ایران ما و ایران شما

«محمدعلی ارجمندی»

آنها ناسیونالیست هستند و ایران را دوست دارند که این امر مبارکی است. اما درک درستی از ایران ندارند. آنها ایران را مترادف با قوم و فرهنگ و زبان فارس می بینند و لا غیر. اما ما ایران را با تمام اقوام و فرهنگها و زبانهایش دوست داریم.

این سنگ بنای اختلاف هویت طلبان اقوام ایرانی با شوونیست های ایرانی است  آنها بواسطه باورهای نادرست که توسط بزرگان مفکوره شوونیستی ایران از قبیل ادوارد لورنس، ریچارد فری، محمود افشار، شیخ الاسلامی، مشکور،  فروغی، ورجاوند و ...  دیکته شده است اقوام ایرانی بالاخص ترکان آذربایجان را بواسطه جمعیت قابل توجه، تاریخ و فعالیت های مدنی شان بزرگتریت تهدید برای ایران قلمداد می کنند و چاره کار را در انکار تمام و کامل حقوق جامعه آذربایجانی و صد البته آسیمیلاسیون آذربایجانیها می دانند.

انکار هویت یک ملت که زبان بارزترین نمود آن محسوب می شود کلید واژه محفل های شوونیستی است که آشکارا و پنهان آن را دنبال می کنند. و در رسیدن به این مهم از هیچ کوششی دریغ نمی کنند.

پان فارسها و شاگردان مکتب پان آذری که ثمره سالها فعالیت و صرف هزینه های کلان احزاب فراماسونی و مورخین تاریخ ساز یهودی نظیر محمدعلی فروغی هستند همیشه ایام و  به اقتضای زمان در قالب دولتها و احزاب فعالیت داشته اند. در طول همه این سالها بعد انقلاب مشروطیت تا به امروز  شاگردان آسیمیله شده مکتب پان آذری بیشترین بداخلاقی و نفرت پراکنی را نسبت به تاریخ فرهنگ و هویت جامعه ترکان آذربایجانی با شناسه من خودم یک آذری، تبریزی، اورمیه ای و ...  هستم را ابراز داشته اند.

مانقورت های بزک شده چنگیز آیتماتوف که هنوز در سوگ یزدگرد سوم دستمال ابریشمی به دست گرفته و فریاد واایرانا سرداده و از فتح اسلامی سرخورده هستند به اقتضای زمان غلام ترک و شیعه معتقد شده و فریاد  برمی آورند که: ملا محمد فضولی شاعر سنی مذهب را نبایستی تکریم کرد! فضولی را چه به آذربایجان و هویت آذربایجانی!

جل الخالق، فضولی شاعر غزلسرای سنی مذهب را نبایستی تکریم کرد ولی رودکی شاعر سنی مذهب را می بایست ستایش کرد!

چرایی این سخن اظهر من الاشمس است. گناه فضولی سرودن دیوانی به زبان ترکی است. حتی اگر مرثیه نامه ای به نام حدیقه السعدا در سوگ شهیدان کربلا داشته باشد مقبول نیست. رفتار پان آذریها مصداق ضرب المثل ترکی (عمی دردی دئییل زمی دردی دیر) است.

و یا نگرش متعصبانه ایشان به مفاخری که در وهله اول به جهان اسلام تعلق دارد. من باب مثال ابوعلی سینا را با نادیده گرفتن تمامی آثارش که به زبان عربی تالیف شده است افتخار پارس معرفی می کنند و  بر عکس این مهم نظامی گنجوی را به سبب دیوان فارسی اش هر چند که از اهالی گنجه می باشد باز فخر پارسی زبانان معرفی می کنند.

پان آذریها از ادبیات غنی زبان ترکی تنها حیدربابایا سالام استاد شهریار را تحمل می کنند. آنها حتی منظومه سهندیه و دیگر اشعار شهریار را نیز برنمی تابند. تورکون دیلی تک سئوگیلی ایستکلی دیل اولماز را اصلا قبول ندارند و اؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز را توطئه رژیم باکو به سرکردگی رستم علی اف می دانند.

نازنین ادیبان پان آذری لزوم ایجاد زبان معیار ترکی ایران را عامل تجزیه کشور و نفوذ عوامل فرهنگی جمهوری اران به مرکزیت بادکوبه می دانند. آنها می گویند زبان و ادبیات و نژاد ما متفاوت با آن سوی ارس است و از سوی دیگر بر خلاف این و همسو با نازنین ادیبان تهرانی برادران تاجیک و افغان را هم خون و هم نژاد خود معرفی کرده  و چاپ کتابهای درسی شان را متقبل می شوند.

به باور آنها زبان ترکی، گویشی است که در کانالهای استانی به تمسخر گرفته می شود و می بایست تنها در محیط روستایی و جنگ ها ی شبانه تلویزیون و یا رفتگران فیلم های سینمایی آن را متصور شد.

پان آذریها حتی در مقابل رئیس جمهور مملکت قد علم کرده و مانع از تحقق وعده ایشان در خصوص تشکیل فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی شده و  بنیاد فرهنگ و هنر آذری از نوع کعبه آمال خود را پاداش گرفتند.

پان آذریها در لبیک گویی به مصوبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز گوی سبقت را از پان فارس ها ربوده اند.  مجریان رادیو تلویزیونهای استانی مناطق ترک نشین حتی در برنامه های به ظاهر ترکی موظف به رعایت تمام و کمال مصوبات فرهنگستان هستند. کلماتی که برای مقابله تهاجم فرهنگی دشمن! و حفظ زبان فارسی ساخته می شوند، خود ابزاری برای تهاجم به زبان و هویت ترکان آذربایجان است. یعنی من ترک آذربایجانی نیز بایستی به جای sms  پیامک و به جای سوسید لغت یارانه را به کار ببرم.

پان آذریها بیشتر از آن که بتوان متصور شد غرق تخیلات خویش هستند و با چرب زبانی و نان به نرخ روز خوردن گذر عمر می کنند. برای زهر چشم گرفتن از نویسندگان و تفکراتی که همسو و یا مقابل آنها هستند بسیار دوست دارند که خود را نیروی امنیتی جلوه داده و نشریات مستقل را تهدید به لغو امتیاز و برخورد قانونی!  نمایند. به باور آنها همه ترکی نویسان ایران با دریافت پول های کلان از باکو و آنکارا نفوذی و از جنبه دینی مفسد فی الارض هستند که می بایست دستگیر شوند.

مکر نخ نما شده دیگر این محافل شوونیستی رو در رو قرار دادن اقوام ایرانی و تنش افزایی در این زمینه است. ارگان رسمی حزب پان آذری همسو با رسانه های اپوزوسیون با تبلیغات گسترده سعی در  القای هویت چندگانه برای شهرهای غرب آذربایجان در راستای پیشبرد اهداف پلیدشان هستند. و در این مسیر حتی حقایق و اسناد تاریخی را نیز کتمان کرده و وارونه جلوه می دهند.

پان آذری ها مقلد کمر بسته احمد کسروی و نظریات ایشان در خصوص فرضیه زبان آذری هستند و بسان یک پیغمبر احمد کسروی را ستایش می کنند. اما همین مقلدین وفادار نوشته های احمد کسروی در خصوص تاریخ آذربایجان بویژه فجایع جیللوق «کشتار مسلمانان آذربایجانی شهرهای اورمیه، سلماس و خوی» را نادیده گرفته و همسو با  افرادی چون پول شیمون و فیلیپ پرایس خبرنگار منچستر گاردین انگلیس این فجایع دهشتناک را نادیده گرفته و سانسور می کنند. وقاحت را به اندازه ای رسانده اند که حتی سعی در وارونه نشان دادن این فجایع تاریخی دارند.

تخریب گور دسته جمعی قره صاندیق سند زنده نسل کشی مسلمانان غرب آذربایجان در شهر اورمیه از اقدامات حزب پان آذری در راستای زودودن همین حقایق تاریخی است و یا تلاش برای برافراشتن مجسمه جوزف کاگران در دانشگاه اورمیه. مسیونر آمریکایی مشوق حمله عبیدا... یاغی به شهرهای آذربایجان.

بی شک بزرگترین دشمنان ایران نیز بیماران نادانی از نوع پان آذریها هستند که در دایره محدود خود با تفکرات مسمومشان لجن پراکنی می کنند. 

شنبه 11 دی 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,