متاسفانه من تا اون زمان به هیچ وجه نمیدونستم وزنی به اسم وزن هجایی وجود داره, و چون فردی در نزدیکی من نبود که با ترانه آشنا باشه نمیتونستن بهم کمک کنن در اینترنت هم به هیچ وجه نمیتونستم منبعی پیدا کنم که یک تعریف درست و درمون از ترانه و تفاوتش با کلاسیک بهم بده

البته در این انجمن هم پرسیدم ولی جواب جامع و قانع کننده ای نگرفتم باز, به همین دلیل طبق قولی که به دوستان دادم وباید بهش عمل کنم این آموزش کوتاه والبته به نظر خودم مفید رو اینجا قرار میدم برای افرادی که مثل خودم درگیر یک تفاوت بین ترانه و کلاسیک بغیر از تفاوت زبان عامیانه و... هستن.....

البته طبق گفته ی آقای جلیل زاده ی عزیز فردی که ترانه میگه با وزن عروضی دیگه آخرشه Smile و هیچ ایرادی نمیشه ازش گرفت, اما بنظرم کسی که میخواد ترانه بگه اگه از وزن هجایی شروع کنه و زبان و نوع ترانه نویسی خودش رو ثابت کنه بعد بره سمت وزن عروض بهتره(کاملا نظر شخصی)

همینجا نکته ای رو میگم من تنها دو ماه هست که با ترانه و وزن هجایی آشنا شدم و فقط دوست دارم مواردی رو که یاد گرفتم و از یاد گرفتنش خوشحالم به دیگران بگم شاید کسی هم مثل من از یادگیری این مسائل خوشحال بشه و نقطه ی عطف در زندگیش باشه و این مقاله(بهتره بگم آموزش خودمونی) مثل مقاله هایی که برای فیلمنامه قرار میدم نیست.

ببخشید زیاد حرف زدم بعد از اینهمه مقدمه میریم سر آموزش, آموزشی که اگر بخونید فکر میکنید زیاد مهم نیست ولی یکسری نکته ها و تبصره هایی داره که نیازمند تمرین و پیدا کردن مهارت هست.....ببخشید بابت کمبودهاش و اگر دوستان ایرادهایی میبینن ممنون میشم بگن.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ما توو کلاس اول یاد گرفتیم کلمات رو بخش کنیم و اونها رو ادا کنیم.

مثلا:

بابا آب داد======> با با آب داد. همین حالت در وزن شناسی ترانه هم بکار میره. به هر بخش از کلمه که در جداسازی قابل تفکیک باشه و به استوپ زبانی برسه میگیم یک هجا. (با) (با (آب) (داد) هرکدوم از اینها یک هجا محسوب میشن. کلمات تشکیل میشن از یک یا چند هجا.

هجاها هم براساس صامت ها تعداد شناسی میشن. (صامت ها حروف بی حرکت الفبا هستند) (از الف تا ی)

مثلا:

ایران====> ای ران====> دوهجاییه

کلمات===>ک ل مات===> سه هجاییه

جداسازی==>ج دا سا زی===> چهار هجاییه

همونطور که میدونید ترانه دارای فرم ظاهری و ساختار بیرونی مشخص شده اییه که در ادبیات کلاسیک بهش میگن "قالب".

قالب ها ظاهر های متفاوتی دارن

مثلا:

چهارپاره: (علامت های آخر هربیت قافیه یا ردیف به حساب میان)

--------- ----------*

--------- ----------*

--------- ----------#

--------- ----------#

همونطور که دیدید قافیه ها هر دوبیت تغییر میکنه . و این روند تاپایان یک ترانه ادامه داره. هر بیت دومصرع داره. و به هر دوبیت که هم قافیه باشن یک بند گفته میشه.

اگر ترانه ی نمیترسم از خودم که در انجمن فرستادم رو بخونید آقای عالی پور گفتند که متوجه قالب کار من نشدن و حق با ایشونه به دلیل اینکه نتونستم قافیه ها رو درست انتخاب کنم این مسئله باعث سردرگمی شد, چون قالب ترانه ی من مثنوی بود بعنی هر بیت قافیه ی جداگانه ای داره و به دلیل ایراد در قافیه ها متوجه قالب نشدن.....

حالا برگردیم به هجا.

ترانه دارای وزن کیفی- عددیه .که فعلا از وزن کیفی صرف نظر میکنیم و میریم سراغ وزن عددی

وزن عدی:

وزن عددی یعنی مصرع ها در تعداد هجاهای مصرفی یه اندازه باشن.

یعنی اگه ترانه ای بامصرع هشت هجایی شروع شد تا انتها باید مصارع هشت هجایی باشن.(تساوی تعداد هجاها در مصارع)

البته در مواقعی خاص میتونه تغییر و کم و زیادشه.اما طبق اصول و اختیارات شاعری. مثلا مواردی پیش میاد که هجای کمتری در یک مصرع میزاریم و این مسئله میتونه با کشیده خواندن خواننده رفع بشه که البته اصولی داره و موقیعت شناسی میخوادSmile به همین دلیل یک ترانه سرا باید با موسیقی آشنا باشه.

ادامه:

یا اگه ترانه یازده هجایی شروع شده باید تا انتها یازده هجایی پیش بره.

مثلا:

ازم نخواه باتو بمونم تو هیچی از من نمیدونی

اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمیمونی

(ا زم ن خواه با تو ب مو نم)===> 9 هجا داره این مصرع

(تو هی چی از من ن می دو نی)===>9 هجایی

چندتا نکته:

1. ما در حالت افقی باید درگیر یک فضا یا تصویر یا لااقل دوچیز تکمیل شده و پوشش دهنده ی هم باشیم...یعنی هر مصرع یا بیت نباید حرف جداگانه ای بزنن

به عنوان مثال(از ترانه های خودم):

(کجای فال تو باید به دنبال خودم باشم؟

من از این زندگی خستم کجایی واژه ی نابم؟) اگر دقت کنید متوجه میشید که این دومصرع نمیتونن همدیگه رو پوشش بدن

(کجای فال تو باید به دنبال خودم باشم

کجا دستامو میگیری و میگی باتو همرا(ه)شم) حالا بنظرتون بهتر نشد؟ این مصرع رو آقای فولادی برام ویرایش کردن و میبینید که بهتر شد....

حالا اگر کسی دوست داره و اگر مدیران ایرادی نمیبینن ترانه هایی رو هجا شناسی بکنن تا مطمئن اینجا بزارن تا اگر ایرادی بود من یا اگر بلد نبودم اساتید بگن تا ایراداتون رفع بشه.

من سعی کردم خیلی خیلی ساده و کوتاه توضیح بدم. با تک مثالها. امیدوارم بدرد بخور بوده باشه.

وباتشکر از آقای مرصاد فولادی...

................................................................................​...........

[b]به روز رسانی

سلام خدمت دوستان محترم

بنده میخواستم ادامه آموزش را در پستی جدید ایجاد کنم اما چون متن آموزش ساده و کم هست ترجیح دادم این آموزش رو به روز کنم.

خب بریم سراغ آموزش

بعد از یادگیری و به کارگیری وزن عددی(تساوی هجاها)در ترانه, ترانه سرا باید یکسری نکات دیگه رو توی ترانه رعایت کنه تا بتونه یک ترانه بی نقص و زیبا رو ارائه بده.

یکی از این نکات وزن کیفی هست: به طور ساده میشه گفت وزن کیفی یعنی همون ریتم و ضرب آهنگ ترانه که باید در کل ابیات ترانه رعایت بشه تا هم در خوانش ترانه و هم در موسیقی ترانه اختلال ایجاد نشه.

نکته بعدی وزن نواختی هست که از زیر مجموعه ی وزن کیفی به حساب میاد که به معنی "چینش آوایی درست "هست, یعنی اصوات به گونه ای در کنار هم قرار بگیرند که راحت و در حالت طبیعی بیان شن.

مثالی رو بیان میکنم که آقای فولادی بزرگوار برای یکی از ترانه های بنده بیان کردن تا بیشتر با وزن نواختی آشنا بشید.

مثلا:

(خونه حسِ جوبُ میده) اگه دقت کنید "حس" یک خلا آوایی ایجاد میکنه و بعد کلمه ی"جوبُ" میاد که در حالت عادی تلفظ نمیشه و این گردش زبانی رو دچار اختلال میکنه.

یا(عادت کردم به این دردی) اینجا هم برای درست ادا شدن موسیقی متن در وزن به اجبار ناچاریم"عادت" رو بصورت سریع و شکسته بخونیم. اینا یعنی خارج شدن جمله و کلمه از حالت عادی تلفظ به اجبار رعایت موسیقی متن در وزن. و یعنی ایراد در وزن نواختی.

لینک ترانه

طبق این توضیحات امیدوارم با وزن کیفی و نواختی آشنا شده باشید.

بازهم ذکر میکنم که این آموزش همه و همه از آقای فولادی هست که به بنده پای ترانه هام و یا به صورت خصوصی آموزش دادند و بنده تمام چیزهایی که یاد گرفتم رو به صورت کامل و عین آموزش آقای فولادی در این قسمت جمع کردم تا ترانه سراهای تازه کار بتونن به راحتی این آموزش ها رو بخونن و یادبگیرن.

با تشکر فراوان از آقای مرصاد فولادی.


آموزش مقدماتی قافیه

سلام خدمت شاعران عزیز
مختصری در باب قافیه:

کلماتی که با مصوت بلند "ا" و "او" تمام می شوند قافیه هستند.
مثال: جارو و هیاهو
تنها و دریا

کلماتی که با صامت تمام می شوند باید از آخرین مصوت به بعد تمام صامت ها یکی باشند (آخرین مصوت هم باید یکی باشد)
مثال: باد و شاد (که می بینیم مصوت "ا" و صامت "د" یکی هستند)
سرد و درد (که می بینیم مصوت فتحه و صامت های "ر" و "د" یکی هستند)
بد و نود (که می بینیم مصوت فتحه و صامت "د" یکی هستند)

نکته: حروف الحاقی که در دو کلمه به یک معنی هستند جزء ردیف بوده و حروف قافیه محسوب نمی شوند.
بخشی از کلمه ی مرکب که در هر دو کلمه به یک معناست نیز جزء ردیف محسوب می شود.
برای بررسی قافیه، حروف و بخش های الحاقی و هم معنی را حذف کرده و بقیه ی کلمه باید قافیه باشد.
از این حروف و پسوندها و... می توان به علامات جمع (ان، ها، ات و...)، ضمایر (م، ی، د، یم و...)، بخشی از کلمه ی مرکب که در هر دو کلمه به یک معنی است (مثلا دوشنبه و سه شنبه، لبخند و زهرخند و...)، پسوندهای هم معنی (نالان و گریان، خواهش و آسایش و...) و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد.

در مثال های بالا حروف و بخش های الحاقی حذف شده و باید طبق قانون های قبلی بقیه ی کلمه قافیه باشد:
مثلا در نالان و گریان "ان" حذف شده و باید نال و گری قافیه باشند که مسلما قافیه نیستند.
یا در افعال می زند و می دهد "د" حذف شده و باید زن و ده قافیه باشند که مسلما قافیه نیستند
یا در رسیدن و رفتن باید رسید و رفت قافیه باشند (چون نون مصدری حذف می شود) که قافیه نیستند
و...

کلماتی که با مصوت "ای"، فتحه، کسره و ضمه تمام می شوند این مصوت ها را حذف کرده و بقیه ی کلمه باید قافیه باشد:
سعدی و شادی (ای حذف شده و باید سعد و شاد قافیه باشند که نیستند پس قافیه غلط است)
سایه و گریه (مصوت کسره حذف شده و باید سای و گری قافیه باشند که نیستند پس قافیه غلط است)

کلماتی که با ow تمام می شوند مانند ضمه محسوب نشده و می توانند قافیه باشند. به عنوان مثال قوافی نو و درو و... در غزل معروف حافظ:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو...

کلماتی که یکسان بوده اما معانی متفاوت دارند می توانند قافیه محسوب شوند (جناس تام):
مثل گور (قبر) و گور (گورخر)

استثناء مهم: اگر حرف روی (آخرین حرف اصلی قافیه) متحرک باشد می تواند آخرین مصوت کوتاه دو قافیه تغییر کند:
مثلا دست و شست با هم قافیه نیستند اما دسته و شسته یا دستم و شستم چون حرف ت متحرک است می توانند قافیه محسوب شوند.

نکته: به کارگیری حروف مشترک علاوه بر ضروریات قافیه به زیبایی قافیه کمک می کند.
مثلا هم دریا و صحرا و هم زیبا و فریبا با هم قافیه اند اما دومی به علت حروف مشترک بیشتر زیباتر است.

در گذشته قافیه ی سماعی یعنی قافیه کردن کلماتی با حروف متفاوت که صدای یکسانی در فارسی دارند درست نبود (مثل عزیز و مریض) اما امروزه در موارد زیر آن را چندان عیب نمی دانند:
به کارگیری در قوافی دشوار و کلماتی که قافیه ی مناسب ندارند
استفاده ی کم مثلا یک بار در یک غزل
استفاده در ترانه (که بیشتر شنیداری است)
استفاده در قوافی با حروف مشترک بیشتر (مثلا در قرص و بپرس حرف ر نیز مشترک است)
و...

شما حالا با آموختن همین نکته های کوچک تقریبا 99% قافیه را فرا گرفته اید.
پس با تمرین و خلاقیت، قوافی جدید کشف کنید و به کار ببندید و به دوستانتان نیز این مطلب را توصیه کنید شاید مفید باشد.

شنبه 16 بهمن 1395
بؤلوملر : تورک ادبیاتی ,