در این که؛ « سونگون» بی دردسر « قاتق » نان مان را تضمین می کند، محل تردید است اما در این که « قاتل» طبیعت مان می شود، تردیدی نیست. معادن دیگر نیز همان طور. جای خوش وقتی است که به زودی متوجه شده ایم که معادن « مس» و اخیراً « طلا» چنان ما را در غفلت فرو ساخته است که از ذخائر و معادن فرهنگی و مدنی مان غافل شده ایم. زبان، آداب و سنن، ادبیات عامه، فولکلور، موسیقی عاشیقی،‌ لباس بومی، معماری، آثار تاریخی و اماکن باستانی، باورها و ارزش ها و هنجارهای اصیل مان در حال رنگ باختن اند. حتی خبر می آید که بوی خوش ریحان در جنگل های آینالی و مکیدی جای خود را به بوی متعفن زباله داده است.

ورزقان چنان بر معادن فرهنگی چشم بسته است که بر سردرب خود نوشته است؛ « به سرزمین طلای سرخ » خوش آمدید و بقیه نقاط قراجه داغ نیز چنین...

خدای را شکر که به زودی متوجه شدیم این معدن با درآمد سالانه 600 میلیارد تومان دردی از ما درمان نکرده است و خبرهای ناخوش از آن به گوش می رسد. شهرستان ورزقان با چنین معدن و درآمدی حتی به گفته نماینده اش « از داشتن یک استخر سرپوشیده محروم است» و پروژه های راه سازی اش لنگ چند ده میلیارد تومان اعتبار هستند. خسارت زمین لرزه اش 1000 میلیارد تومان بود و دیدیم که مسئولان بارها در همراهی با همایش های ویژه جذب کمک های خیرین، اعلام کردند که؛ « دولت از تأمین همه هزینه های بازسازی این منطقه عاجز است». و نماینده اهر و هریس اعلام می کند؛ « فقط آسیب های پایاب مواد آلاینده سونگون نصیب مردم اهر و ورزقان است و بس. اگر مواد آلاینده در این منطقه افزایش یابد، ما تا سال ها بعد هم نمی توانیم در منطقه، آبی برای آشامیدن پیدا کنیم. ضمن اینکه نتیجه خام فروشی صورت گرفته در صنایع مس، اختلاس کلان و میلیاردی بود».

بر معادن آذرین ساخته در اندرون قره داغ دست می بریم و لایه های رسوبی را کنار می زنیم و به عبارتی باطله برداری می کنیم اما از گرد و غبار زمان که بر عناصر زرقیمت فرهنگی مان نشسته است، نگران نمی شویم....

باز جای خوش وقتی است که خواب از چشم مان کنار زده ایم و به زودی متوجه شده ایم که؛ « سونگون» نماد ثروت های بر باد رفته است. روستای سونگون. اکنون اهل کوچ کرده ی این روستا دغدغه گورستان برجای مانده را دارند و این یعنی اینکه؛ کم کم بیدار می شویم. گویند روزگاری اهالی سونگون، صبح گله ی خرس را در کنار روستای خود می دیدند و شب تا کنار خانه ی آن ها می آمده است اما حالا چه؟ سونگون مرده است! سونگون نماد ثروت های برباد رفته فره داغ است. قطعاً این بیداری و این دغدغه را در گذشته ای نه چندان دور نداشتیم و وحشت خرس ها و در کل حیات وحش آن محال از غرش لودرها و زوزه بولدوزرها را نمی دیدیم. چنین است که اهالی روستای زرشک در یزد برای چندمین بار اجازه استخراج مس در اقلیم اجدادی خود را نداده اند. آن ها طبیعت زرشک را به مس زرشک ترجیح می دهند و خاک خود را نمی فروشند.

خدای را شکر که اکنون در جای جای قره داغ متوجه معادن طلا و سونگون های واقعی شده ایم و جوانان با پشتگرمی بزرگان یک به یک غبار از رخ داشته های فرهنگی و میراث فرهنگی مان برمی دارند. تاریخ را ورق می زنند و تاریخ سازی پدران و نیاکان خود را درمی یابند و برجسته می سازند.

در تازه ترین این حرکت ها، شاهد برگزاری جشنواره های زغال و انار و ورنی هستیم و باشد که سماق و ذرت و پنبه و گیلاس و سیب و عدس و... نام بزرگان و مفاخر قره داغ در مناسبت های مختلف بر زبان می آیند و در برابر دیدگان قرار می گیرند. چندی پیش بود که هنرمندان ما نوع تئاتر ابداعی خود را کشوری ساختند و نام میرزا جعفر قراجه داغی را زنده ساختند.

ورنی. این بافته ذهنی، نمادی از هنرمندی جامعه عشایری و نماد صنایع دستی قره داغ است. جشنواره ورنی در اهر بهانه و فرصتی برای بازخوانی داشته هایمان بود. فضایی بود تا شهرنشینان مان هم به چشم ببینند که دختران ما در لباس مادران زیباترند...

برای این پست تصویری پرمعنا از دوست دوست داشتنی ام جناب آقای پرویز گلی زاده دارم که نمودی از این تلاش هاست و در محل برگزاری جشنواره ورنی تهیه شده است. دختران خوب عشایر در لباس مادری مان و دختری در لباس ورزش رزمی هالا. ورزشی که بنیانگذارش اهری است و جوانان اهر در تدارک برنامه ای برای « هالا » و مهد و خاستگاه هالا در مهرماه دارند.


منبع وبلاگ اقای جعفر خضوعی

شنبه 27 آذر 1395
بؤلوملر : قالارگی سوزلر ,