چنگیز خان یک ترک بود
این دعا رو چنگیز با زبان ترکی خودش سروده در جواب کسانی که میگند مغول
بوده اطلاعاتتون رو ببرید بالا نیاید حرف الکی بزنیددددددددددد
چنگیزخان یک ترک اوزیک بود
چنگیزخان دارای « تیپ مغولی » از نظر چهره شناسی نبود!
2- اسم چنگیزخان یک اسم ترکی است!
3- شهرت چنگیزخان شهرتی ترکی است!
4- چنگیزخان شخصاً خود را فردی ترک میدانست!
5- مورخین زمان چنگیزخان او را ترک میدانستند!
6- چنگیزخان غیر از « ترکیِ مغولی » زبان دیگری نمیدانست!
7- مادر چنگیزخان یک ترک بود!
8- چنگیزخان به ترکی شعر میسرود!
9- چنگیزخان به زبان ترکی سکه میزد!
10- چنگیزخان بزبان ترکی نامه مینوشت!
11- دشمنان چنگیزخان او را ترک میدانستند!
12- چنگیزخان از سلاله بوزقورد (گرگ خاکستری) یعنی از سلاله ی خاقانان « گؤک ترکها » (Gök türk )ترکان آسمانی) بود!
13- چنگیزخان از دومین نسل بوزقورد از قبیله دوققوز تاتار (نُه تاتار) تُرکها بود!
14- چنگیزخان یک ترک اوزیک بود!
15- واژه مغول یک واژه ترکی است!
16- اسامی ترکی در خاندان چنگیزخان به وفور نامگذاری میشد!
17- مغولان امروزی مغول نیستند بلکه از باب تفاخر به چنگیزخان خود را مغول میدانند!
لازم به یادآوری است که اکثر بندهای این مقاله تقدم و تأخر لازم و ملزومی
بر همدیگر را ندارند ، بلکه خواننده ، هر کدام از بند ها را که دلخواهش
باشد میتواند به راحتی انتخاب و دلایل هفدهگانه را خود به روش خویش
مطالعه فرماید. حال به توضیح استدلالی و استنادی هر بند بطور جداگانه
پرداخته میشود:
1- چنگیزخان دارای « تیپ مغولی » از نظر چهره شناسی نبود!
بر اساس منابع در دسترس ثابت میشود چنگیزخان دارای تیپ مغولی که امروزه در
کشور موسوم به مغولستان زندگی میکنند نبوده بلکه دارای « تیپ ترکی » بود.
« خواجه رشیدالدین فضل الله» مورخ و وزیر مشهور « غازان خان » و «
اولجاتیوخان » که به آرشیوها و اسناد و بایگانیهای سّری و فوق محرمانه
«دولت مغولی ایلخانی » دسترسی کامل داشت به صراحت مینویسد : « جینککیزخان
(تلفظ عربی ـ مغولیِ چنگیزخان) و پدران و برادران او را ... قیات بورجقین
لقبشده و ایشان هم [از قوم] قیاتاند، و هم بورجقین، و بورجقین در لغت
تُرک کسی است کی (که) چشم او را اَشهَل باشد»(5)
پس از این سند مهم تاریخی که گویا از « آلتان دفتر » (آلتون دفتر= دفتر
طلایی= دفتر سرّی) که در خزانهی خانان و دولت ایلخانی محفوظ و از سوی
رشیدالدین بنوشتهی خود او « مطالعه رفت و روشن و معین نبشته (نوشته) است
»، معلوم میگردد که نه تنها چشمان چنگیزخان، بلکه چشمان « پدران و برادران
» او نیز « اَشهَل » بود. اما اَشهَل یعنی چه؟!
« اَشهَل » لغتی است عربی و مؤنث آن « شهلا » است. در عربی بعضی از اسما با
انتقال الفِ اولِ اسمِ مذکر به آخر آن مؤنث میشوند مثل اکبر که کبرا
(کبری) و اصغر که صغری میشود.
مؤلف فرهنگ عمید در ذیل معانی اشهل مینویسد : « مردی که چشمان آسمانی رنگ
یا کبود رنگ دارد. » (6) همو در ذیل « شهلا » نیز مینویسد : « زیبا و
دلفریب » (7) دیگر فرهنگنویسان نیز اشهل و شهلا را قریب به همین مضمون
میآورند (8 ) در مورد تشبیهات این اسم گفته میشود که این نوع چشم انسانی
از نظر شباهتِ گیاهی به « نرگس »، و از نظر شباهتِ حیوانی به « گربه »
تشبیه میشود. همانطوریکه میدانیم شعرا و نویسندگان ادبی زیباترین صفت
برای بیان زیباییِ یار دلفریب و رعنایی او را داشتن چشمان نرگس و شهلایی
توصیف کرده اند.
« پروفسور رنه گروسه » (استاد تاریخ) در کتاب مشهور خود بنام « امپراتوری
صحرانوردان » به صراحت درمورد اندام و قیافه چنگیزخان با اتکا به منابع
تاریخی مینویسد : « مورخ ایرانی،جوزجانی [که همزمان با مغولان میزیست] او
را [(چنگیزخان را)] بدین ترتیب ترسیم نمودهاند :
قامتی بلند، جثهای قوی، پیشانی بلندی داشت. چشمان او مثل چشم گربه بود»
(9) چنانچه میدانیم و امروزه نیز به عینه شاهد آن هستیم مغولان دارای « قد
کوتاه »، « پیشانی کوچک » و « چشمان بادامی » هستند که کاملاً مغایر با
تیپ چنگیزخان است که مورخین موثقی که دسترسی به اسناد طبقهبندی دولت مغولی
ایلخانی داشتند از او ارائه کردهاند. قامت بلند، هیکل قوی، پیشانی بلند، و
چشمان شهلا و نرگس گونه با رنگ میشی و آبی آسمانی کاملاً مطابقت با صفات «
اوغوزخان » پدر تاریخی - افسانوی ترکان مندرج در مآخذ تاریخی دارد. جالب
اینکه نه تنها چنگیزخان بلکه « پدران و برادران » و قبیله او نیز به همین
تیپ و شکل و شمایل غیر مغولی تثبیت شده اند.
2- اسم چنگیزخان یک اسم ترکی است!
چنانچه میدانیم اسم اصلی چنگیزخان « تموچین » بود، از مادهی تَمور (تمیر،
دمیر) یعنی آهن. بعضی از منابع برای سرپوشگذاری به منشأ واقعی این اسم
داستان جالبی طرح کردهاند. بدین شکل که وقتی چنگیزخان متولد میشد پدرش با
یکی از فرماندهان ترک بنام « تموچین اوگه » یا « تموچین اوگا » (تموچین
آقا) میجنگید و وقتی تموچین تُرک شکست خورده و بروایتی اسیر و کشته شده
پدر چنگیزخان نام آن سردار تُرکِ کشته شده را بر روی پسر تازه متولد شده ی
خود گذارده است. (10)
در مورد این داستان لازم به یاد آوری است که :
اولاً : این توجیه غیر عادی است و بدان میماند که بگویند استالین وقتی
هیتلر را شکست داد نام فرزند تازه متولد شده ی خود را هیتلر گذاشت. طبیعی
است که انسان نام دشمن منفور خود را بر روی عزیز و فرزند دلبند خود
نمیگذارد.
ثانیاً : از آداب و رسوم اکثر بیابانگردان آسیای میانه که اسلام دین آنها
نیست این می باشد که فرزند تازه متولد شده چندین سال بدون نام یعنی « آدسیز
» میماند تا در اثر انجام کاری شایسته و اثبات دلاوری، نامی مناسب همان
کار بر روی فرزندشان گذارده شود. مثلاً در داستان های دده قورقود پسری که
در میدان مسابقه گاوی را با ضربه ی مشت از پای درآورده بود نام « بوغاج »، و
پسری که به ایلخی اسب ها حمله می کرد و اسب ها را می کشت « باسات » (باس+
آت) نام گذاری می شود چون در زبان ترکی به گاونر، بوغا و به اسب، آت و به
حمله، باسغین از فعل باسماق می گویند که روی هم، حمله کننده به اسب معنی می
دهد.
پس تموچین نامی است که خاندان چنگیز آن را با میل و رغبت بر روی فرزند خود نهاده اند و معنی آن در زبان ترکی « آهن »است .
3- شهرت (لقب) چنگیزخان یک شهرت ترکی است!
از آنجایی که اسم و شهرت در زمان قدیم « پرچم هویت اشخاص » به حساب می آید،
لذا در اکثر موارد از نام و شهرت افراد باستانی میتوان به هویت ملی ایشان
پی برد. مثلاً هیچ بلوچی اسم یا لقب ارمنی مثل پطروس و پطروسیان را به
روی فرزند خود نمیگذارد و هیچ روسی اسم آیدین را بر روی یکی از فرزندانش
نمینهد، بویژه در زمانی که داد و ستد فرهنگی کم بوده و بالاخص که در میان
اقوام صحرانورد بیشتر سالها موازنه شمشیر بر روابط اقوام حاکم بود.
به هر حال لقب چنگیزخان که حال اسم معروف او شده است- از دو جزء « چنگیز» و
« خان » تشکیل شده است. « خان » که امروزه نیز در ایران استعمال میشود
مخفف کاغان (خاقان) است. تمام مورخین متفق القول هستند که چنانچه قیصر لقب
پادشاهان روم و کسری لقب پادشاهان ایران و امیرالمؤمنین لقب خلفای اسلامی و
تزار لقب پادشاهان روس بود، خاقان یا خان نیز لقب پادشاهان تُرک بود.
جزء دیگر این شهرت یعنی « چنگیز » نیز از واژه « دنیز » به معنی دریا گرفته
شده است که یک لقب ترکی است. چنانچه میدانیم یکی از فرزندان اوغوزخان -
خاقان مشهور ترکان - « دنیزخان » بود. دنیز تلفظ امروزی و معاصر واژهی «
تنگیز » است که مقلوب آن شهرت چنگیزخان شده است.
« پروفسور ساندرز » استاد رشته ی دانشگاه کنتربری در مورد این لقب ترکی
مینویسد : « واژه چنگیز از تنگیز ترکی به معنی دریا گرفته شده و یک
فرمانروایی به پهناوری دریا را میرساند که گمان میبردند زمین را احاطه
کرده است. بنابراین میتوان آن را به معنی اقیانوس یا خان جهانی ترجمه کرد»
(11 )
4- چنگیزخان شخصاً خود را ترک میدانست!
مورخ مشهور هندوستان بنام « منهاج الدین سراج » در کتاب خود بنام « طبقات
ناصری » به واقعه ی سقوط « قاضی وحیدالدین » از بالای قلعه ی محاصره شده ی
هرات اشاره کرده مینویسد که قاضی از ارتفاع فوقالعاده زیاد پایش لرزیده
به میان مغولان میافتد و در میان بهت و حیرت همگان بصورت معجزهآسایی سالم
میماند. مغولان که باور نمیکردند فردی از آن ارتفاعِ زیاد سقوط کرده و
جان سالم به در بَرَد وقتی از صحیح و سالم بودن او مطمئن میشوند « قاضی
وحیدالدین » را پیش « تولی » فرزند چنگیزخان میبرند و او با تعجب از سالم
بودنش خطاب به ایشان میگوید: « تو اسماء آُلغ تنگری[(اولو تانری = خدای
برزگ)] با خود داری » و بعد او را به عنوان « نظرکردهی الهی » پیش
چنگیزخان میفرستد و چنگیزخان نیز او را ملازم درگاه خود مینماید.
« منهاج سراج » روایت یکی از دیدارهایش با چنگیزخان را از زبان خود« امام
قاضی وحیدالدین » که به ایشان نقل کرده است چنین میآورد : « [چنگیزخان]
پیوسته از من اخبار انبیاء و سلاطین عجم و ملوک ماضی میپرسید و میگفت :
محمد یَلواج [(رسول)] علیهالسلام ، از ظهور من و جهانگیری من هیچ اِعلام
[(آگاهی، خبر)] داده بود؟ من عرضه داشتم احادیثی که در خروج تُرک روایت
کردهاند. بر لفظ او رفت که : « دل من گواهی میدهد که تو راست میگویی.»
(12 )
از این سند بسیار مهم تاریخی به خوبی پیداست که هم « منهاج سراج »
هندوستانی (مورخ)، و هم « امام قاضی وحیدالدین فوشنجی » (راوی ایرانی) که
از « جمله اکابر خراسان » بود، و هم « چنگیزخان مغول » در یک نقطه باهم
اتفاق نظر داشتند و آن « تُرک بودن چنگیزخان » بود. یعنی اگر « امام قاضی
وحیدالدین » چنگیزخان را ُتورک نمیدانست، نمیتوانست برای ظهور او نه یک
حدیث، بلکه « احادیثی در مورد خروج تُرک » بیان کند، و اگر چنگیزخان خود را
تُرک نمیدانست قبول نمیکرد که این احادیث در مورد ظهور او بیان شده است.
مثلاً اگر در حدیثی ذکر میشد که یک آلمانی یا روس ظهور کرده و چنین و
چنان خواهدکرد مگر چنگیزخان قبول میکرد که احادیث در مورد ظهور او بوده
است؟! و اگر « منهاج سراج » - مورخ مسلمانِ هندوستانی، که سفیر دولت « مَلک
سعید رکن الدین محمد عثمان » به منطقه ی خود مختار قُهستان بود، -
چنگیزخان را تُرک نمیدانست مگر آن احادیث را که امام قاضی وحیدالدین در
مورد چنگیزخان روایت کرده بود قبول میکرد؟!
میدانیم که کتاب « طبقات ناصری » را « منهاج الدین سراج » به « ابوالمظفر
ناصرالدین محمود » از پادشاهان مسلمان هندوستان تقدیم کرده است و اگر او
احادیث را منطبق بر چنگیزخان نمیدانست، مگر جرئت میکرد در کتابی که به
پادشاهی تقدیم میشود احادیث دروغ در باره یک مغول کافر کیش، بیاورد؟!
کوتاه شود
این مسئله از نظر روانشناسی کاملاً به اثبات رسیده است که انسانها در حُزن
و اندوه شدید و یا شادی و خوشحالی شدید اتوماتیک وار بدون اینکه خود
متوجه باشند به زبان اصلی و مادری خود اظهار درد یا شادی میکنند. لذا
جاری شدن این شعر بر زبان چنگیزخان در آن زمان تألم شدید نشانگر باز گشت
حداقلی به لهجه ی مادری خویش یعنی لهجه ی مرکیتی از زبان ترکی می باشد.
شعر مذکور چنین است:
قولون آلکان قولوندای
قولونومدین آیریلدیم
آیریلیقکان آنقودای
اَر اولومدین آیریلدیم
پروفسور بارتولد مینویسد: چنگیزخان این شعر را « به زبان ترکی در 1227[میلادی] هنگامی که خبر مرگ پسرش جوجی را شنید سر داده است :
[معنی شعر چنین است] هم بدان سان که گورخری گریزان از شکارچی کرهاش را گم
میکند، من از پسرم جدا افتادم. هم بدان سان که دستهای مرغابی به هر سو
پراکنده میشوند، من از پسر قهرمانم جدا افتادهام.» (19 )
,
حرف "ر" در زبان مغولی وجود ندارد.
نه تنها در زبان مغولی بلکه در هیچیک از زبان های شرق آسیا این حرف وجود ندارد. شما کلمات زیادی درباره ایشان خواهید یافت که شامل این حرف هستند.
نسب وی
نام پدر چنگیزخان یسوع بهادر و نصرانی بوده است. خانواده چنگیزخان در تبعید و تنها بوده اند و چنگیز خان در آلتای در روسیه فعلی متولد شد. در کودکی پدرش توسط مغول ها به قتل رسید.
زبان رسمی ایشان تورکی بوده است
خط حکومتی شان اویغوری ( همان که در کتیبه های ارغنون است) بوده است.
مغول ها و تورک ها
تمامی آنهایی که در جنگ با خوارزمشاهیان شرکت داشتند از ترکستان بوده اند. چنگیز خان با قبائل مغول چون نایمان ها همواره دشمن بوده است.
جانشینان وی
ایلخانان در ایران غربی، تیموریان در ایران شرقی، قپلای خان ( قاپلان = لقبی برای ببر) در پکن (= بیگ ین= بیجینگ) همه تورک بوده اند.
مغول ها شجاع نیستند
اصلا در کل تاریخ مغولستان هیچ قیام و جنگی نمی بینید. ساکنان بیشتر مناطق مغولستان فعلی بیشتر دارای مدنیت چینی اند. مساله جهانگشایی نزد ترکان سابقه ای دیرین دارد: تورکیوها در آسیای شرقی، هون ها در روم غربی، صفویان و افشار در ایران، عثمانیان در خاورمیانه و ...
صنایع ایشان
بی شک تسلط بر تمامی جهان قدیم جز به کمک بالاترین تکنولوژی های زمان چون باروت، دژکوب، اسب های تیزرو و سیستم کنترل مرکزی ( قزل یورد) میسر نبوده است. این ها ابداعات ترک ها بوده است ولی مغول ها هنوز هم از عقب مانده ترین مردم جهان هستند.
دین ایشان
بدون شک اقبال عامه مردم توسط زور و ظلم محقق نمی شود و برای این کار به نوعی وسیله معنوی احتیاج است. شما یاساق های چنگیزخان را بخوانید و ببینید که آیا با اسلام تضادی دارد یا نه؟ حال ببینید اشعار خیام و ... را در مساجد می خوانند یا در کاباره ها؟ بزرگترین مساجد جهان را جانشینان چنگیز خان ساخته اند: تاج محل در هندوستان، گوهرشاد در مشهد، سلطانیه در زنجان، رصد خانه مراغه و ... متاسفانه در کتاب های درسی ما، کل سلاطین تورک چون سلطان محمود غزنوی، امیر تیمور و ... را خرمذهب و دائم الخمر قلمداد کرده اند. در صلح نامه با سلطان محمد خوارزمشاه قید می کند: چون شما مسلمانید ما با شما برادریم ( ر.ک. لغتنامه دهخدا)
خونریزی چنگیزخان
مثلا در تواریخ آمده است جمعیت نیشابور بالغ بر یک میلیون بوده است! و این که وی از خون مردم مزارع ری را آبیاری کرده است که به علت کلون شدن خون و ... این امر امکان ندارد. وانگهی چرا فقط در بعضی نواحی دست به تخریب زده و شهرهایی چون تبریز و زنجان تخریب نشده اند که هیچ، به ترقی و رفاه رسیده اند. به علاوه چنگیز خان اجازه قتل زنان و کودکان را ساقط کرده بود و افسران دشمن که شجاعانه جنگیده بودند را وارد صف خود می نمود.
افسانه ونیزی
ما شرقی ها همیشه عادت داریم خود را زیر ذره بین غربی ها ارزیابی کنیم. اما اگر آنها دچار اشتباه شوند چه؟ یک پرفسور ایتالیایی ثایت کرده که مارکوپولو اصلا به آسیا سفر نکرده و آنچه نوشته از دیگران شنیده بوده است!
فیلم ها
بیشتر فیلم هایی که راجع به چنگیز خان ساخته می شوند، وی را نه خونریز معرفی می کنند نه بی عفت. این ها فیلم های رومانتیکی هستند که به رابطه عاشقانه چنگیز با همسرش اختصاص داشته اند.