عامه فهم بود بعدها از سوی متفکرین ترک بشدت پیچیده گردید
و محل آن نیز نسبت به «زمان و مکان» تغییرکرد چنانچه «اولیا چلبی» بعدها
در روزگار خود در «کافرستان» شش شهر یا کشوری پیدا کرد که در بالای کلیسا
یا کاخ آنجا قیزیل آلمایی از طلا ریخته شده وجود داشت که بعضیها «فتح» و
بعضیها در حال بررسی برای «فتح» بودند. با ورود ترکان سلجوقی به کشورهای
اسلامی و بدست گرفتن فرماندهی جنگهای صلیبی این ایده وتئوری «قیزیل آلما»
نیز به همراه آنان وارد ایده مسلمانان گردید و کم کم رنگ ایده و تفکر ترکی -
اسلامی پیدا کرد. از این به بعد ترکان به خود «اهل اسلام» گفته و ایده
قدیمی را در شکل جدید ارایه دادند چنانچه از منظر جنگجویان ترک عثمانی
حتماً«اهل اسلام قیزیل آلمایا دکین فتح ائدهجکدیر» () یعنی اهل اسلام
(ترکان) تا قیزیل آلما فتح خواهند کرد.