معمای سفره "هفت سین"
برکتلردن یئددیسین قویماق!
(از آنهایی که "برکت" به حساب می آیند هفت تایش را گذاشتن!)
آنچه که امروزه از طریق تفسیرهای غیرمعتبر از لحاظ تاریخی، مردم شناسی، فولکلورشناسی و اسطوره شناسی به عنوان هفت سین در جامعه معروف شده و در سر سفره تحویل سال گذاشته میشود نیز مطلبی است که بعدا مورد بحث قرار خواهد گرفت. با این تفاوت که در اینجا بیشتر بحث واژگانی و زبانی خواهد شد ولی در آنجا از دیدگاه تفکر اسطوره ای.
در بحث از اصطلاح "هفت سین" لازم است که پسوند "-سین" در ترکی توضیح داده شود.
همانگونه که همه زبانشناسان میدانند در پاره ای از زبانها از جمله زبان لاتین، زبان یونانی، زبان روسی، زبان ترکی . . . اسم و صفت صرف میشود که به declension موسوم است.
در ترکی، هنگامی که اسم یا صفت در وضعیت "رائی" (accusative) باشد _در صورتی که به مصوّت ختم شود_ پسوند "سین" خواهد گرفت، مثل: "آتاسین گؤردوم!" (پدرش را دیدم!) چون واژه "آتا" (پدر) به مصوّت ختم میشود پس در وضعیت "رائی" پسوند "ـ سین" گرفته است. از این رو است که این نمونه از واژه ها که در پی می آید نیز در همان وضعیت پسوند "ـ سین" خواهند گرفت: آتا، دده، باجی، اوجا، کؤلگه (سایه). . . به این صورت: آتاسین، ددهسین، باجیسین، اوجاسین، کؤلگهسین. . .
در مورد عددها نیز همینگونه است. عددهای ایکی (2)، آلتی (6، میشوند در وضعیت "رایی" پسوند "ـ سین" خواهد گرفت، مثل: ایکیسین _2سین (2ـتایش را)، آلتیسین _6سین (6ـتایش را)، یئددیسین _7سین (7ـتایش را)، اونایکیسین _12ـسین (12ـتایش را)، ییرمیسین _20ـسین (20ـتایش را)، اللیسین _50ـسین (50 ـتایش را). . .
معمای سفرهی تحویل سال
آنگونه که پاره ای به اسم متخصص تلاش میکنند تا تفسیر و توجیه کنند واقعا هم این امر تبدیل به یک چیستان شده. حال آنکه مسأله بسیار بسیار ساده است.
به هنگام تحویل سال از تمامی برکتهای زندگی نمونه ای را در سفره تحویل سال میگذارند تا این برکت ها از سال کهنه به سال نو منتقل شود و به این ترتیب جریان زندگی ادامه یابد.
این برکتها عبارتند از:
1. گؤی برکتی و آیدینلیق (برکت آسمان و روشنایی)
2. سو برکتی (برکت آب)
3. یئر برکتی (برکت زمین)
4. حئیوان برکتی (برکت حیوانی)
5. آغاج برکتی (برکت درخت)
6. آلـوئر برکتی (برکت داد و ستد)
7. گؤیهرمک برکتی (برکت رویش _از سال کهنه به سال نو)
همانطور که ملاحظه میشود از "گؤی" (آسمان) شروع شده و به "گؤیهرمک" (روییدن) (گؤی [آسمان]، ار [دارای حرکت]، مک [علامت مصدر] _به سوی آسمان حرکت کردن) ختم میگردد!
1. "قرآن" و "آینا" (آینه) به عنوان برکت آسمانی و روشنایی (که آن هم از آسمان است). واژههای "آینا" و "آیدینلیق" با "آی" (ماه) مرتبطند و نام دیگر آینه یعنی "گوٍزگو" با مجموعه واژگانی "گوٍن" (خورشید) مرتبط است.
(قبل از اسبابکشی به خانه ی جدید نیز اول قرآن و آینه برده میشود.)
2. سو (آب). به عنوان برکت آب. علاوه بر خود آب در جایی که ماهی هست با گذاشتن ماهی (قرمز که رنگ مبارک است) به عنوان برکت آب. حالا هم که خوردن ماهی در شب عید همه گیر شده (بهرهمندی از برکت آب!)
3. قوْوورغا (گندم و عدسِ برشته _قرمزگون به نشانهی مبارکی و رد نحوست زمستان) به عنوان برکت خاک و زمین، در جاهایی نیز سمنو.
4. بویانمیش یومورتا (تخم مرغ رنگ شده با پوست پیاز _رنگ قرمز, رنگ مبارک_ به نشانه ی رد نحوست زمستان) به عنوان برکت حیوانی.
5. آلما، ایـیْده.
. . (سیب، سنجد. . . به رنگ قرمز _رنگ مبارک_ و به نشانه ی رد نحوست
زمستان) ("آلما" داستان خود را نیز دارد که بحث شده) به عنوان برکت
سردرختی.
6. سیککه (سکّه) به عنوان برکت داد و ستد.
7. گؤیهرتی (روییدنی). سبزی رویانده شده به عنوان سمبل انتقال زایش و رویش از سال کهنه به سال نو.
اکنون ببینیم با این هفت مورد چکار میکنند.درآغاز سال باید تک-تک افراد از همه این موارد استفاده کنند تا برکت به وجودشان منتقل گردد.
1. قرآن را میخوانند و در آینه نگاه میکنند.
2. قبل از تحویل سال دسته جمعی سوره "یاسین" را میخواندند و به سوی آب فوت میکردند. بعد از تحویل سال از آن آب می نوشیدند. در ضمن، خوردن ماهی در شب عید خود بهره مندی از برکت آب است که البته در قدیم همه جا امکانپذیر نبود.
(توضیح: این کار به صورت جمعی در ساعتی قبل از تحویل سال، در خانه و یا محلی که برای تحویل جمع میشدند صورت می گرفت.)
3. گندم، عدس و . . . را برشته میکنند و پس از تحویل سال میخورند. در جاهایی که سمنو رسم باشد نیز باخوردن از سمنو، در واقع، برکت خاک را به وجود خود منتقل میکنند.
4. با قراردادن تخم مرغ پخته در سفره و خوردن آن پس از تحویل سال در واقع از برکت حیوانی بهره مند شده برکت آن را به خود منتقل میسازند.
5. قراردادن میوه هایی از قبیل سیب و سنجد و. . . (آنهایی که تا آن زمان شادابی خود را حفظ میکنند.) با خوردن آنها در واقع از برکت درخت بهره مند میشوند.
6. با قراردادن سکّه در سفره و سپس حفظ آن در طول سال (شاید هم در جیب) در واقع برکت داد و ستد را به خود منتقل میکنند.
7. رویاندن و سبز کردن سبزه، گذاشتن آن در سفره و در نهایت انداختن آن به صحرا سمبلی است از انتقال و استمرار رویش از سال کهنه به سال جدید.
اکنون ببینیم با این هفت مورد چکار میکنند.درآغاز سال باید تک-تک افراد از همه این موارد استفاده کنند تا برکت به وجودشان منتقل گردد.
1. قرآن را میخوانند و در آینه نگاه میکنند.
2. قبل از تحویل سال دسته جمعی سوره "یاسین" را میخواندند و به سوی آب فوت میکردند. بعد از تحویل سال از آن آب می نوشیدند. در ضمن، خوردن ماهی در شب عید خود بهره مندی از برکت آب است که البته در قدیم همه جا امکانپذیر نبود.
(توضیح: این کار به صورت جمعی در ساعتی قبل از تحویل سال، در خانه و یا محلی که برای تحویل جمع میشدند صورت می گرفت.)
3. گندم، عدس و . . . را برشته میکنند و پس از تحویل سال میخورند. در جاهایی که سمنو رسم باشد نیز باخوردن از سمنو، در واقع، برکت خاک را به وجود خود منتقل میکنند.
4. با قراردادن تخم مرغ پخته در سفره و خوردن آن پس از تحویل سال در واقع از برکت حیوانی بهره مند شده برکت آن را به خود منتقل میسازند.
5. قراردادن میوه هایی از قبیل سیب و سنجد و. . . (آنهایی که تا آن زمان شادابی خود را حفظ میکنند.) با خوردن آنها در واقع از برکت درخت بهره مند میشوند.
6. با قراردادن سکّه در سفره و سپس حفظ آن در طول سال (شاید هم در جیب) در واقع برکت داد و ستد را به خود منتقل میکنند.
7. رویاندن و سبز کردن سبزه، گذاشتن آن در سفره و در نهایت انداختن آن به صحرا سمبلی است از انتقال و استمرار رویش از سال کهنه به سال جدید.
برکتلردن یئددیسین قویماق!
(از برکتها هفتایش را گذاشتن!)
به این ترتیب برکت از سال کهنه به سال نو منتقل شده و در نتیجه تداوم مییابد. و این یک تفکر اسطوره ای است که ضمنا منطق عینی، واقعی و رئالیستی خود را نیز در خود دارد. من یکی که منطق "سرکه" و "سماق" و. . . را نفهمیدم _که چیزی جز سر از تفکر خرافه ای در آوردن چیز دیگری نیست، آن هم به کمک برخی از اساتید دانشگاه.
حال، ببینیم، اگر کسانی این همه برکت را نداشتند چکار میکردند.
به شکرانه این تداوم، از هر خانه ای بشقابی از این برکتهای داشته خود را میآوردند. درجایی آنها را روی هم میریختند و قاطی میکردند. پس از آن، هرکسی یک بشقاب از آن مخلوط برمیداشت و به خانه ی خود میبرد.
به این سهمی که هرکس بر میداشت و به خانه خود میبرد "جمع پایی" (سهم از جمع) گفته میشد و برکت آن بسیار حرمت داشت. به گونه ای که اگر آن موقع کسی از اعضای خانواده در خانه حضور نمیداشت (از قبیل غربت رفتن، در سربازی بودن) سهم او را از آن "جمع پایی" نگه میداشتند.
با این عمل زیبا نه تنها کسانی که "ندار" بودند نیز سهمی میبردند تا تمامی برکتها را به سال نو منتقل کنند بلکه برکت جمعی نیز ارج نهاده میشد. مردم نیز, ضمن حفظ عزت نفس، احساس یگانگی میکردند.
این سفره با این نمادهای مادی و معنوی به همراه انسانهایی که دور آن می نشستند واقعیتر از آن میزیستند که به خرافات آلوده باشند _حداقل اینکه خرافه ی جمعی وجود نداشت. آرزوی آنها نیز در دعای تحویلشان متبلور بود: "یا مقلّب القلوب. . . حوِّل حالنا الی احسن الحال!"
برکتلردن یئددیسین قویماق!
(از برکتها هفتایش را گذاشتن!)
"دیل دوزون دئیهر!" (راست و درستش را زبان میگوید) "دیل دوٍز دئیهر!" (حرف راست را زبان میزند!)
اینها گفته های مردم عادی است. زمانی که کسی حرفی را میزند ولی ناخواسته در زبانش کلمهی دیگری جاری میشود شنونده گفته های بالا را میگوید. یعنی: "درستش آنی است که ناخواسته از زبانت پرید."
در تحقیقات نیز راست و درستش را خود زبان در خود نهفته دارد و مدرک اصلی اینجاست، نه تفسیرهای غیر علمی.
"دیل دوٍز دئیهر!"
یایین حاققی قورونور و بایقوش-وندور
Yaziçi:Polat Alemdar
مژده وئر ئولکه میزه،سئوملی بایرام گلدی
آتالاریادگاری،خوش گلیب آخشام گلدی
کهنه لیکدن آرادیب،ئولکه نی گویچک بزی یک
موتلولوقلار دولی، الده یئنی جام گلدی