سی سال تمام در ارتش و ژاندارمری در صف و ستاد در اغلب نقاط ایران مأمور و مشغول بود ه فرمان برد و فرمان راند. در طول خدمت چندین بار فرمان درجه و نشان لیاقت گرفت . درآذر ماه 1337 به افتخار بازنشستگی نایل آمد . بازنشستگی فرصتی بود تا  علاوه بر معلومات ذیقیمتی که خود اندوخته بود کتب تاریخی را ورق بزند  و کتابی بنویسد که امروزه معتبرترین منبع ارسباران پژوهی است . اگر صدها کتاب در مورد اهر و ارسباران نوشته شود این کتاب صدرنشینی خود را حفظ خواهد کرد و هیچگاه  ارسباران پژوهان از این کتاب بی نیاز نخواهند بود . مرحوم سرهنگ حسین بایبوردی در جای جای کتاب از اشعار ناب  فارسی و ترکی سود می جوید و این ارزش کتاب را دوچندان می کند و نشانگر ذوق ادبی این نویسنده است .

گر بگویم شرح آن بی حد شود          مثنوی هفتادمن  کاغذ شود

بیان قوی نویسنده در جای جای کتاب مشهود است است . بخشی از این کتاب ارزشمند را با هم می خوانیم :

«در قحطی 1336 قمری که همه جا حتی ارسباران انبار غله آذربایجان دچار قحطی شده بود خود نگارنده آن روزها را به یاد دارم که موقع رفتن به مدرسه از هر جا می گذشتیم روی نعش ها پارچه کشیده برای دفن مرده ها و نگاهداری زنده ها پول و اعانه جمع می کردند . ده ها نفر زن و مرد برهنه که از فرط

لاغری و گرسنگی - از او مانده بر استخوان پوستی- با قیافه های وحشتناک دور لاشه اسب و الاغ جمع شده و برای بردن و خوردن تکه از گوشت آن هم دیگر را چنگ می زدند . و وضع طوری شده بود که احتیاطاً همراه نوکر به مدرسه می رفتیم.

البته اذیت و آزار اشرار ... نسبت به زارعین و دهات اطراف و دنباله جنگ بین الملل و پراکندگی اردوهای متلاشی شده روسی هم در تشدید اوضاع بی تاثیر نبود.»

 

به نوشته ایرج افشار در کتاب نادره کاران سرهنگ حسین بایبوردی در سال 1366 در تهران به درود حیات گفت. ممکن است بعضی از همشهریان بر من خرده بگیرند که با این همه اقوام و خویشاوندان وی چرا تاریخ وفات وی را از کتاب نادره کاران یادداشت کردم  من بیشتر اطلاعات مربوط به این نویسنده را از لابلای کتاب وی به دست آوردم . برا ی ثبت زمان مرگ وی با اغلب افراد در دسترس خاندان بایبوردی تماس گرفتم جالب است که عده ای از آنها اصلاً نمی دانستند که او کیست؟!

دوشنبه 20 دی 1395
بؤلوملر : قره داغ تاریخی ,